کتاب مفاهیم اساسی جامعه شناسی کار و شغل
معرفی کتاب مفاهیم اساسی جامعه شناسی کار و شغل
کتاب مفاهیم اساسی جامعه شناسی کار و شغل نوشته حمزه نوذری است. کتاب مفاهیم اساسی جامعه شناسی کار و شغل را انتشارات دانشگاه خوارزمی منتشر کرده است.
درباره کتاب مفاهیم اساسی جامعه شناسی کار و شغل
باوجودیکه نزدیک به دو دهه از قرن بیستویکم گذشته کاروشغل از موضوعاتی است که همگان، چه در محیطهای دانشگاهی و چه غیردانشگاهی، از آن حرف میزنند. بسیاری بر این عقیدهاند که ما در جهانی زندگی میکنیم که موضوع کار و شغل موقعیت مرکزی در آن دارد؛ زیرا کار با موضوعات متعدد اقتصادی و اجتماعی مانند نابرابری، عدالت، سیاست، فرهنگ، روابط اجتماعی ارتباط معناداری دارد.
این کتاب قصد دارد مرور انتقادی بر مفاهیم مربوط به جامعهشناسی کاروشغل داشته باشد. کتاب در برگیرندۀ مفاهیمی از کاروشغل است که در درجۀ اول، مورد توجه جامعهشناسان قرار میگیرد و درعینحال برای پژوهشگران و علاقمندان سایر رشتههای علومانسانی نیز فواید بسیاری دارد. اولویت در بررسی، مفاهیم اساسی است که در اکثر جوامع (با وجود فرهنگها و تفسیرهای مختلف) کاربرد دارد. علاوهبراین مفاهیمی مورد تأکید کتاب است که هر علاقهمندی به حوزۀ کاروشغل برای فهم و تحلیل مسائل این حوزه نیازمند آنها است. بهعبارتی، مفاهیمی مدّنظر نویسنده بوده که امروزه نقش مؤثری در پژوهشهای جدی جامعهشناسی کاروشغل دارند.
خواندن کتاب مفاهیم اساسی جامعه شناسی کار و شغل را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به علاقهمندان و دانشجویان جامعهشناسی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب مفاهیم اساسی جامعه شناسی کار و شغل
وود (۲۰۰۴: ۱۱۰-۷۵) در فصل دوم کتابش، دربارۀ اینکه چرا انسانها احساس معنا و خودارزشمندی در زندگی اجتماعی نمیکنند (از خودبیگانگی) مینویسد: «علت نظاممند این امر که مردم در جامعۀ بورژوایی نمیتوانند احساس معنا یا خودارزشمندی را حفظ کنند آن است که آنان خود را در وضعیتی مییابند که نیازشان به خود فعلیتبخشی برآورده نمیشود و نمیتوانند قابلیتهای ذاتی انسانیشان را پرورش دهند و بهکار گمارند. پس از خودبیگانگی که مارکس در جامعۀ سرمایهداری مییابد وضعیت عدم توانایی فعلیت بخشیدن به خود، عدم توانایی پروراندن و بهکار گرفتن قوای متعلق به ذات انسانی خود است. مهمتر از آگاهی به بیگانگی (عدم احساس معنا و خودارزشمندی) بیگانگی واقعی است. شکست (یا ناتوانی) در فعلیت بخشیدن به قوای ذاتاً انسانی خویش است. این بدین معنی است که از نظر مارکس، اینکه آیا من زندگی رضایتبخش و معناداری دارم یا زندگی فلاکتبار و بیگانهشدهای دارم درنهایت به این مربوط نیست که آیا خواستهای آگاهانه من برآورده میشود یا آنکه من چه تصوری از خودم یا زندگیام دارم، بلکه مسئله این است که آیا زندگی من قوا و استعدادهایی را که بهطور عینی، در ذات انسانی من حضور دارد فعلیت میبخشد؟ قوا و استعدادهایی که بهطور عینی، در ذات انسانی وجود دارد و چون به فعلیت نرسد، انسان حس بامعنا و خودارزشمندی ندارد، چه هستند و در چه فعالیتی بروز مییابند؟ همانگونه که بیان کردیم مارکس سرشت اصلی و ویژگی منحصربهفرد انسان را در کار و فعالیت تولیدی خلاصه میکند. از نظر او، انسانها ذاتاً تولیدکننده هستند و فعالیت تولیدی جنبۀ فراگیر عینیت آنان است پس تولید و کار اساسیترین کارکرد انسان است. فعالیتی که رضایتبخشی انسان را بهدنبال دارد و میتواند قوا و استعدادهای انسان را و سرشت اصلی او را عینیت ببخشد کار یا تولید است. بهعبارتی، تولید و کار بنیادیترین سرشت انسان و جامعۀ انسانی است.
حجم
۱٫۹ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۹۸ صفحه
حجم
۱٫۹ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۹۸ صفحه