کتاب سرطان و ضیافت شیطان

«سرطان و ضیافت شیطان» دو نمایشنامه از امیر دژاکام( -۱۳۴۱)، نویسنده ایرانی است.

نمایشنامه سرطان، با نگاهی آزاد به نمایشنامه بلبل سرگشته اثر علی نصیریان و ضیافتِ شیطان، برگرفته از الهی‌نامه عطار است.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم:

«ظلمت است، نور در بلندی صحنه، دو نگهبان در لبه تاریک با یکدیگر درگیر هستند.

نگهبان۱: نمی‌ذارم از گلوت پایین بره.

نگهبان۲: حروم‌زاده! من چهارتا بچه یتیم دارم.

نگهبان۱: گور بابای اون بچه‌هات! من زنم حامله است.

نگهبان۲ حمله می‌کند، نگهبان۱ پرت می‌شود، از لبه دیوار آویزان است.

مرتیکه داری به خاطر یک وعده غذا منو می‌کشی.

نگهبان۲:[ به او کمک می‌کند.]بهت می‌گم بذار نصف کنیم، قبول نمی‌کنی که.

طاووس:[ وارد می‌شود.]چیکار می‌کنید شما، ببرید غذای این کولی‌ها رو بدین، اینا شب آخرشونه.

نگهبان۱: تو که چیزی نذاشتی، نصف بیشترش رو برداشتی، پس سهم ما چی؟

طاووس: نصف بیشترش رو اونا برداشتن.

نگهبان۲: خوب اینم سهم ماست دیگه.

طاووس: هر غلطی دلتون می‌خواد بکنین، دیگه چرا همدیگر رو تیکه پاره می‌کنین، اونا اگه اعدامین، من و شما هم حبس ابدیم.

نگهبان۱: وقتی قراره بمیرن، دیگه چه فرقی می‌کنه گرسنه یا سیر؟

طاووس: خیلی خوب، با هم نصف کنین، شر و بکنین.

نگهبان۲: هر چقدر از این دنیا کمتر، اون دنیا پر و پیمون‌تر، حیف نیست با بار سنگین این دنیا تو صف محشر حاضر بشن.

هر سه نفر می‌روند. در پایین شمعی روشن می‌شود، دخمه است، سرد وسیاه، هیبت لرزان کولی‌ها دیده می‌شود، جندال شمع را روشن می‌کند.

جندال: از قدمگاه ورداشتم.

خورشید: باز تو دزدی کردی؟

لولی: قدمگاه پر شمع و نور، یکی کم و زیاد توفیری نمی‌کنه.»