کتاب زهر و سه داستان کوتاه
معرفی کتاب زهر و سه داستان کوتاه
کتاب زهر و سه داستان کوتاه نوشتهٔ آلکساندر شلان و ترجمهٔ اردشیر اسفندیاری و ویرایش مهدی سجودی مقدم است و انتشارات مهراندیش آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب زهر و سه داستان کوتاه
آلِکساندِر شِلان یکی از رماننویسان بزرگِ سبک واقعنگاری (رئالیسم) در ادبیات نروژ است. از او آثار زیادی به فارسی ترجمه نشده است؛ بنابراین در ایران کمتر شناخته شده است. داستان زهر اوضاع اجتماعی نروژ در صد سال پیش را بررسی میکند. اما به دلیل زبان و شخصیتپردازی قویای که دارد و همچنین به خاطر آنکه نکات بنیادی در امر تعلیم و تربیت را مطرح میکند، بخشهایی از آن جزء مواد درسیِ مدارس نروژ به حساب میآید.
در این رمان نویسنده در درجۀ نخست به شرح زندگی ماریوس کوچولو میپردازد. ممکن است ما با ماریوس از بسیاری جنبهها همذاتپنداری کنیم. نظام غلط آموزشی و رفتار نامناسب و سختگیری نابجای معلمان و افراط در درس لاتین باعث میشود حال ماریوس بسیار بد شده و زندگیاش از چرخهٔ عادی خارج شود. در داستان با زنی سادهدل و معصوم بهنام خانم ونکهکنور نیز آشنا میشویم که از زندگی با همسر بهظاهر روشنفکر، ولی ریاکار خود پرفسور لودِل رنج میبرد. آبراهام دوستِ ماریوس و تنها پسر خانم ونکه نیز به علت تلقینهای پدرش ریاکار و همرنگ جماعت میشود.
البته آبراهام یک قربانی است که مابین دو نیرو تباه میشود. از سویی پدر و کل جامعه او را بهسوی خود میکشند، اما از جانب دیگر مادر معصوم و آزادهاش برای او آرزوی زندگیای ساده، اما سرشار از صداقت و راستی میکند. مبارزهای که متاسفانه سرانجام به نفع پدر تمام میشود. مجموعۀ این عوامل باعث میشود که خانم ونکه خود را زنی شکستخورده و سرخورده احساس کند. همین اتفاق باعث میشود او در انتهای زندگیاش تصمیم ناگهانی و ناراحتکنندهای بگیرد که خواننده را هم شوکه و غمگین میکند.
افرادِ مهربان و درستکار این داستان کسانی هستند که از سایرین کمتر میدانند و دقیقاً به همین دلیل به حاشیۀ جامعه رانده شدهاند، ولی نویسنده شخصیتهای بسیاردان، محافظهکار و دقیق را بهصورت جغدهایی ترسیم میکند که بر سر معابدِ مقدس کمین کردهاند که بر زندگی مردم، از گهواره تا گور، نظارت کنند. همین موضوع به داستان روحی فراتر از واقعیت میبخشد.
در حین خواندن داستان متوجه میشوید که نگاه داستان به اغلب مسائلْ عارفانه است و شهود و ندانستن را راه نجات و موفقیت میداند.
خواندن کتاب زهر و سه داستان کوتاه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به کسانی که نگاه انتقادانه و تسهیلگرایانه به نظام تعلیم و تربیت دارند پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب زهر و سه داستان کوتاه
در امتحانات نیمسال اول معدل آبراهام چند نمرهای بهتر شد، ولی درخشندگیِ ماریوس در رشتۀ لاتین مانع از آن نبود که معلمین ضعف او را در سایر درسها نادیده بگیرند. این بار نمرات ماریوس از مورتِن نیز که همچون گاو پیشانیسفید ضربالمثل همۀ مدرسه بود، بدتر شد. سرانجام معلم ریاضی اخطار کرد چنانچه او در نیمسالِ دوم پیشرفتی چشمگیر در ریاضیات نداشته باشد، مردود خواهد شد و اجازه نخواهد داشت که در کلاس چهارم شرکت کند.
آبراهام بسیار ساعی و باپشتکار بود، و با یک بار خواندن' تمام درسها در ذهنش نقش میبست. اما ماریوس از صبح زود که به مدرسه میرفت تا شب باید بارها و بارها میخواند. آنها طبق آموزش نظام قدیم در هفته پنج ساعت' یونانی و نه ساعت' لاتین داشتند. فدروس۲۳ و سزار را تمام کرده بودند و باید الان گفتار روحبخشِ سسروز دربارۀ پیری را شروع میکردند و بعدازآنکه زبانشان به حد کافی به صَرفِ افعال' مسلط میشد، میبایستی نظرات گزنفون راجع به واحدهای طول و ایام هفته در یونان باستان را ادامه میدادند.
در این مدرسه روزبهروز تفاوت بین آموزش داوطلبانه و نشاطآور و آنچه اجباری و ملالآور بود، کمتر و کمتر میشد، طوری که شاگردان نسبت به هرچیز واکنشی یکسان نشان میدادند و به هر درسی در آن حد توجه میکردند که برای اولیا و مربیانِ مدرسه اهمیت داشت. گویی هرچیز که اشارهای مستقیم به زندگی و هستی داشت، برای نظام آنها بیاهمیت شده بود و در رأس هر کار و مقدمۀ هرچیز قطاری از کلمات مرده راجع به موضوعهای بیروح ردیف میشد. گویی آنها وظیفه داشتند که اندیشۀ پاک و مغز منعطف این جوانان را با قواعد خشک و عبارات تکراری پر کنند و با این صداهای غریبه که از یک زندگی بیگانه برمیخاست، جا را بر هر نغمهای که بویی از حیات داشت، تنگ میکردند. اینها با وجدان آسوده غبارِ هزاران سال پیش را بر روی شادابی جوانانی میپاشیدند که به درک نکتهای نو رسیده بودند. بهراستی برای جوانانی چهاردهپانزدهساله چون آبراهام و ماریوس که با چشمهای مشتاق و سیریناپذیر به کشف نکتههای بکر' نیت کرده بودند، دوران پرمشقتی بود. ارادۀ سرشار و توانِ تمامنشدنیِ آنها میخواست به کشف و شهودِ هرچیزی برسد. نیازی برای تسخیر جهان و ماورای جهان در آنها شعلهور بود. و در مقابل آنها این غباری که از استخوانهای پوسیده برمیخاست، بر جوانۀ هر پرسش بارآوری که مینشست، بیدرنگ آن را میخشکاند.
حجم
۲۱۲٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۱۶ صفحه
حجم
۲۱۲٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۱۶ صفحه