دانلود و خرید کتاب نصرت خانوم امیر دژاکام
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب نصرت خانوم

کتاب نصرت خانوم

نویسنده:امیر دژاکام
دسته‌بندی:
امتیاز:
۱.۰از ۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب نصرت خانوم

کتاب نصرت خانوم نوشته امیر دژاکام است. این کتاب مجموعه‌ای نمایشنامه جذاب است که انتشارات کتاب نیستان برای تمام علاقه‌مندان به ادبیات نمایشی منتشر کرده است.

درباره کتاب نصرت خانوم

این کتاب چهار نمایشنامه کوتاه از امیر دژاکام است. نمایشنامه نصرت خانوم نمایشنامه‌ای پرکاراکتر است که در بستری انتقادی و با نگاهی به بی‌تفاوتی عمومی نسل جوان به نسل کهنسال جامعه. نویسنده در تمام این نمایشنامه نگاه تند و تیزی به فراموش شدن سنت‌ها و باورهای کهن جامعه ایرانی انداخته است. او با عنصر طنز سعی کرده تلخی انتقادش را کم کند. نمایشنامه دوم با عنوان «کرشمه چنگیزی» نوشته شده است. این کتاب روایتی است شاعرانه از رویارویی نویسنده در قالب یک کاراکتر از کودکی تا امروزش با مولانا. نمایشنامه سوم از این کتاب با عنوان «باد کافر» داستانی است بر بستر عشق و جنگ. این نمایشنامه داستان دو برادر است که برای جلب نظر معشوق به خرمشهر در آستانه جنگ سفر می‌کنند. نمایشنامه پایانی این کتاب نیز با عنوان «فرار مختصر» بر اساس رمان «پرواز ایکار» نوشته‏ رمون کنو نوشته شده است. 

خواندن کتاب نصرت خانوم را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به ادبیات نمایشی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب نصرت خانوم

منوچهر: پس می‌گن نوروز خوش قدمه، راست می‌گن! نگفته بودی تا حالا. رو نمی‌کنی! پس جون تو رو هم نجات داده! ببین برادر من، اینم جواب! همین رقص خنجر، هم خنجردار. هم... خوبه دیگه ما کارهای مهم‌تری هم داریم. عروسی من. اجاره خونه. پول مانتو. خواستگاری مهناز...

مهناز: از اینکه مزاحم اوقات شریف برادران گران‌مایه می‌شم عذر تقصیر دارم!

علی‌رضا: سریال امیر کبیر پخش می‌کنن این روزا؟!!

مهناز: احترام حالی‌تون نیست که... اولن براساس مطالعات آقاجون این رقص خنجر نیست، یک رقص بجنوردیه که مال خراسونه. هتن و افر به معنی شیربیشه وآفرینش‌یک سماع عارفانه است. دومن، آقای فروزان پدر بهار اومد دم در گفت اگه منوچهر نیاد بهار رو طلاق بده می‌رم شکایت می‌کنم.

برادران: نه!

مهناز: بله! سومن هیچی توی خونه نداریم. مَردین شما، مثلاً! بابا ناسلامتی آبرو داریم توی مردم. داره خواستگار می‌آد برا من.

فرار می‌کند.

علی‌رضا: خواستگاری!

پرویز: جهاز!

منوچهر: عروسی من!

علی‌رضا ‌: پول لوله کشی، کرایه خونه، داروی واریس پا، سیاتیک، جوش شیرین با تیکه تیکه شدن پاهام.

دیگران: پول تلفن، قسط بندی فاضلاب، عوارض شهرداری، پول تور اروپام، جراحی دماغم، پول لیزیک، پول کرم لپری‌یل!

یکی: حالا چی هست این کرمی‌که می‌گی؟!

دیگری: برای شادابی پوست صورت. توش خاویار داره. همه‌ش چهارصدوشصت هزار تومن.

همه: بله؟!

پرویز: جواب سؤال نسل جوان نباید فراموش بشه، این مهم‌ترین...

علی‌رضا: آقا سعید گفت توی یکی از همین‌هاست. حالا شاید درست نگشتیم.یه بار دیگه درست نگاه کن.

منوچهر: بابا این بچه تو هم که چقدر اذیت می‌کنه... بیا این رو بذار ببینیم، پِلِی کن، پِلِی کن. ولوم بده...

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۰۹٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۱۲ صفحه

حجم

۱۰۹٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۱۲ صفحه

قیمت:
۲۵,۲۰۰
تومان