کتاب نابغه تنبل

کتاب نابغه تنبل نوشته کندرا آداچی است که با ترجمه ناصر امامی و علیرضا نظری انامق منتشر شده است. این کتاب به این موضوع می‌پردازد که چگونه در زندگی کارهای مهم را انجام دهید و امور بی‌اهمیت را رها کنید.

درباره کتاب نابغه تنبل

کندرا متخصص ایجاد سیستم برای انجام کارها است. او در انجام کارهای درست، در ترتیب درست و به دلایل درست، استاد است، از بسته‌بندی یک جعبه گرفته تا میزبانی یک مهمانی او در این کتاب به شما یاد می دهد تمام مراحل زندگی مرجع مفیدی برای شما باشد و توصیه‌‌هایی را در اختیار شما قرار دهد که بتوانید فضا را برای چیزهای بسیار مهم زندگی‌تان باز کنید. 

شعار جدید شما این است: در مورد چیزهای مهم نابغه باشید و در مورد چیزهایی که برای شما اهمیتی ندارند تنبل باشید.

هر فصل این کتاب یکی از اصول نابغه تنبل را برجسته می‌کند و ایده‌هایی برای اجرای آن ارائه می‌دهد. هریک از اصول به‌تنهایی تأثیر ملموسی بر زندگی شما خواهند داشت اما وقتی همه آن‌ها را در زندگی روزمره خود به کار بگیرید خواهید دید که چگونه این سیزده اصل می‌توانند در کنار هم راه‌حل‌های عالی برای مشکلات شما ارائه دهند و توجه شما را بر روی موارد با اهمیت زندگی‌تان متمرکز کنند.

در این کتاب روش‌های بهتری برای شستن لباس‌ها، اتمام پروژه‌ها و تهیه غذا خواهید آموخت. اما فراتر از این موارد کاربردی، شما با خواندن این کتاب یاد می‌گیرید که زندگی واقعی ترکیبی است از موفقیت و شکست، سرزندگی و خستگی، مرتب بودن و شلختگی. این‌ها همگی بخشی از زندگی شما هستند و باید به استقبال آن‌ها بروید.

حواندن کتاب نابغه تنبل را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به تغییر مثبت زندگی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب نابغه تنبل

اولین تجربه کاری من بعد از اتمام دانشگاه، کار در مدرسه یک کلیسا بود که خودم در دوران دبیرستان در آنجا تحصیل کرده بودم. من چند ماه قبل از مشغول شدن به این کار، ازدواج کردم. بسیاری از همکارانم مرا از بچگی می‌شناختند اما هم‌اکنون به واسطه شغلم و همسرم شناخته می‌شدم.

ما در این مدرسه هرماه جلسه‌ای با حضور تمامی همکاران برگزار می‌کردیم و هر بار نیز یک نفر وظیفه آماده کردن صبحانه برای بقیه را بر عهده می‌گرفت. در اغلب موارد صبحانه ما چیزی نبود جز کلوچه آماده و سالاد میوه. من همیشه با خودم فکر می‌کردم که می‌توانم صبحانه بهتری آماده کنم و می‌خواستم ثابت کنم که فرد متعهدی هستم.

سرانجام برای آماده کردن صبحانه اعلام آمادگی کردم، البته نه از روی مهربانی بلکه می‌خواستم نشان دهم صبحانه من عالی‌ترین صبحانه خواهد بود. بله، هرچند می‌دانستم که اگر چنین احساساتی را به‌صورت علنی بروز دهم احتمالاً از سوی دیگران تحقیر شوم اما ازآنجایی‌که فردی کمال‌گرا و خودخواه بودم، کسب بالاترین امتیاز برایم بسیار مهم بود و می‌خواستم دیگران را تحت تأثیر قرار دهم و از شکست اجتناب کنم. در چنین شرایطی، اینکه شما مورد قضاوت و مقایسه قرار بگیرید کاملاً طبیعی خواهد بود.

همکاران من معمولاً برای تهیه غذا از فرد دیگری کمک می‌گرفتند، اما من این کار را نکردم. من می‌خواستم این کار را به‌تنهایی انجام دهم، چون فکر می‌کردم فقط افراد ضعیف و معمولی درخواست کمک می‌کنند. افرادی که در ظاهر اعتمادبه‌نفس بالایی دارند اما درعین‌حال از نظر درونی از هم پاشیده هستند، معمولاً ترجیح می‌دهند به‌تنهایی کار کنند.

من زمانی از نحوه انجام یک کار رضایت داشتم که آن کار در سطح عالی انجام می‌شد، نه فقط در پخت غذا بلکه در همه چیز. علیرغم این‌که من و همسرم هیچ پولی برای تهیه صبحانه نداشتیم، چند دیس از فروشگاه پاتری بارن۵ خریدم چراکه می‌خواستم غذایی که سرو می‌کنم زیبا به نظر برسد. یک سفره از جنس کتان نیز خریدم، چون احساس می‌کردم سفره‌های پلاستیکی کلیسا به ظرف‌های جدید من نمی‌خورند. علاوه بر این‌ها، دستگاه مدرنی خریدم تا نوشیدنی‌هایم را به‌جای پارچ‌های پلاستیکی، با آن دستگاه سرو کنم. این دستگاه را در مجلات لوازم آشپزخانه دیده بودم. از نظر فرد کمال‌گرایی مانند من، سرو نوشیدنی داخل پارچ‌های پلاستیکی کار سطح پایینی محسوب می‌شد. خرید دسته‌گل تازه و دستمال سفره فانتزی هم بخش دیگری از پروژه تهیه صبحانه من بود!