کتاب شوراها در غرب
معرفی کتاب شوراها در غرب
شوراها در غرب کتابی نوشته دانی گلکستین درباره شوراهای کارگری بدیل پارلمانها در غرب است که با ترجمه علیرضا ثقفی میخوانید.
درباره کتاب شوراها در غرب
سرمایهداری امروز دوباره دچار بحران شده است. در دههٔ ۱۹۶۰-۱۹۷۰ کسانی که از مبارزه علیه سیستم سرمایهداری توبه کرده بودند، میگفتند: پیشگویی مارکسیسم در بارهٔ ضروری بودن شکست اقتصاد سرمایهداری و جنگ طبقات در برخورد با حقایق، مردود است و تغییرات از طریق دموکراسیهای پارلمانی صورت میگیرد. اما واقعیات نشان داد که روشهای پارلمانی در از میان بردن ریشههای استثمارشکست خورده است.
شکست چنین شیوههایی برای از بین بردن ریشههای استثمار یا حتا محافظت از نیروی کار در برابر بیکاری وسیع و برخورداری از امکانات اولیهٔ زندگی، تغییر انقلابی را دوباره در دستور کار قرار داده است، حتا اگر در درازمدت باشد.
در عینحال، در شرایطی که بسیاری از کارگران به پارلمان بیاعتمادند و آن را عوامفریبی میدانند، بهجز در کشورهای اروپای شرقی (که با شیوههای حکومت استالین اداره میشد)، کسانی که آلترناتیو وضع موجود را جعبهٔ رای میدانند، در حال کاهش هستند.
تاریخ بیانگر آن است که شوراهای کارگری آلترناتیو هر دو سیستم بوده است؛ آلترناتیوی که تا به امروز نیز آلترناتیو باقی مانده است. بعضی از برنامهریزان اجتماعی به این مساله توجه نکردهاند. کارگران و دهقانان روسیه در سالهای ۱۹۰۵ و ۱۹۱۷ همانند همتایان خود در آلمان ۱۹۱۸ و لهستان ۱۹۵۶ یا شیلی ۱۹۷۲، بهدنبال یک برنامهٔ ازپیش تعیینشده به راه نیافتادند. آنها نوعی از دموکراسی مردمی را ایجاد کردند تا بتواند بحران سرمایهداری را به نفع اکثریت مردم حل کند.
از نظر تاریخی، قدرت سازماندهی کارگران از درون شوراها (یا آنگونه که در روسیه میگویند: سوویتها) بیرون آمد و بزرگترین چالش را در مقابل قدرت دولتی سرمایهداری بهوجود آورد. اکنون پس از آن که نظام سرمایهداری بار دیگر با سقوط روبهرو شده است، سنت شوراهای کارگری باید احیا شود، از ابهام بیرون آید و به تفصیل در برابر مخالفانِ رفرمیست و استالینیست آن مطرح شود.
این کتاب نمیخواهد تمام اشکال فعالیتهای شورا را که تا به امروز وجود داشته بشکافد. نویسنده در ابتدا تجربهٔ روسیه را به طور مختصر یادآوری کرده و سپس بر روی سایر نمونههای سوسیالیستهای انقلابی متمرکز شده که در شرایط حاکمیت پارلمانی و رفرمیسم عامیانه شکل گرفتهاند. فعالیت شوراها در سه مرکز آن ـ کشورهای بریتانیا، آلمان، ایتالیا - بهطور مفصل مورد بحث قرار گرفته است.
نویسنده ادعا دارد آنچه که در این کتاب بررسی میشود، میتواند نقطهٔ آغازِ انقلابی باشد که برای سرنگونی سرمایهداری به آن نیاز داریم. انقلابی که تنها به وسیلهٔ طبقهٔ کارگر، از درون فعالیتها و سازمانهای مربوط به آن بهدست میآید. شوراهای کارگری یکی از ابزارهای این حرکت هستند. اگر این کتاب بتواند جنبش کارگری امروز را آگاه کند و یک حزب انقلابی را پایهگذاری کند، درک مبارزات گذشته در خدمت این اهداف قرار خواهد گرفت.
خواندن کتاب شوراها در غرب را به چه کسانی پیشنهاد می کنیم
همه پژوهشگران و علاقهمندان به مطالعات سیاسی و اجتماعی مخاطبان این کتاباند.
بخشی از کتاب شوراها در غرب
برای شناخت بحرانی که اکنون استحکام کشورهای سرمایهداری در غرب اروپا را متزلزل کرده است، باید به آگوست ۱۹۱۴ برگردیم. طغیان خصومتها، طبقهٔ حاکم را مجبور کرد تا ساختار قدرت خود را بازسازی کند. زنده ماندن در صحنهٔ نبرد بستگی به میزان کیفیت تجهیزات داشت. برای مثال در ۲۰ سپتامبر ۱۹۱۸، ارتش بریتانیا ۹۴۳۸۳۷ گلوله شلیک کرد که وزن آنها مجموعا به ۴۰ هزار تن میرسید. جنگ در چنین سطحی نیاز به یک اقتصاد ملی داشت که بتواند واحدهای تولیدی را هماهنگ تغذیه کند.
بریتانیا در این مسیر حرکت کرد و سیستمی از سرمایهداری دولتی را پایهگذاری کرد که درآن دولت و بخش خصوصی با هم ترکیب شده بود. دولت در اولین روزهای جنگ، راهآهن را تصرف کرد. کمیتهٔ اجرایی راهآهن برای راهاندازی آن تشکیل شد که شامل مدیران خطوط ِاصلی خصوصی و رییس سازمان تجارت بود. طبیعتا مالکان خصوصی در برابر این تغییر پاداش گرفتند ـ سود آنها تضمین شد. زندگی باید قربانی شاه و کشور میشد، اما سودها ـ نه.
تعامل دولت و سرمایه از صنعتی به صنعت دیگر سرایت کرد و تمام صنایع در ماشین جنگی مشارکت کردند. در پایان سال ۱۹۱۸، دولت ۹۰ درصد واردات و همچنین مصرف بیشتر مواد خام اصلی را کنترل میکرد. بهطور مستقیم ۳.۵ میلیون نفر در وزارت تسلیحات استخدام شده بودند. همانگونه که دولت به زندگی اقتصادی کشیده میشد، سرمایهداری نیز به سمت دولت کشانده میشد. وزارتِ کاملا قدرتمند تسلیحات زیر نظر للوید جرج این پروسه را کامل کرد. بهقول خود او، این سازمان از ابتدا تا انتها سازمان مردان تاجر بود. مشخصترین وجه آن تاجران موفقی بودند که در رأس پستهای اجرایی قرار داشتند.
جنگ تناسب عجیبی را بر سیاست دولتهای مختلف تحمیل کرده بود. رهبران آلمانی برای جنگ طولانی آماده نشده بودند؛ اما آنها بهزودی درک کردند که به سازماندهی مجدد منابعشان نیاز دارند. حکومت سازمان مخصوصی را برای توزیع بهوجود آورد: توزیع موادِ خام. این سازمان بهوسیلهٔ والتر رادنو۲۴ رهبری میشد. او رییس شرکت آ.اِ. گ بود. تا قبل از آن ترکیب دولت و تجارت در جامعهٔ آلمان عمیق نشده بود. تحت سرپرستی رادنو سیستمی از عملکرد شرکتهای بزرگِ تحت کنترل دولت بهوجود آمد که بسیاری از تولیدات صنایع و سهم آنها را تنظیم میکرد؛ حرکت دولتی، جریان تمرکز سرمایه را کامل کرد که بهطور طبیعی سالها وقت میخواست.
در ۱۹۱۵ فرانسه و روسیه به جنگ پیوستند و ایتالیا در کنار بریتانیا قرار گرفت. در ایتالیا نیز حکومت میخواست با توجه به تجربیات صنایع، اقتصاد را دوباره سازماندهی کند. کارفرمایان صنایع تورین برای ایجاد و گسترش سیستم کنترلِ دولتی تولید، فراخوانده شدند. در سال ۱۹۱۸ تعداد ۱۹۷۶ کارخانهٔ جدا از هم وجود داشت.
در همین حال، زندگی اقتصادی مردم بهخاطر تقاضاهای بیپایان بخش نظامی، هر روز خرابتر میشد. عطش سیریناپذیر تسلیحات، میلیونها نفر از کارگران را به صنایع فلزی کشاند؛ در حالیکه سایر صنایع در حال سکون بودند. در بریتانیا در طی جنگ، شمار مهندسان با رشد ۳۴ درصدی، به دو میلیونو چهارصدهزار نفر رسید. در آلمان این افزایش ۴۴ درصد بود و در نتیجه تعداد کارگران بخش تسلیحات به ۳ میلیون نفر رسید. بریتانیا جنگ را با یک وزارتخانهٔ صنایع نظامی آغاز کرد، اما بهطور واقعی ۹۰۵ هزار نفر از مردم در صنایع نظامی درگیر بودند.
حجم
۱٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۳۸۷
تعداد صفحهها
۱۷۸ صفحه
حجم
۱٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۳۸۷
تعداد صفحهها
۱۷۸ صفحه