کتاب مرگ مولف و سینمای ملی و جستارهای دیگر
معرفی کتاب مرگ مولف و سینمای ملی و جستارهای دیگر
کتاب مرگ مولف و سینمای ملی و جستارهای دیگر نوشتهٔ علیرضا تولایی در انتشارات دهکده سلامت به چاپ رسیده است. می خواهند با پیش کشیدن اصطلاحِ به ظاهر جذاب «مرگ مؤلف» کاری کنند که به طور کلی مشارکت مفهومِ مؤلف در تولید متن را از بین ببرند. اما آیا می توان به راستی کارکردهای ذاتی مؤلف در تولید متن را از میان برد؟ میخواهم بگویم همانگونه که نظریه میتواند سلاح کشندهای در دست طرفداران نظریهی مرگ مؤلف باشد، همانگونه نیز سلاحی قدرتمند برای دفاع از نقش مؤلف در تولید متن است. با این حال، باید بپرسم که نظریهپردازان غربی مانند رولان بارت یا میشل فوکو چه اهدافی را با پیش کشیدن بحث مرگ مؤلف دنبال میکنند؟ این پرسش هنگامی معنادارتر میشود که توجه کنیم که از اتفاق هنوز در سدهی بیست و یکم، مانند سدهی بیستم، «مؤلف» در غرب دارای ارج و قرب بسیاری است.
درباره کتاب مرگ مولف و سینمای ملی و جستارهای دیگر
این کتاب متنی است گشایندهٔ چند منظر به آنچه میخواهد بگوید.
نخست، از منظری تاریخنگارانه ساختارهای بنیادی دورهبندی تاریخی نظریههای ادبی مدرن را واکاوی کرده است و سپس دورهبندی تاریخی جدیدی از نظریههای ادبی عرضه کرده است.
دوم، از منظری انتقادی نظریهی «مرگ مؤلف» را که یکی از اثرگذارترین نظریهها در فهم نسبت میان «مؤلف» و« متن» در دو سدهٔ اخیر بوده است بهطور بنیادی واکاوی و نقد کرده است تا نشان دهد که این نظریه هم نظریهای بیپایه و اساس است و هم اینکه چرا این نظریه میتواند فهم جهانهای فرهنگی و تمدنی غیرغربی را از مفهوم«مؤلف» مخدوش کند.
سوم، از منظرِ نظریهپردازی سینمای ملی از راهبردهای چگونگی تأسیس سینمای ملی در ایران و چگونگی فهم نسبت میان سینمای ملی با هویت ملی سخن گفته است.
چهارم، از منظری تحلیلی در «پیشگفتار» کتاب نقش بنیادی «نظریه» در چگونگی بازنماییهای جهان فرهنگی و تمدنی ما در روزگار کنونی تحلیل و واکاوی شده است.
پنجم، باز از منظری نظریهپردازانه در «پسگفتارها»ی کتاب بهطور کوتاه محورهای بنیادی چگونگی نسبت میان جهان فرهنگی و تمدنی ما با مفاهیم «فرم» و «نظامهای زیباییشناختی» نظریهپردازی شدهاند.
کتاب مرگ مولف و سینمای ملی و جستارهای دیگر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به ادبیات و سینما پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب مرگ مولف و سینمای ملی و جستارهای دیگر
دورهٔ مؤلفگرایی، که رویکرد ادبی مسلط در سدهٔ نوزدهم بود، دورهای است که در آن «مؤلف» به یگانه مرجع معتبر برای تأیید یا ردّ هر نوع شناخت و تفسیر و نقد متنِ ادبی بدل شده بود. مؤلفگرایی، که در بطن جنبش رمانتیسم قرار داشت، متضمّن این معنا بود که شناخت متن ادبیشناختی درجه دوم است که اعتبار آن صرفاً از طریق شناخت درجهٔ اول ـ یعنی شناخت «مؤلف» ـ حاصل میشود. برای همین، مؤلفگرایان رمانتیک بر این باور بودند که ما هنگامی میتوانیم به جهان متن ادبی گام بگذاریم که پیش از آن به جهان مؤلف آن گام گذاشته باشیم.
دورهٔ متنگرایی، که هدف اساسی آن نظریهپردازی «متن» ادبی و ایجاد گسست شناختشناختی و روششناختی میانمتن ادبی با مؤلف و ارجاعهای بیرون از متن بود، با تدوین نظریههای ادبی «فرمالیسم روس» و «نقد نو» (فرمالیسم آمریکایی و انگلیسی) در اوایل سدهٔ بیستم آغاز شد. مهمترین اصل نظری متنگرایی این بود که «معنا» ی متن ادبی صرفاً محصول فرمها و ساختارهاییست که به طور عینی در متن وجود دارند. از دیدگاه روششناختی، متنگرایان بر این باور بودند که با یک روش شناسی عینی و دقیق و تجربی میتوان چگونگی پدیدآمدن معنا در متن ادبی را مطالعه کرد. با اهمیت ترین و چالش برانگیزترین نظریهای که در این دوره پدید آمد «ساختارگرایی» بود.
در دورهٔ خوانندهگرایی، که در نیمهٔ دوم سدهٔ بیستم گسترش یافت، نگرههای مؤلفگرایی و متنگرایی به چالش کشیده شدند. «نظریهٔ دریافت» و «واسازی» و «پست مدرنیسم» شاخصترین رویکردهای ادبی هستند که در این دوره قرار میگیرند. (۱) نظریهٔ دریافت که «خواننده» را در مرکز فعالیت نظری خود قرار داد، به دنبال این بود که چگونگی پدیدآمدن معنای متن ادبی در ذهن خواننده را بررسی کند. «واسازی» با هدف به چالش کشیدن متافیزیک فلسفی غرب، بر آن شد آنچه را که مفهوم متافیزیکی «ساختار» مینامید، واسازی کند. پست مدرنیسم نیز با داعیهٔ موضعگیری سلبی در برابر مفاهیم مدرن و پرهیز از هرگونه نظریهپردازی و مفهوم سازی ایجابی، نظریه و نقد ادبی مدرن را محصول گفتمانها یا فراروایتهای علمگرایانهٔ مدرنیته دانست و از تکثّر و بازی بیپایان معنا و سرگشتگی نشانهها و پایان اقتدار مؤلف و معنای یکّهٔ متن ادبی سخن گفت.
حجم
۱۰۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۴۲ صفحه
حجم
۱۰۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۴۲ صفحه