کتاب پنجره ای نو به سوی روان درمانی کل نگر
معرفی کتاب پنجره ای نو به سوی روان درمانی کل نگر
کتاب پنجره ای نو به سوی روان درمانی کل نگر نوشتهٔ راینر هولم هادولا حاوی دوازده گزارش رواندرمانی و مشاوره است که با ترجمهٔ سعید پیرمرادی در انتشارات دهکده سلامت چاپ شده است. دوازده گزارش درمانی که در این کتاب آمدهاند - گزارشهایی که مربوط به اشخاصیاند که از مشکلات رایج رنج میبرند - تأثیرات درمانی «رواندرمانی» را نشان میدهند.
درباره کتاب پنجره ای نو به سوی روان درمانی کل نگر
سرگذشتهای درمانی که در گزارشهای دوازدهگانهٔ این اثر آمدهاند بر اساس موارد زیر تنظیم شدهاند: رابطهٔ درمانی چگونه شکل میگیرد؟ نقش تغییرات رفتاری چیست؟ بینش و افکار نادرست چگونه اصلاح میشوند؟ تعارضهای ناخودآگاه از چه طریق حل میشوند؟ و مسیر خلاقانهٔ تحقق خویش کدام است؟ همهٔ این پرسشها در چارچوب یک الگوی ادغامی قرار میگیرند. این پرسشها در بخش دوم این کتاب در چارچوب الگوی ادغامی مورد نظرمان بررسی و توصیف میشوند. این الگوی فرامکتبی رواندرمانی بهاختصار ABCDE نامیده میشود.
رابطهٔ درمانی که با حرف (A) نشان داده میشود نقطهٔ آغاز این الگوست. ابعاد رفتاردرمانی با حرف (B)، شناختی با حرف (C)، و روانپویایی با حرف (D) نشان داده میشوند. این ابعاد در فرایند درمانی نهتنها حذفکنندهٔ یکدیگر نیستند، بلکه مکمل یکدیگرند. همهٔ ابعاد بالا از طریق یک بینش اساسی که درک و تعامل و خلاقیت را زیربنای رشد انسانی میداند به یکدیگر پیوند میخورند که با حرف (E) نشان داده میشود. خوانندگانی که بیشتر تمایل به آشنایی با نظریهها دارند میتوانند نخست بخش آخر این کتاب را مطالعه کنند که در آن جنبههای نظری این الگو شرح داده شدهاند.
کتاب پنجره ای نو به سوی روان درمانی کل نگر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به رواندرمانگران پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب پنجره ای نو به سوی روان درمانی کل نگر
گزارشها را با مورد زاسکیا که یک خواننده است، شروع میکنم. زاسکیا تاب و تحمل ادامهٔ رابطه با دوستش را نداشت، چرا که دوستش خواهان روابط موازی بود. کلارا که دانشجوست، از حسادت زجرآور و ترسهای مبهم رنج میبرد.
او انزوا پیشه کرده و خُلقیاتش روزبهروز بدتر میشود. یوآخیم، اقتصاددان تازهکار، از عهدهٔ امتحانات فوقلیسانس خود برنمیآید. او دیگر قادر نیست خودش را پشتبازیهای کامپیوتری پنهان کند و مسائل عینی و واقعی را نادیده بگیرد. مارا، نوازندهٔ پیانو، از نشاندادن قابلیتهای خود هراس دارد، مبادا که با نشاندادن آنها خودش را آسیبپذیر کند. او در گردونهٔ خودارزشزدایی و ترس گرفتار شده است.
مونیکا، پزشک جوان، به دلایل نامشخص خُلقیات به هم ریختهای دارد و حس میکند کنار خودش ایستاده است. هیلده، خانم خانهدار، حس خوبی در رابطهٔ زوجیاش ندارد و به یک بیمار با بیماریهای مزمن بدل شده است که میگوید همهجایم درد میکند.
یوهان، وکیل جوان، میخواهد از هر جنبهای کامل باشد و بااینحال مأیوس است، چون نمیتواند با خود و دیگران رابطه برقرار کند. او میگوید همیشه تعارض و کشمکش دارم، ولی نمیدانم چرا. کریستیان که او هم دانشجوست، از زندگی روزمرهٔ یکنواخت خودش خسته شده است و همیشه در پی شوق و شعف تحریککننده است. ریچارد، یک معمار موفق، سالهاست نمیتواند زندگیاش را بدون پرشهای برونزوجی ادامه دهد.
اکنون همسرش پس از سالها زندگی مشترک از او جدا شده است؛ ریچارد میگوید نمیداند چرا. او به فکر خودکشی است. ولفگانگ، کارمند، به دلیل تغییرات ساختاری در محل کارش به حاشیه رانده شده است؛ برای همین میگوید زمین را از زیر پایم کشیدند. احساسات او بهشدت جریحهدار شده است و به شرایطی که در آن قرار گرفته است با درگیرشدن به یک دورهٔ طولانی افسردگی واکنش نشان داده است.
برتولد، موسیقیدان، به دنبال هیجانات افراطی است و برای همین، در زندگی کنونیاش از هرجومرج سر درآورده است. او به دنبال راه سومی است تا از نوسان میان کسالت و سقوط به پرتگاه روانپریشی رهایی یابد. مارا، آموزگار، سالهاست در یک آشوب و آشفتگی عاطفی به سر میبرد. آیا باید به پیروی از دوستش دست به خودکشی بزند تا از این آشوب درونی خلاص شود؟ او برای درک خود و روابطش به زمان زیادی نیاز دارد.
حجم
۳۰۹٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۱۵ صفحه
حجم
۳۰۹٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۱۵ صفحه