کتاب خروج، اعتراض، دولت
معرفی کتاب خروج، اعتراض، دولت
کتاب الکترونیکی «خروج، اعتراض، دولت» نوشتهٔ آلبرت هیرشمن با ترجمهٔ محمدرضا فرهادیپور در نشر پگاه روزگار نو به چاپ رسیده است. هیرشمن را میتوان اقتصاددانی برجسته و در عین حال اندیشمندی سیاسی دانست. این کتاب بخش سوم از کتاب «نوشتههای اساسی آلبرت هیرشمن» است که پس از مرگ وی در سال ۲۰۱۳ توسط «جرمی آدلمن»، «آمارتیا سن» و «اما راتشیلد» از آخرین مقالات وی جمعآوری و به چاپ رسید. عنوان کتاب تشابهی با عنوان مشهورترین اثر هیرشمن «خروج، اعتراض، وفاداری» دارد که در سال ۱۹۷۰ منتشر شد.
درباره کتاب خروج، اعتراض، دولت
کتاب نوشتههای اساسی هیرشمن شامل سه بخش توسعه، بازار و دموکراسی است که کتاب حاضر ترجمه بخش دموکراسی و مشتمل بر پنج مقاله است که آدلمن بر هر یک از آنها مقدمهای کوتاه نوشتهاست. عنوان کتاب با تشخیص مترجم از مقاله سوم اثر در نظر گرفته شده است.
عناوین مقالات کتاب به این شرح است: «عقاید متعصب و دموکراسی»؛ «خطابۀ ارتجاع»؛ «خروج، اعتراض و دولت»؛ «اخلاق و علوم اجتماعی: یک تنش بادوام» و «تضادهای اجتماعی در حکم ارکان جامعۀ دموکراتیک بازار.»
هیرشمن در مقالۀ اول، این ایده را پیش میکشد که رضایتخاطر مد نظر اقتصاددانان و تأکید زیاد بر تولید ناخالص داخلی به عنوان یگانه ابزار لازم برای زندگی ناکافی است و دیدگاه اقتصاددانان را محدود میسازد. در مقالۀ دوم، یادآوری میکند که جورج دبلیو بوش در انتخابات سال ۱۹۸۸ آمریکا رقیبش را به «لیبرالبودن» متهم ساخت و گفتمان سیاسی مبتذل جدیدی را خلق کرد. مقاله سوم به نوعی تکملهای بر کتاب «خروج، اعتراض و وفاداری» است و با مطرح کردن نقش دولت و تاکید بر اهمیت خروج در ارتباط با انواع دولتها پژوهش هیرشمن کامل میشود. در مقالۀ چهارم او به مبحث مهم اخلاق در علوم اجتماعی میپردازد. در مقالۀ آخر، دوباره سراغ دغدغۀ همیشگیاش یعنی آلمان میرود.
با توجه به پیشینهٔ نظری و آثار آلبرت هیرشمن میتوان این کتاب را در راستای تلاشها و تأملات وی در نزدیک کردن حوزههای مختلف علوم اجتماعی دستهبندی کرد. بهنظر میرسد دستاورد این کتاب و دیگر آثار هیرشمن همان نکتهای است که وی به شکل فاضلانهای به آن اشاره میکند: «شاید چیزی که از تاریخ و مشخصا تاریخ اندیشهها باید انتظار داشت حل مسائل نباشد بلکه ارتقا سطح بحث درباب مسائل باشد»
کتاب خروج، اعتراض، دولت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به علوم سیاسی، علوم اقتصادی و علوم اجتماعی پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب خروج، اعتراض، دولت
چهبسا پیشرفتهایی بتواند درخصوص موضوع مورد نظر ما حاصل شود اگر از زاویهٔ همگانی دیده شوند نه فردی. تا اینجا عمدتا به تحقیق دربارهٔ مشارکت در رضایتخاطر و شادمانی فردی پرداختهام که با اکتساب و تصاحب مجموعهای از عقاید چندوجهی و قویا تقریرشده انجام میشود. اما یقینا چنین تصاحبی، که بهطور گسترده در میان شهروندان انتشار یافته، اثرات مهم مثبت و منفیای بر منش جامعه نیز دارد. یک اثر مهم آن بر کیفیت زندگی شهروندان منفرد بعدا میتواند در قالب این روش غیرمستقیم بهکار گرفته شود. اشتیاق به پیشرفت اقتصادی اغلب در این مدل دووجهی ارزیابی شده است: یک وجه نهتنها مثلا به اثر رشد اقتصادی بر خوشبختی فردی، بلکه به نقش آن در حفظ و تقویت یک جامعهٔ دموکراتیک آزاد نگاه میکند. زیستبومشناسی به کنار، اجماع اخیر این بوده که اثرات اجتماعی و سیاسی رشد اقتصادی مانند اثرات مستقیم آن بر خوشبختی فردی سودمند است. اما چنین هماهنگیای میان اثرات مستقیم و غیرمستقیم یا فردی و اجتماعی همیشه مهم قلمداد نمیشوند: مثلا تا سدهٔ هجدهم، اقتصادسیاسیدانان و فلاسفه بهکرات نگران اثر فسادآمیز افزایش ثروت بر دولت بودند. در پایان، تباهی دولت، بعدا بهطور معکوس بر شهروندان تأثیر میگذارد، هرچند آنها شاید برای مدتی کامیاب بوده باشند.
همچنان که ممکن است به نظر قدیمی برسد، این نوع استدلال چهبسا بهخوبی در تلاقی با مشکل فعلی ارزش مرمت دوباره را داشته باشد. مشارکتهای اخیر در نظریهٔ دموکراسی بر نقش مشورت در فرایند دموکراتیک تأکید کردهاند: برای اینکه یک دموکراسی خوب کار کند و مطمئن باشد، این امر ضروری است؛ در نتیجه، استدلال شده که عقاید نباید بهطور کامل پیشاپیش فرایند مشورت شکل بگیرند. مشارکتکنندگان در این فرایند -هم عموم در مقیاس وسیع و هم نمایندگان آن- باید درجهای از بازبودن یا عدمقطعیت را در عقایدشان حفظ کنند و آمادهٔ تعدیل آنها در نتیجهٔ استدلالهایی باشند که احزاب مخالف مطرح میکنند و بهطور سادهتر، در پرتو اطلاعات جدید مطرح میشوند که در مسیر مباحثات عمومی توسعه خواهند یافت. بدون یک فرایند سیاسی که دستکم بعضی آرزوها را با این تصویر مسلما تاحدی بیپیرایه آشکار میسازد، دموکراسی مشروعیتش را از دست میدهد و از این رو در معرض خطر قرار میگیرد. اگر این بینش در خور توجه است، پس تأکید سنتی قوی فرهنگ غرب بر فضیلت عقاید قوی باید بهطور عجیبی نامعقول از آب دربیاید. این بدگمانی سر بر میآورد که این تأکید ریشه در یک سنت آریستوکرات قدیمی دارد و بهطور مناسب از جانب دوران دموکراتیکِ هنوز نوپای بعدی تعدیل نشده است. چنان که بهخوبی مشهور است، بقایای ایدئولوژیکی از این نوع، پتانسیل چشمگیری برای شرارت دارند. متخصصان علوم اجتماعی و روانشناسانی که یکریز فضایل فردیت و شخصیت و هویت را مطرح میکنند چهبسا بهخوبی کشف کنند که چگونه باید چنین ویژگیهای دموکراتیک خواستنیای مانند بازبودن و انعطافپذیری و آمادگی فکری را برای ارزیابی یک بحث جدی شاید حتی با خشنودی پذیرفتن آن ویژگیها با هم ترکیب کرد.
حجم
۱۳۹٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۳۶ صفحه
حجم
۱۳۹٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۳۶ صفحه