کتاب هشت گفتار درباره فلسفه موسیقی (جلد چهارم)
معرفی کتاب هشت گفتار درباره فلسفه موسیقی (جلد چهارم)
کتاب هشت گفتار درباره فلسفه موسیقی (جلد چهارم) نوشته و پژوهش داریوش صفوت، موسیقیدان و محقق برجستهٔ موسیقی است. هشت گفتار درباره فلسفه موسیقی پنج جلد دارد و هر جلد شامل هشت گفتار میشود. مجموعه سخنرانیها و صحبتها و پژوهشهای دکتر صفوت درمورد موسیقی اصیل ایرانی در این کتابها، توسط انتشارات ارس به چاپ رسیدهاند. ارتباط میان موسیقی، عرفان، معنویت و اخلاق از موضوعهای بارز این گفتارهاست.
درباره کتاب هشت گفتار درباره فلسفه موسیقی (جلد چهارم)
جلد چهارم هشت گفتار درباره فلسفه موسیقی سرشار از نکات نغز درباره موسیقی است. گفتار یکم آن با نام هفت بوتهٔ آزمایش موسیقی ایران به جنبههای تاریخی موسیقی ایران میپردازد و بررسی میکند این موسیقی که امروز در دست ماست از کجا آمده، چه سابقهای دارد و از چه ترکیب شده است. در نتیجهٔ این بررسی، میتوانیم پی به ارزش واقعی این موسیقی ببریم.
گفتار دوم با نام درآمدی بر شناخت موسیقی ایرانی بر شناخت موسیقی سنتی ایران میپردازد.
گفتار سوم با عنوان تأثیر موسیقی بر نوازنده به این نتیجه میٰرسد که اساس موسیقی ایرانی طوری است که هدفش ایجاد تأثیر و تغییر در روحیات شنونده است. بنابراین برای تفریح نیست، برای وقتگذرانی نیست، برای لذت بردن تنها هم نیست. البته اگر آدم به این موسیقی عادت کند، با شنیدن آن لذت میبَرد. ولی اصولاً برای لذت بردنِ تنها نیست. بهعنوان مثال وقتی در جلسهٔ یوگا شرکت میکنید، برای این است که در روحیهتان تغییری بدهید، بهنفع خودتان، بهنفع روحیهتان و بهنفع آیندهتان. اگر کسی مدتی یوگا کار کند، از یوگا لذت هم میبَرد. ولی یوگا برای لذت بردن ساخته نشده و برای ایجاد عظمت هم ساخته نشده است. کسی که یوگا کار میکند، بازویش قوی نمیشود، بهطوری که بتواند در مسابقات شرکت کند و قطر بازویش را نشان بدهد و برنده بشود. حالا اگر حین کار کردن یوگا وضع بدنیشان هم بهتر شود یا لذت ببرند، آن چیزِ دیگری است. پس همان طور که در یوگا هدف این است که روحیهٔ شخصی که یوگا کار میکند بهکلی عوض شود، در موسیقی ایرانی هم هدف تغییر روحیه است. یعنی روح انسان قوی شود و بر اقتضای طبیعت، یعنی طبیعتِ جسمش که بهموقع خود میتواند انسان را خیلی اذیت کند، مسلط شود. در این گفتار به بررسی تأثیر موسیقی ایرانی بر خودِ نوازنده پرداخته شده است.
گفتار چهارم با نام اصول زندگی هر هنرمند مطالبی راجع به اصول کار و زندگی ارائه میکند. البته این اصول اختراع شخص بهخصوصی نیست. بزرگان قوم، بزرگان بشریت، همیشه راجع به این اصول صحبت کردهاند و چیزهایی است که اگر انسان وجداناً کلاهش را قاضی کند، میبیند که جز این نمیتواند باشد.
گفتار پنجم با نام هندسه الهی در هنر دربارهٔ جنبهٔ عرفانی کتاب جهتها و حرکتها: اندیشهٔ اسلامی در تمدن جهانی است. این کتاب با صلاحیت کامل، سه اندیشمند بزرگ جهان اسلام را مورد بررسی تطبیقی قرار میدهد.
گفتار ششم زیباییشناسی در هنر نام دارد. سخن دربارهٔ زیباییشناسی است. خود کلمهٔ زیباییشناسی افادهٔ یک معنی خاص میکند. سخن از «شناختن» است.
گفتار هفتم سخنرانی در انجمن فرهنگ ایران باستان، دربارهٔ موسیقی باستانی ایران است. موسیقی باستانی ایران ۷۲ دستگاه دارد، که جمعاً باید ۲۴ ساعت باشد. زیرا هر دستگاه به یک قسمت از ۲۴ ساعت شبانهروز تعلق دارد. این موسیقی اصلاً جنبهٔ نمایشی ندارد و صرفاً روحانی و برای مراقبه است و از این نظر جنبهٔ همان سرودهای حضرت زرتشت را دارد. البته تعدادی از گوشههای این دستگاهها در بین مردم نیز رایج شده و در مراسم اجتماعی آنها از قبیل عروسیها و مجالس و غیره مورد استفاده قرار گرفته است.
گفتار هشتم نامگذاری فارسی اصوات موسیقی است. یک محقق ژاپنی به نام «ژ. تاکاکوزو»، عضو آکادمی سلطنتی توکیو، رسالهای را از ژاپنی به فرانسه ترجمه و تحشیه نموده است که در جلد ۲۸ از بولتن مدرسهٔ شرق دور پاریس، به سال ۱۹۲۸ به چاپ رسیده است.
چون در حواشی و تفسیری که تاکاکوزو بر اصل رساله افزوده، اشارهای به نامگذاری فارسی نتهای موسیقی و نیز اشارهای کوتاهتر به نام یک پزشک ایرانی شده است، از این رو گفتار هشتم به این بحث اشاره دارد.
خواندن کتاب هشت گفتار درباره فلسفه موسیقی (جلد چهارم) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن کتاب هشت گفتار درباره فلسفه موسیقی (جلد چهارم) را به علاقهمندان و پژوهشگران موسیقی و همچنین کسانی که در زمینهٔ فلسفه و عرفان فعالیت میکنند پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب هشت گفتار درباره فلسفه موسیقی (جلد چهارم)
موسیقی ایرانی اصولاً بر اساس اَمپرُویزاسیون یعنی بدیههپردازی است. یعنی موسیقیدان موقع اجرای موسیقی از خودش خَلق کند، بسازد و همان را که میسازد اجرا کند. هراکلیتوس میگوید از یک رودخانه دو بار نمیشود گذشت. یک قطعهٔ موسیقی ایرانی را که از پیش ساخته شده، نُتش هم نوشته شده و صفحهاش هم هست و احتمالاً هر کسی اجرا کند خیال میکنید همان قطعه است، حتی دو بار نمیشود یکسان اجرا کرد. برای اینکه در هر جلسهٔ اجرا، موسیقیدان یک حال مخصوص دارد و شنوندهها هم فرق میکنند و مجموع این دو اثر میکند و این شخص باز هم باید در اجرای قطعهای که ساخته شده و حتی ده دفعه هم اجرا کرده و الان دفعهٔ یازدهم است، نسبت به حال خودش و حال شنوندهها، تغییراتی ایجاد کند.
برای اینکه بتواند این کار را بکند، باید چند خاصیت داشته باشد. لااقل باید دو خاصیت مهم داشته باشد. باید محفوظات زیادی داشته باشد. یعنی تمام رپرتوار آن موسیقی را از حفظ باشد و خوب بداند چهجور اجرا کند. پیداست که باید چندین سال کار کرده باشد. باید خیلی کار کند که همیشه تمام این رپرتوار در مغزش حاضر باشد، هیچ چیز را فراموش نکند که بگوید بروم ببینم. بلکه همیشه در مغزش باشد و قابل اجرا کردن باشد. تازه وقتی که اینها را دانست، بهتنهایی کافی نیست. بلکه باید عامل دوم را هم داشته باشد، یعنی حال داشته باشد.
از حفظنوازی و نقش آن در بدیههپردازی
موسیقی ایرانی تشکیل شده از تعدادی آهنگ و ملودی. این ملودی یا آهنگها نسبتاً کوتاه هستند، تقریباً در حدود ۱ تا ۷ دقیقه طول میکشند. ولی طوری ساخته شدهاند که هنرمند برای این که بتواند آنها را واقعاً از حفظ اجرا کند، باید تمرکز فوقالعاده داشته باشد، چون با هم شباهتها، و اختلافاتِ خیلی جزئی دارند. مثل نقاشیای که رنگهای متضادِ زیادی نداشته باشد ـ مثلاً بخواهیم برای کشیدنش فقط از سایه و روشنهای خاکستری استفاده کنیم ـ آن وقت مسلماً مشکل است که آدم آنها را با هم ترکیب کند و نقاشی بکشد و خلاقیت داشته باشد. این ملودیها را باید بهدقت یاد گرفت. یعنی استادان فن طوری وسواس دارند، که اگر شاگردشان حتی یک نت پس و پیش بزند که هیچ، حتی اگر نتی پس و پیش نزند ولی یکی از آن نتها را یک ذره قویتر از آنچه که باید بزند، یعنی در بین صد نتی که میزند یکی از آنها را یک ذره قویتر بزند، میگویند نَشد. اینقدر وسواس بهخرج میدهند که گاهی سالها طول میکشد تا شخص بتواند این ملودیها را دقیقاً به خاطر بسپارد. وقتی که همهٔ ملودیها را دانست، در ابتدا میتواند یک بازی تئوریک مثل بازی شطرنج را شروع کند، بعد انواع راههایی را که به نظرش میرسد و حالش را دارد، خلق کند. یعنی بدیهه بسازد و درجا بسازد و اجرا کند. در مورد ملودیها اختلاف نظر زیاد است. قدیمیها میگفتند که اگر کسی این ملودیها را نداند، اصلاً قدرت خلق یا کرِآسیون ندارد. ولی امروزیها مخالفند و به این ملودیها چند ایراد میگیرند.
برای اینکه اصطلاح را دقیقتر کنیم، میگوییم مجموع این ملودیها یا آهنگهای قدیمی و طرز قرار گرفتن پشت سر همشان را میگویند «ردیف». ایرادهایی که امروزیها به این ردیف میگیرند، اینهاست که عرض میکنم:
اول که میگویند خیلی مفصل است و یاد گرفتنش چند سال طول میکشد و صلاح نیست اینقدر عمر صرف شود.
دوم اینکه میگویند یاد گرفتن اینها بسیار مشکل است، به همان دلیلی که عرض کردم، که در اینها ظرایفی هست که در واقع شاید بهدرد نخورَد و چرا اینهمه نکات ظریف را ناچار شویم طی سالهای زیاد بهسختی یاد بگیریم؟ در واقع مثل ریاضت است.
سوم که میگویند در آنها تکرار زیاد است و با این حال این تکرارها هر بار با همدیگر اختلافات بسیار جزئی دارند، که اگر انسان بخواهد اینها را به خاطر بسپارد، واقعاً باید حافظهای حیرتانگیز داشته باشد.
ایراد دیگری که میگیرند این است که میگویند ردیف کمی خشک است. حالتی که انسان را به هیجان و طرب بیاورَد، ندارد. خشک است.
بنابراین امروزیها معتقدند که ردیف را باید خلاصه کرد. یعنی هم کوتاهش کنیم و هم سادهاش کنیم. اما بنده در این زمینه چون خیلی مطالعه کردهام، به این نتیجه رسیدهام که حق با قدیمیهاست. یکی از دلایلش همین موضوع صحبت امشب ماست که خود از کشفیات جدید است که موسیقیدانِ ایرانی (حالا من به موسیقی جای دیگر کاری ندارم) خیلی باید حال داشته باشد، تا بتواند موقع اجرا آناً خلق کند و با قدرت اجرا کند. قدیمیها برای به دست آوردن این حال هیچ اشکالی نداشتند. در زحمت نبودند. ولی امروزیها، که موسیقی ایران و ردیف را کوتاه و خلاصه کردهاند، برای به دست آوردن این حال خیلی زحمت میکشند و اغلب بدون مواد مخدر و مشروبات الکلی حال پیدا نمیکنند. در حالی که قدیمیها اینطور نبودند. موسیقی برایشان عبادت بود. هر موقع میخواستند، میتوانستند ساز بزنند و ساز را بهصورت یک عبادت در نظر میگرفتند و واقعاً ساز عبادتشان بود.
حجم
۱۸۵٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۱۵۶ صفحه
حجم
۱۸۵٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۱۵۶ صفحه