کتاب حقایقی که باید گفت
معرفی کتاب حقایقی که باید گفت
کتاب حقایقی که باید گفت نوشته کامالا هریس است که با ترجمه علیاکبر عبدالرشیدی منتشر شده است. کامالا دِیوی هریس چهل و نهمین معاون رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا است که از ۲۰ ژانویه ۲۰۲۱ شروع به کار کردهاست. این کتاب روایتی از تلاشهای او است.
درباره کتاب حقایقی که باید گفت
کامالا هریس اولین زنی است که به جایگاه معاونت ریاست جمهوری آمریکا رسیده است. بسیاری از مفسران سیاست معتقدند او که پدری جامائیکایی و مادری هندی دارد با رسیدن به این جایگاه تاریخ آمریکا را دگرگون کرده است، آن هم بعد از چهار سال تلاش پرتنش «سفیدپوستان تندرو و برتریطلب» که هرگز چشمبهراه چنین رویدادی نبودند. وی فارغالتحصیل دانشگاه هاروارد و دانشگاه کالیفرنیا، کالج حقوق هیستینگز است.
کتاب حقایقی که باید گفت شرح حال کامالا هریس از تولد تاکنون است و یک سال قبل از برگزاری انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۰ ایالات متحدۀ آمریکا منتشر شده است. منتقدان به نوشتار روان، بیان شیرین، گیراییهای داستانگونه و آموزههای الهامبخش این کتاب اشاره کردهاند و کتاب را حاوی اطلاعات زیادی در مورد زندگی نویسندۀ آن و درعینحال نقدی بر جامعۀ امروز آمریکا دانستهاند.
کامالا هریس مخالف اعدام، طرفدار جایگزینی اصلاح و تربیت بهجای زندان، شیفتۀ برابری همه انسانها در برابر عدالت و باورمند به بزرگداشت شأن و حقوق زنان و کودکان و سیاهپوستان و رنگینپوستان است. او در بیست سال گذشته، در جایگاه دادستان کل کالیفرنیا و سناتور کنگره، آغازگر تصمیمهای درخوری در راستای اصلاح نظام اجتماعی و قضایی در این کشور بوده است.
در این کتاب حقایق عجیبی از وضعیت نژادپرستی، حقوق مدنی، نظام قضایی، رفتار پلیس با سیاهپوستان و رنگینپوستان، بحران زندانها و تعداد زیاد زندانی، و نحوۀ اجرای عدالت در دادگاههای آمریکا ارائه میشود که به عقیدۀ هریس نیازمند اصلاحات جدی است.
خواندن کتاب حقایقی که باید گفت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به زندگینامه و علوم سیاسی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب حقایقی که باید گفت
الکساندر لبهایش را باز کرد و صدای ضعیفی که به ناله شبیه بود به گوشمان رسید: «میجنگد.»
«بله، درست است. قهرمانان میجنگند. سلاح قهرمانان فقط شور و احساس است، درست مثل خود تو. قهرمانان هم با شور و احساسشان میجنگند. اما آنها همیشه، در حال نبردند. پس، ما هم باید بجنگیم. نه؟»
برگشتیم و سر میز نشستیم. چند لحظه بعد، خبرگزاری آسوشیتد پرس نتیجۀ آرای مرا اعلام کرد. همانطور که سر میز شام نشسته بودیم، از دوستان و بستگان تشکر کردم. «به چه زبانی از همراهیهای شما تشکر کنم؟ در تمام این مدت، در هر قدم، مرا ترک نکردید. همراهی شما برایم خیلی ارزش دارد.»
با گفتن این کلمات، احساس میکردم بهشدت تحت تأثیر همراهیهای عزیزانم بودهام. هم از کسانی که در آن اتاق حضور داشتند و هم از همۀ کسانی که در طول راه، مرا ترک نکردند سپاسگزار بودم، بهخصوص از مادرم. سعی داشتم آن لحظۀ پیروزی را برای همیشه در قلب و ذهنم حفظ کنم. همین کار را هم کردم، اگرچه خیلی کوتاه و زودگذر بود، چراکه چشم من دوباره به صفحۀ تلویزیون افتاد و شاهد اعلام نتایج انتخابات ریاستجمهوری شدم.
شام که صرف شد، عازم محل برگزاری جشن شدیم. بیشتر از هزار نفر جمع شده بودند. دیگر، نامزد انتخابات نبودم. حالا، تبدیل به سناتور انتخابی شده بودم. من اولین زن سیاهپوستی بودم که از ایالت محل زندگیام برای سناتوری برگزیده شده بودم. و دومین زن سیاهپوست در تاریخ آمریکا بودم که به چنین مقامی رسیده بودم. حالا، نمایندۀ بیشتر از ۳۹ میلیون نفر از هموطنانم بودم، از هر گروه و طبقه. تقریباً، یک نفر از هر هشت آمریکایی مرا نمایندۀ خود میدانست. این افتخار برای من کم نبود. هم آن روز و هم امروز، افتخار فوقالعادهای نصیبم شده بود.
حجم
۱۰٫۹ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۴۴ صفحه
حجم
۱۰٫۹ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۴۴ صفحه
نظرات کاربران
خیلی خوب بود. به نظر میاد به وجود یک آمریکایی راستگو هم میشه امید داشت. خوشحالم که وسط اینهمه دروغ و دغل، این کتاب رو دیدم و خواندم. ترجمه خوبی هم داشت.