کتاب وقتی زمین دروغ می گوید
معرفی کتاب وقتی زمین دروغ می گوید
کتاب وقتی زمین دروغ می گوید نوشته سعید تشکری است. این مجموعه نمایشنامه را انتشارات کتاب نیستان برای علاقهمندان به ادبیات نمایشی منتشر کرده است.
درباره کتاب وقتی زمین دروغ می گوید
نمایشنامه اول با نام «برف میبارد» در فضای جنگ ایران و عراق روایت میشود. شخصیتهای داستان سه پزشک با نامهای مهربان(ایرانی)، ناتالی(اتریشی) و جمیله(عراقی) هستند. داستان گویا زمان یک عمل جراحی شروع میشود و خواننده را به فضای خاص نمایشنامه میبرد. نمایشنامه دوم با نام«سونات زمستان» شما را به جنگ غمگین و خونین بوسنی میبرد. زمانی که یکی از بزرگترین نسلکشیهای تاریخ معاصر اتفاق افتاد. این بخش سه شخصیت بهنامهای داوود(بوسنیایی)، ژولیت(فرانسوی) و ماشا (صرب) دارد. نمایشنامه دیگر شما را به دیدار زنی میبرد که تجربههای سختی را از سر گذرانده است.
این کتاب روایت انسان است در هرجای جهان. روایت انسان امروز است که درگیر زندگی صنعتی، تعصب، گرسنگی و جنگ است و باید خودش را پیدا کند. نویسنده در این کتاب بین زبان عتیق و معاصر پل زده است تا بگوید شهودی چون ادبیات آرمانخواه را نشان دهد و با تفکر در دریای هستی خداوند غرق میشوید.
خواندن کتاب وقتی زمین دروغ می گوید را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به ادبیات نمایشی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب وقتی زمین دروغ می گوید
ناتالی: منظورتون رو نمیفهمم ...
جمیله: بهتون نمیاد آدم احمقی باشید.
ناتالی: می دونم شما عادت به توهین دارید؛ ولی واقعاً منظورتون رو نفهمیدم!
جمیله: خیلی سادهاس ... سه پزشک؛ من، شما و دکتر مهربان. من عراقی، شما اتریشی، و دکتر مهربان ایرانی ... توی یه دخمه، تو نظامیترین نقطهٔ عراق ... ما اینجا چیکار میکنیم؟
ناتالی: من وضعیتم معلومه؛ طبابت و نجات اسرا، اما شما رو نمیدونم خانم دکتر.
جمیله: آفرین! به سوگندنامهٔ پزشکیتون، خوب وفاداری نشون میدین ... باید یه لوح تقدیر با دست خط خودِ جناب بقراط براتون آماده کنم!
ناتالی: نیازی نیست؛ همین که دکتر مهربان هنوز داره نفس میکشه، برای من کافیه.
جمیله: فکر میکنم تفاوتها، کم کم دارن خودشون رو نشون میدن، و این اصلاً بد نیست.
ناتالی: خیلی گُنگ حرف میزنین دکتر ...
جمیله: نه به عنوان یک پزشک، بلکه به عنوان عضو صلیب سرخ، باید وضعیت آیندهٔ خودتون رو خوب متوجه باشید؛ عمل و عکسالعمل.
ناتالی اکنون سعی میکند به جای ستیز با جمیله،
افکار پنهانی جمیله را بیرون بکشد.
ناتالی: داشتین از تفاوتها میگفتین ...
جمیله: موافقم، پس ادامه بدم ... هیجان شما، من رو به وَجد میاره.
جمیله در یک واکنش ناگهانی،
دست ناتالی را میگیرد و او را میچرخاند؛
به رقصی تند میماند.
ناتالی از رفتار جمیله میخندد.
ناتالی: شما پزشک آرتیستیکی هستید!
جمیله: سه پزشک از سه کشور توی یه دخمه ... دکتر ناتالی اشمیت؛ یه پزشک واقعی، که جون بیماراش براش اهمیت داره. من؛ دکتر جمیله عبدالمجید که وطنم، بیشتر از همه چی برام ارزشمنده و این آقای دکتر مهربان که پزشکی رو رها کرده و وارد کارهای امنیتی و جاسوسی و خرابکاری شده ... اون خیلی شخصیت آرتیستیک بیشتری از من داره دکتر اشمیت ناتالی عزیز! اون یک جاسوسه!
ناتالی: جاسوس؟
جمیله: بله. میدونین، جاسوس آدم خطرناکیه؛ اما جاسوسی که خودش رو در لباس پزشکیاش مخفی کرده، خطرناکتره ... عادت ندارم مثل فیلمهای نازی، از خودم یه اِس اِس مخوف بسازم.
حجم
۱۰۴٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۱۶۴ صفحه
حجم
۱۰۴٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۱۶۴ صفحه