کتاب مزا مزا
معرفی کتاب مزا مزا
کتاب مزا مزا نوشتهٔ سیروس همتی است و انتشارات کتاب نیستان آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب مزا مزا
مُزا مُزا یا قضیه سین هه نمایشنامهای از سیروس همتی، بازیگر و نمایشنامهنویس است. داستان این نمایشنامه در بستر طنز اتفاق میافتد و نقد برخی مناسبات اجتماعی است. اغلب آثار همتی همین درونمایه را دارند. او اثرش را به ژنخوبها، مُفتخورها، نافبرها، جیببرها و نونبرها تقویم کرده است.
این نمایشنامه کوتاه رفتار درون حاکمیت با اهالی تئاتر را نقد میکند و درواقع حرف دل همتی و همکارانش است. داستان هم از این قرار است که تماشاگران و هنرمندان فعال در عرصهٔ نمایش به دلیل علاقه و فعالیت در این عرصه و فراتر از آن، روشنگری با آن، در جایگاه اتهام و بازجویی قرار میگیرند که این اتفاق با بیان طنز و روایت طنازانهٔ نویسنده ارائه میشود.
این نمایشنامه از سویی به مخاطب خود و متن مکتوب آن فرصت میدهد تا با نوعی همذاتپنداری و قرار گرفتن در موقعیت شخصیتهای داستانی، خود را عضوی از صحنه و در مقام شخصیتهای تاثیرگذار در جریان نمایش به شمار بیاورد و متن و آنچه در آن اتفاق میافتد را از نزدیک مزه مزه و لمس کند و از سوی دیگر بتواند خود را در مقام یک کنشگر اجتماعی در جایگاه هر یک از شخصیتهای داستانی قرار داده و آنچه از سوی آنها در حال رخ دادن است را تجزیه و تحلیل کند و به قضاوت بنشیند.
خواندن کتاب مزا مزا را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به طرفداران کتابهایی با درونمایهٔ طنز انتقادی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب مزا مزا
در گوشهای از صحنه، همسر تماشاگر معترض در حال نشست و برخاست است. چند کتاب، بستهبندی شده در کنار اوست. روی کتابها، گوشی همراه قرار دارد. همسر تماشاگر روی ترازو میایستد. وکیل به عقربهٔ ترازو نگاه میکند.]
همسر: میتونم ببینمش.
وکیل: حرفش هم نزنین.
همسر: دلم براش تنگ شده.
وکیل: قضیه «سین هه» چیه؟
همسر: هیچ قضیهای نیست که اینقدر بزرگش کردن... «سین هه» حرف اول اسم و فامیل شوهرمه.
وکیل: همین؟
همسر: همین.
وکیل: شوهر شما هم نخبهاس هم منبعِ تولید نخبه.
همسر: میخواین به فعالیتهای علمیش انگ سیاسی بزنین؟
وکیل: من نه... اونا.
همسر: شما هم جز اونا... وکیل تسخیری...
وکیل: ناراحتین برم؟
[همسرِ تماشاگرِ معترض گوشی تلفن همراه را از روی بسته کتابها برمیدارد. به وکیل میدهد.]
همسر: هرچی تو گوشی همسرم بود پاکش کردن.
وکیل: اگه لازم باشه صورت مسأله رو هم پاک میکنن (مکث) واسه اینکه مدرکی واسه خودشون داشته باشن، حتماً یه نسخه ازش دارن (طعنه) دنبالِ عکسهای سلفی شوهرتی؟
همسر: (سکوت)...
وکیل: میخوای گوشش و بپیچونم؟
همسر: شما گوش اونارو بپیچون... این همه جرم و جنایت، این همه تجاوز و خیانت، این همه اختلاس و وِل کردین گیر دادین به شوهر من... به چه جرمی؟ به جرم اعتراض به تأخیر اجرا!... چیزی که حق مسلم هر تماشاگره... شما به قوانینی هم که خودتون وضع کردین پایبند نیستین آقا... به راحتی آب خوردن، محکوم به اعدامو بیگناه میکنین... بیگناه رو محکوم به اعدام...
وکیل: من نه... اونا
همسر: (در ادامه) حالا باید چی کار کنم؟
وکیل: اولین کار... استمهالِ
همسر: استمهال؟!...
وکیل: (تأیید) از باب استفعال... یعنی طلب مهلت کردن...
همسر: مهلتِ چی؟!...
وکیل: تا حکم به تأخیر بیفته (مکث) به تعبیر بهتر، تا متهم به مُزایده گذاشته نشه.
همسر: مزایده؟!... شوهرِ من؟
وکیل: بهتون تفهیم اتهام نکردن؟
همسر: دریغ از یک کلمه...
وکیل: اعدام به روش «مُزامُزا»... یعنی به مُزایده گذاشتنِ متهم.
همسر: (هاج و واج)!!!
وکیل: تو جشن و سور آقازادهها... یه مراسم ویژه هست، کسری بودجه.
همسر: کسری بودجه؟!
وکیل: تو کسری بودجه، متهم رو میارن وسط... متهم باید اون وسط برقصه... با توجه به همه ویژگیهای جسمانی و روحانیِ متهم... هر کس یه قیمتی روش میذاره... کسی که بالاترین قیمت رو پیشنهاد بده... متهم مالِ اونه.
همسر: (عصبی) متهم مالِ منِ... عشقِ منِ... سهمِ منِ...
وکیل: شما هیچ سهمی از همسرتون ندارین...
حجم
۴۸٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۷۱ صفحه
حجم
۴۸٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۷۱ صفحه