دانلود و خرید کتاب چشم در برابر چشم مهدی سجودی مقدم
تصویر جلد کتاب چشم در برابر چشم

کتاب چشم در برابر چشم

دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۳از ۳ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب چشم در برابر چشم

کتاب «چشم در برابر چشم» نوشتۀ مهدی سجودی مقدم که در ۹ بخش و ۵۲ فصل تنظیم شده، زندگی آمنه بهرامی نوا را از تولد و کودکی تا روز اجرای حکم قصاص به تصویر کشیده است.

درباره کتاب چشم در برابر چشم

کتاب «چشم در برابر چشم»، مجموعه خاطرات آمنه بهرامی نواست که بر پایه روایت شفاهی این قربانی اسیدپاشی تدوین شده است. این روایت دربرگیرنده ۷۵ ساعت صدای ضبط شده بود که پیاده‌سازی آن کمی بیش از یک سال طول کشید، پس از آن نیز به زبان نوشتار درآمد تا برای انتشار آماده شود.

بسیاری از مردم انتظار داشتند که حکم قصاص مجید موحدی که اسید به‌صورت آمنه پاشید، اجرا شود تا درس عبرتی برای چنین افرادی باشد اما آمنه با این بخشش به همه نشان داد که بخشش کار پسندیده‌تری است و در افق آینده زندگی افراد تأثیر مثبت‌تری خواهد داشت.

خواندن کتاب چشم در برابر چشم را به چه کسی پیشنهاد می کنیم؟

این کتاب برای افراد علاقه‌مند به زندگی‌نامه و خاطرات مناسب است.

درباره مهدی سجودی مقدم

مهدی سجودی مقدم در سال ۱۳۴۱ متولد شده است. او نویسنده، مترجم ادبی و پژوهشگر ایرانی است. سجودی در تهران متولد شد و در خانواده‌ای تحصیل‌کرده بزرگ شد و در دبیرستان هدف، یکی از بهترین مدارس شهر، تحصیل کرد و فعالیت‌های ادبی خود را با نوشتن داستان کوتاه و شعر آغاز کرد. در سال ۱۳۶۷ وارد دانشگاه تهران شد و لیسانس خود را در رشته زبان و ادبیات انگلیسی دریافت کرد.

بخش‌هایی از کتاب چشم در برابر چشم

نمی‌دانم حرف می‌زد و می‌خندید و یا اینکه می‌خندید و حرف می‌زد. من بیشتر نگاهش می‌کردم و دلم می‌خواست درهمان دقایق اوّل با آنچه که فکر می‌کند خودمانی شوم و از آن‌همه غریبگی و بیگانگی فاصله بگیرم. کار آسانی نبود، اما صمیمیت، سرزندگی و شادابی آمنه و عطوفت حضورش این کار را برایم آسان کرد. شگفتا، حتی دردها و غصه‌ها را هم با خنده بازگو می‌کرد و تو را وامی‌داشت در همۀ چیزهایی که یاد گرفته‌ای، تجدیدنظر کنی. آموزگاری بود که آرام و صبور می‌خواست درس‌هایش را بگوید و تو بدانی که باید سکوت کنی و به آنچه که او بهتر از بسیاری فراگرفته، گوش دل بسپاری.

امید و آرزو مثل آبشار بلندی، بی‌انقطاع، از فکر زلال و بی‌آلایشش سرازیر بود. عینک مشکی بر چشم داشت اما از عصای سفید خبری نبود. ترجیح می‌داد پستی و بلندی‌های زندگی را لمس کند، حتی به بهای افتادن و جراحت برداشتن ... اما می‌دانست که پس از آن بلند خواهد شد، با چشمی بیناتر و قدم‌هایی استوارتر.

بعد از اولین دیداری که با او داشتم و دیدارهای مکرر بعد، همیشه از خودم می‌پرسیدم چه گوهری در صدف وجود آمنه نهفته است که انسان را ترغیب می‌کند تا آهسته و پاورچین به کناره‌های ساحل زندگی‌اش نزدیک شود و در تموج دلربای اندیشه و عاطفه، به طلوع خورشیدهای سخاوت و مردانگی چشم بدوزد؟ بسیار اوقات که غرقۀ روایتش می‌شدم و کوچه‌های خاطراتش را با کمند کلمات سیر می‌کردم، دلم می‌خواست به زبان خودش، با همان خنده‌های همیشگی که گاه قامت ادراکم را می‌شکست، از پس فرسنگ‌ها فاصله، برایم از گذشته‌ها بگوید و از تلخی‌ها، نامهربانی‌ها، امیدها و آرزوها ... و او می‌گفت ... و من، در وسعت پاکی و بیداری او عطر صبور زندگی را می‌فهمیدم و اشتیاق تمام‌نشدنی قدم برداشتن و راه‌های ناهموار را پیمودن.

کاربر ۵۶۴۵۲۰۴
۱۴۰۲/۰۱/۲۲

درمورد بخشش درمقابل خطای ودیگران وزندگی یک قربانی اسیدپاشی حرف میزنه

مزمز
۱۴۰۱/۰۲/۰۴

بدبخت مث خودم خوشبخت مت دیگرون

حجم

۳٫۵ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۱

تعداد صفحه‌ها

۹۳۵ صفحه

حجم

۳٫۵ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۱

تعداد صفحه‌ها

۹۳۵ صفحه

قیمت:
۴۳۰,۰۰۰
تومان