کتاب مفتون و فیروزه ۲
معرفی کتاب مفتون و فیروزه ۲
انتشارات کتاب نیستان تازهترین کتاب سعید تشکری را با عنوان «مفتون و فیروزه» در حالی روانه بازار کتاب کرده است که میتوان گفت با انتشار آن، ادبیات داستانی انقلاب اسلامی شاهد انتشار یکی از شاهکارهای خود در سیسال اخیر است، شاهکاری که هم در مضمون و شیوه روایت و قصهپردازی و هم در محتوا به ساختار و شیوهای نوین دست پیدا کرده است و بدون شک مخاطب خود را شگفتزده خواهد کرد.
«مفتون و فیروزه» از این منظر، تاریخ شکلگیری و جهتیابی جریان روشنفکر دینی در بستر هنر تئاتر در ایران است که در مقابله آشکار با هنر بیمغز و آوانگارد غربزده دورانش، به دنبال چیزی بیشتر از هنر برای هنر است و به همین خاطر مانیفست فعالیت فرهنگی «مفتون و فیروزه» را میتوان نخستین مانیفست فرهنگی مبارزات منجر به پیروزی انقلاب و نخستین جرقههای پیوند میان جریان هنر و اندیشه ناب دینی در تاریخ ایران دانست که امروز تبدیل به جریانی کاملاً مستقل و ریشهدار شده است.
“محمد ابراهیمیان” یکی از منتقدین کتاب در مورد کتاب مفتون فیروزه گفت:
” نوشتن رمانهای تاریخی کار دشواری است. با مطالعه مفتون و فیروزه جا خوردم زیرا به حدی آدرسها دقیق بود که باورش دشوار بود. نوشتن رمان درباره مقاطع تاریخی بزرگ مانند انقلاب اسلامی دشوار است و زمانی که این رمان را میخواندم دیدم چه اندازه رمانهای نانوشته وجود دارد. قصد ندارم بگویم که با خواندن این رمان یاد چه آثاری از ادبیات غرب افتادم زیرا هر شخصیت در رمانش اثر میگذارد.
درباره کتاب مفتون و فیروزه ۲
کتاب روایتگر قصهٔ زندگی طیف خاصی از انقلابیهای مشهد است. از این طیف بسیار بودند کسانی که در خیلی شهرهای دیگر زندگی می کردند. وقتی شروع به خواندن کنید، چون از این و آن شنیده اید که قرار است رمانی درباره ی انقلاب بخوانید، احتمالاً تعجب خواهید کرد که بیشتر اتفاقات حول محور روابط میان هنرمندان می افتد. برخلاف آنچه معمولاً می بینیم، در مفتون و فیروزه صرفاً با گروهی مبارز اسلحه به دست و سیاسیون اسلامی و توده ای طرف نیستیم. چند نفر دست اندرکار تئاتر که درگیر مبارزات انقلابیاند. اما به سبک خود.
«مفتون و فیروزه» رمانی است دوجلدی که به تعبیر نویسنده، میتوان آن را تاریخ خصوصی ملت ایران در قالب داستان و رمان پنداشت و جدای از آن میشود بهسادگی و با اطمینان خاطر عنوان داشت که این رمان و آنچه بهعنوان سیر داستانی در آن یاد میشود چیزی بیشتر از تاریخ خصوصی و شناسایی پردهای مغفول و ناشناخته از تاریخ انقلاب است که برای نخستینبار از زاویه دید فعالان فرهنگی و نه سیاسی روایت میشود.
این نکته وجه ممیزه اصلی «مفتون و فیروزه» نسبت به رمانهای هم سلک خودش است؛ قهرمانانش بر خلاف تمامی متون منتشر شده در حوزه تاریخ شفاهی و رمان تاریخی نهتنها از جنس سیاسیون و مبارزان نیستند؛ بلکه آنها هدفمند و هوشمندانه بستر فعالیتهای جدی فرهنگی و هنرهای دراماتیک را برای مبارزات خود انتخاب کردهاند.
درباره سعید تشکری
سعید تشکری از سال ۱۳۶۰ فعالیتهایش را با عنوان نویسنده و کارگردان مطرح تئاتر و سینما، نویسنده مقالات در مطبوعات در حوزه ادبیات و هنر، داوری و منتقد جشنواره تئاتر فجر، شرکت در جشنوارههای ملی و کشوری، چاپ آثار در حوزه رمان، ادبیات نمایشی، ساخت فیلم و نگارش سریالهای تلویزیونی و نگارش نمایشنامههای رادیویی در اداره کل نمایش رادیو تهران ادامه داد. همچنین در جای استاد شاگردان زیادی را در حوزه هنر و ادبیات تربیت کرد و امروز نیز در جای یکی از رماننویسان طراز اول کشور در حوزه ادبیات دینی و انقلاب مطرح است. گواه آن، جایزه سه دوره کتاب سال رضوی و کتاب سال شهید غنیپور، در سالهای ۱۳۸۵، ۱۳۸۸و ۱۳۹۰ برای نگارش رمان «بارِ باران» که توسط انتشارات نیستان به چاپ رسیدهاست، میباشد. او بارها به عنوان نمایشنامهنویس، کارگردان تئاتر و فیلمنامهنویس برتر برنده جایزه شده و با حضور در جشنوارههای ملی و بینالمللی چون فجر، امام رضا، یونیسف و … در کارنامه سی و چند ساله فعالیت ادبی – هنری عناوین زیادی کسب کردهاست.
از آخرین کارهای سعید تشکری در حوزه تلویزیون میتوان به نگارش بخش اول «سریال زمانه» که از سریالهای موفق و پربیننده شبکه سوم سیما در سال ۱۳۹۱ بود اشاره کرد؛ و نیز در زمینه ادبیات داستانی چاپ رمانهای موفق «پاریس پاریس»، «ولادت»، «رژیسور»، و «بارِ باران» میباشد. در زمینه ادبیات نمایشی، کارهای او بارها و بارها توسط ناشران مختلف تجدید چاپ گردیدهاست. همچنین مجموعه نمایشهای او در دو جلد توسط انتشارات نیستان به نامهای «وصل هزار مجنون» و «وقتی زمین دروغ میگوید» چاپ شده، که مجموعه «وقتی زمین دروغ میگوید» در زمستان ۱۳۹۱ عنوان کتاب برتر سال را به خود اختصاص داد
خواندن کتاب مفتون و فیروزه ۲ را به چه کسی پیشنهاد می کنیم
علاقهمندان به رمانهای و داستانهای ایرانی میتوانند از مخاطبان این کتاب باشند.
بخشهایی از کتاب مفتون و فیروزه ۲
هر چه بالا و پایین رفت، بیفایده بود. همهٔ ذهنش را کاوید. گاوآهنی به دست گرفته بود و همهٔ گذشته و حال را شخم زده بود. چیزی در ذهنش نبود که به آن فکر نکرده باشد.
خیش و شخم!
اما هر چه بیشتر میجست، کمتر مییافت.
یعنی تعبیر این رویا چه میتوانست باشد؟ خوابی در سحرگاه که به بیداری میمانست و در بیداری هم خبر زنده بودن مفتون رسیده بود. همهٔ فکرش این بود تا این خواب را برای کسی بگوید و از او کمک بخواهد. اما با چه کسی میتوانست حرف بزند؟ به که میتوانست بگوید چه در سرش گذشته و برای گرفتن انتقام به خاطر خودش و مفتون، در جشن طوس چه غوغایی میخواسته به پا کند. اما حالا خوابی که از مفتون دیده، همهٔ افکار و نقشههایش را به هم ریخته و او را سردرگم کرده بود. نمیدانست حالا با نامههایی که برای مفتون نوشته و پنهانش کرده چه کند؟ مثل مفتون آنها را یک جا و در فرصتی مناسب به خود او بدهد؟ نمیدانست چگونه آخرین نامه را که دیشب و قبل از خواب نوشته با خوابی که دیده، ربط دهد.
نمیتوانست از زیور کمک بخواهد. او از زمان شنیدن خبر، بیتاب و به سرعت رفته بود تا بقیه را خبر کند و بعد هم به زندان برود. ابوالقاسم و بیبی صدیقه و آذر هم که با شنیدن خبرِ زنده بودن مفتون، حالی بهتر از زیور نخواهند داشت. او باید دنبال کسی میگشت که بهتر از خودش بتواند اوضاع را بسنجد و او را یاری دهد.
در کوچههای اطراف خیابان دانشگاه، همچنان که در کوچه پس کوچههای ذهنش دنبال آدمها میگشت، بیهدف شروع به راهرفتن کرد.
در خیال، سراغ داریوش دانشگر رفت. کسی که او را هم از سیل و قوچانِ ویران و جنون نجات داده بود و هم به شکلی معلم مفتون بود. اما فکر کرد او هم با زندانی بودن طیبه و اتفاقاتی که افتاده، نمیتواند کمکش کند.
حجم
۳۴۵٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۴۸۲ صفحه
حجم
۳۴۵٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۴۸۲ صفحه