کتاب شعر زمان ما؛ احمد شاملو
معرفی کتاب شعر زمان ما؛ احمد شاملو
شعر زمان ما؛ احمد شاملو کتاب اول از مجموعه شعر زمان ما است که در انتشارات نگاه به چاپ رسیده است.
شعر زمان ما نام عام کتابهایی بود که آقای محمد حقوقی، به همّت انتشارات نگاه، هر فصل یکی از مجلداتِ آن را منتشر میکرد. در پنج جلد اول مجموعه شعر زمان ما مرحوم محمد حقوقی به آثار نیما، اخوان، شاملو، سپهری و فروغ پرداخته است و در جلدهای ششم به بعد به همت فیض شریفی به آثار سیمین بهبهانی، نصرت رحمانی، نادرنادرپور، منوچهر آتشی، سیاوش کسرایی، سیدعلی صالحی و... پرداخته شده است.
نویسنده در این کتاب به روش نویسنده پیشین با روش و دیدی علمی و مدرن، با واکاوی و جستجوی برگهای ادبیات معاصر، ضمن تحلیل و نقد اشعار هر شاعر، بهگزینی از سرودههای اثرگذار شاعران پرداخته است. در این مجموعه جز چگونگی سرایش شعرها و زبان شعری، درونمایه، جهانبینی و تأثیرپذیری و تأثیرگذاری آنان، ساختار شعری و فضاهای ویژه و توانمندیهای شاعرانه و ضعفهای آنان، زمینههای سیاسی اجتماعی و تبیین و تشریح اشعار و دیدگاه شاعران و منتقدان و محققان مورد بررسی قرار گرفته است. این کتابها دو بخش مقدمه و بدنه دارند که در بخش اول به سبک و زندگینامه شاعر و بخش دوم به گزیدهای از آثار او پرداخته شده است.
جلد اول این مجموعه به آثار احمد شاملو، یکی از مشهورترین شاعران ایران معاصر میپردازد.
خواندن کتاب شعر زمان ما؛ احمد شاملو را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به شناخت شاعران نامدار معاصر، مخاطبان این کتاباند.
بخشی از کتاب شعر زمان ما؛ احمد شاملو
«تنوع» معمولا در آثار شاعرانی که به زبان مختص و جهانبینی مشخص دست یافتهاند، دیده نمیشود. برای مثال در غزلیات مولوی و حافظ و نیز اشعار شاملو نمیتوان به دنبال «تنوع» (چنانکه منظور ماست) گشت.
شاعران راستین برخلاف شاعران دیگر (= ناظمان)، که تنها شرط نوشتن شعر، تصمیم آنهاست، گاه در طول چند ماه نه حتی یک شعر و گاه در عرض چند روز دهها شعر میسرایند. چراکه شاعر اصیل و صمیم در هر شرایطی قادر نوشتن نیست. او دریای آرامی است که تموج و تلاطمش را فقط در زمان سرایش شعر میتوان دید. در صورتی که فیالمثل شاعران کهنگرای امروز ما غالبآ به التزام تساوی طولی مصراعها (اصل پر کردن) و ضرورت قافیهها (اصل کمک کردن) در هر لحظهای که میخواهند (حتی در عادیترین لحظات) شروع به «ساختن» میکنند. به عبارت دیگر کار اغلب آنها براساس انتخاب از پیش معلوم شدهٔ وزن و زیرهم نوشتن قافیهها و سرانجام ساختن مضمون به مساعدت قوافی است.
بنابراین پیداست که این دسته از شاعران در هنگام سرایش شعر از هرگونه شرایط زمانی و مکانی خاص بینیاز خواهند بود. اینان چون به نوشتن شعر مصمم میشوند، لاجرم باید مضمونی برگزینند و به حساب آن مضمون شروع به «ساختن» کنند. مثلا بگویند: اینک دربارهٔ «رود» یا «اعتماد به نفس» یا «ستایش معشوق» سخن میگوییم. که در حقیقت به شیوهٔ همان مضمونسازی است که در شعر کهن ما (خاصه در شعر متمایلان به شیوهٔ هندی) سابقهٔ بسیار دارد. و پیداست که اصل «تنوع» در شعر برخی از شاعران، حاصل توجه به شیوهٔ «ساختنی» از این دست است. اما شاعری که فقطوفقط در یکلحظهٔ زمانی و مکانی خاص، احساس میکند که زمان تلاطم فرارسیده است، دیگر برای او مضمون (به آن شکل که اشاره شد) مطرح نخواهد بود. او «رود» تنها و «اعتماد به نفس» مجرد را نمیشناسد. و به همین لحاظ شاعر واقعی خود نمیداند که پس از لحظهٔ تلاطم چه اثری و با چه کیفیتی به وجود خواهد آورد. و شاید هم این است یکی از علل ابهامی که در آثار شاعران راستین دیده میشود. زیرا شاعر واقعی در دنبال کشف روابط اشیاء و اجزایی است که در فضایی تاریک نهفته است و او با چراغ تخیل آنها را کشف میکند و مطابق با شیوهٔ هنری خود شکل میدهد. و چون هر شاعر کیفیات روحی و حالات ذهنی ویژهای دارد که نتیجهٔ مراحل رشد فکری و عاطفی و تربیت خانوادگی و اجتماعی اوست، همیشه یک رگهٔ اصلی در تمام آثارش جلوه خواهد کرد.
چنین است که در آثاری از این دست، به دنبال «تنوع» نمیتوان گشت. زیرا این «تنوع» صرفآ به علت عدم جهانبینی یک دست و مجرب شاعران سازنده (= ناظمان) معنی مییابد. چرا که کیفیت اثر در حال تکوین معمولا به مقتضای حال و مقام و نحوهٔ تفکر از پیشاندیشیده اینهاست. همچون «جامی» که بهاقتضای همان مقام و حال، گاه عارف گاه فقیه گاه معلم و ناصح و گاه عاشق و داستانسراست. و نیز از نظر صورت و نوع شعر، گاه قطعهگو، رباعیساز، قصیدهپرداز و گاه مثنویسرا و غزلگوست. اما شاعری که به مرحلهٔ خلق شعر (به معنای راستین) رسیدهاست، همچون حافظ، همیشه وحتی در ناخودآگاهانهترین حالات، رگهٔ اصلی فکریاش پابرجاست. زیرا همواره بر مبنای روحیات و ذهنیات خویش دنیای اطراف را مینگرد. و ناگزیر شعر او نیز خالی از «تنوع» احساس میشود.
بنابراین تنها این دسته از شاعرانند که همواره در دامن تجربههای خویش نشستهاند. آنچنان که اگر بتوان تنوعی در اشعار آنان دید، صرفآ به لحاظ تجربهٔ تدریجی و حاصل تفاوتی است که بین هریک از مراحل شعری آنهاست.
از اینجاست که باید به شاملو و شعر او نظر کرد. شاعری که از مرز «هوای تازه» (زمانی که چهرهٔ مشخص او تابیدن گرفت) تا امروز، به اغلب احتمال حتی یک قطعه نیز «نساخته» است. چرا که «ساختن» را کار ناظمان میداند. او فقط شعر را «نوشته» است. آن هم نوشتنی به دنبال ضربهای ناگهانی، که در حقیقت به منزلهٔ زنگ تولد شعری است که از مدتها پیش در ذهن او نطفه گرفته است. و این همان «اثر» ی است که تا بر کاغذ نیاید و به زیستن آغاز نکند، محتوا و شکل کامل خود را نشان نخواهد داد. زیرا شاعر، از پیش بدان نیندیشیده و نسبت به شکل و محتوای آن آگاهی قبلی نداشته است. و به همینلحاظ چون همهٔ این شعرها از یک ذهن و یا یک خون زاده شدهاند، مطلقآ عاری از «تنوع» و بیش یا کم همانند یکدیگرند. منتها به این نکته باید توجه کامل داشت که چون شاعر در هریک از دورههای شاعری خود، نسبت به ادوار قبل به ذهنی منظمتر و متشکلتر دست یافته است، طبیعی است که استخوانبندی آفریدگان او نیز محکمتر و استوارتر به چشم آید و با آفریدگان پیشین وی بیش یا کم متفاوت باشد.
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۳۲ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۳۲ صفحه