دانلود و خرید کتاب نون والقلم جلال آل‌ احمد
تصویر جلد کتاب نون والقلم

کتاب نون والقلم

انتشارات:نشر تیرگان
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۱از ۳۴ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب نون والقلم

کتاب نون و القلم نوشته جلال آل احمد است که در انتشارات تیرگان منتشر شده است. این کتاب داستانی تاریخی و تمثیلی از دوران حکومت صفویان است. 

درباره کتاب نون و القلم

میرزا اسدالله مردی وارسته است و دور از مطالبات نفس است. هرچند در زندگی از لحاظ مالی در مضیغه است اما شرافتش را به کارش نمی‌فروشد و از زندگی‌اش راضی است. اما میرزا عبدالزکی مردی است که با بزرگان رفت و آمد دارد. خودش ثروتمند است و از آن دسته روشنفکرانی است که کار خودشان برایش بیشتر از کار مردم اهمیت دارد.

در کتاب نون و القلم به دو دسته از آدم‌ها برمی‌خوریم. روشنفکرانی که در نقش «میرزابنویس»‌ ظاهر شده‌اند: «میرزا اسدالله» و «میرزا عبدالزکی»

خواندن کتاب نون و القلم را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن کتاب نون و القلم را به تمام علاقه‌مندان به داستان‌های ایرانی و آثار جلال آل احمد پیشنهاد می‌کنیم.

درباره جلال آل احمد

جلال آل ‌احمد، روشنفکر، نویسنده، منتقد ادبی، مترجم ایرانی و همسر سیمین دانشور در تاریخ ۲ آذر ۱۳۰۲ در تهران به دنیا آمد و ۱۸ شهریور ۱۳۴۸ در اَسالِم، گیلان از دنیا رفت. آل ‌احمد در دهه ۱۳۴۰ به شهرت رسید و در جنبش روشنفکری و نویسندگی ایران تأثیر بسزایی گذاشت. نویسندگانی چون نادر ابراهیمی و غلامحسین ساعدی از او تأثیر گرفتند.

جلال آل‌ احمد در در خانواده‌ای مذهبی متولدش شده بود و از اقوام سید محمود طالقانی بود. پدرش او را به نجف فرستاد تا علوم دینی بیاموزد اما کمی بعد به تهران بازگشت و به حزب توده پیوست. جلال آثار و نوشته‌های بسیاری دارد که از میان آن‌ها می‌توان به مدیر مدرسه، نون والقلم، سه‌تار، از رنجی که می‌بریم، نیما چشم جلال بود و خسی در میقات اشاره کرد. خسی در میقات سفرنامه او از سفر مکه است. علاوه بر این سفرنامه‌های دیگری مانند سفر روس و سفر آمریکا هم دارد که به دلیل توجه زیاد او به جزئیات و بیان مطالب بسیار، در زمره آثار مهم ادبی به شمار می‌آیند.

سبک نوشتاری او، جملاتی کوتاه و مقطع است. سبکی که بر بسیاری از نویسندگان دوران خود تاثیر گذاشت و امروزه نیز به عنوان معیار در نوشتار فارسی به شمار می‌آید. جشنواری ادبی به یاد او، با جایزه جلال هرساله برگزار می‌شود. این جایزه با صد و ده سکه بهارآزادی، گران‌ترین جایزه ادبی ایران است.

بخشی از کتاب نون و القلم

حالا بازهم یکی بود، یکی نبود. در یک روزگار دیگر دوتا آمیرزابنویس بودند که هرکدام دم یک در مسجد جامع شهر بزرگی که هم شاه داشت هم وزیر، هم ملا داشت و هم رمال، هم کلانتر و هم داروغه و هم شاعر و هم جلاد؛ صبح تا شام قلم می‌زدند و کار مردم شهر را راه می‌انداختند. یکیشان اسمش آمیرزااسداللّه بود و آن یکی آمیرزاعبدالزکی. هردو از توی مکتب‌خانه با هم بزرگ شده بودند و سواد و خط و ربطشان بفهمی نفهمی عین همدیگر بود و گذشته از همکاری، محل کسبشان هم نزدیک هم بود. هردوتاشان هم زن داشتند و هرکدام هم سی‌چهل‌ساله مردی بودند. اما آمیرزاعبدالزکی بچه نداشت و این خودش درد بی‌درمانی شده بود و گرچه کار و بارش از آمیرزااسداللّه خیلی بهتر بود، هفته‌ای هفت روز با زنش حرف و سخن داشت که مدام پسه دوتا بچه گرد و قنبلی آمیرزااسداللّه را تو سر شوهرش می‌زد. گرچه از قدیم و ندیم گفته‌اند که همکار چشم دیدن همکار را ندارد؛ اما وضع کار و روزگار این دوتاآمیرزابنویس جوری بود که لازم نمی‌دیدند چشم و هم‌چشمی کنند. آنکه بچه نداشت پول و پله داشت و با بزرگان می‌نشست و آنکه مال و منالی نداشت، دوتا بچه مامانی داشت که یک موی گندیده‌شان را به تمام دنیا با بزرگانش نمی‌داد. از این گذشته، آدم باسواد توی آن شهر، گرچه پایتخت بزرگی بود، خیلی کم بود و اگر قرار می‌شد هرکدام از اهل شهر دست‌کم سالی یک عریضه شکایت به کلانتر محل یا داروغه شهر بنویسد، کار آنقدر بود که این دوتا همکار تو پای همدیگر نپیچند. درصورتی‌که در آن شهر ماهی یک‌بار یک‌نفر را از بالای بارو می‌انداختند تو خندق، جلوی گرگهای گرسنه و هر دوماهی یک‌بار هم یکی را شمع‌آجین می‌کردند و صبح تا غروب دور شهر می‌گرداندند تا کسی جرأت دزدی و هیزی نکند و به‌هرصورت، مشتری میرزابنویسهای ما چندان کم نبود و به‌همین مناسبت دوستی‌شان را که حفظ کرده بودند هیچی، گاهی گداری هم در عالم رفاقت زیر بال همدیگر را می‌گرفتند. دیگر اینکه از هم رودربایستی نداشتند؛ از اسرار هم باخبر بودند؛ زیاد اتفاق می‌افتاد که باهم درددل کنند؛ اما هرکدامشان هم در زندگی برای خودشان راهی را انتخاب کرده بودند و فضولی به‌کار همدیگر نمی‌کردند. خوب حالا چطور است برویم سراغ یکی‌یکی این دوتا میرزابنویس و ببینیم حال و روزگار هرکدام چطورها بود.


Alireza
۱۴۰۰/۱۰/۲۴

دم نشر تیرگان گرم

پارسیا
۱۴۰۱/۰۱/۲۵

کتاب آقای جلال آل احمد مگه میشه خوب نباشه

کاربر ۲۳۹۷۸۱۳
۱۴۰۳/۰۳/۲۷

کتاب شاهکاره. ممنونیم از دوستان طاقچه و نشر تیرگان

Tahereh220
۱۴۰۱/۰۶/۰۲

کتاب قشنگی است وقتی میخوانیم خودمون رو‌حای شخصیت ها تصور می کنیم و گاهی نکران میشویم که چه اتفاقی خواهد افتاد در کل جالب بود و داستان گویای تکرار تاریخ است که انگار هر‌چند سال ، اتفاقات سالهای قبل در قالب

- بیشتر
farzaneh barani
۱۴۰۱/۰۴/۲۴

اسم کتاب با محتوای داخل کتاب هماهنگی خاصی داشت انگار تمام اتفاقات روزمره زندگی ما انسانها در نوشته های قدیمی خلاصه شده افکار قدیمی گفتار قدیمی کتاب در باب سیاست وزاویه های حکومت داری رجال سیاسی تا زندگی عادی مردم

- بیشتر
🌼سافیرا🌼
۱۴۰۱/۰۲/۱۶

حتماً بخونید، عالیه

آرین
۱۴۰۱/۰۱/۳۱

سلام فعلا تنها کاری که از دستمان بر می‌آید این است که دل بسوزانیم به حال کلاغه که هیچوقت به خانه‌اش نرسید. و دعا کنیم که سلطه ظلم بر تنمان باشد و نه بر روحمان. و ایضا این گل شهادت، این کورسوی کوچک،

- بیشتر
Hamid Rajabi
۱۴۰۳/۰۴/۲۵

عالی بود. مرسی تیرگان

Sobhan Naghizadeh
۱۴۰۳/۰۴/۲۴

«زندگی برای آدم بی فکر همیشه راحت است. خورد و خواب است؛ و رفتار بهایم اما وقتی پای فکر به میان آمد، تو بهشت هم که باشی آسوده .نیستی مگر چرا آدم ابوالبشر از بهشت گریخت؟ برای این که عقل

- بیشتر
آرش
۱۴۰۲/۰۴/۰۴

درون مایه های فکری آل احمد در این کتاب کاملا هویداست. لحن کتاب عامیانه است و کشش زیادی دارد. در هر صورت برای علاقه مندان به نوشته های آل احمد قطعا لذت بخش است.

بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۷۴۰٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۷۵ صفحه

حجم

۷۴۰٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۷۵ صفحه

قیمت:
۲۰,۰۰۰
تومان