کتاب در باب شناخت خویشتن
معرفی کتاب در باب شناخت خویشتن
کتاب در باب شناخت خویشتن نوشته ساد گورو است که با ترجمه فرهود مذهبیفرد در انتشارات ترنگ منتشر شده است. این کتاب نگاهی متفاوت به تکامل انسان و جهان آفرینش است و ریشه در تفکرات بودا دارد.
درباره کتاب در باب شناخت خویشتن
در تفکر بودا هدف غایی یا اوج پیشرفت در معنویت، بهصورت شکوفایی گل بصیرت و شعور در انسان، افراشتن ساهاسرارا یا نیلوفر آبی توصیف میشود و وقتی بعد از تلاشی طولانی، جوینده تصمیم میگیرد فارغ از هرگونه ناامیدی بار مالکیت دنیوی را زمین بگذارد و همچون نماد نیلوفر آبی تبدیل به منبعی برای آگاهی شود، دیری نمیگذرد که وی به مرشد۱ تبدیل میشود.
این کتاب شامل مقالاتی است که سادگورو برای ستون «درخت سخنوری» در روزنامۀ تایمز در هند نوشته و منتشر کرده است. این مقالات سالها بهطور روزانه، زیبایی، شوخطبعی، شفافیت و خرد را به زندگیها القاء کرده است؛ زندگیهایی که از خشونت و یکنواختی آزرده بود. در میان صفحههای روزنامه که به تغییر بازار سهام و اخبار بینالمللی اختصاص داشت، این مقالات لحظهای، بینش (درونبینی) و سکوت غیرمنتظرهای را برای خواننده به ارمغان میآورد.
تفکرات جدی، گزارههای صریح و مراجعه سادگورو به امور جاری زندگی، توانسته آگاهیرا برانگیزد. با این حال بهطور اجتنابناپذیری سرزندگی و شور را به بحث زندگی افزوده است.
خواندن کتاب در باب شناخت خویشتن را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به روانشناسی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب در باب شناخت خویشتن
اگر لحظه به مثابه پوستاندازی ماری باشد، پس آنگاه رشد و بلوغ آغاز شده است.
هماکنون آنچه را که «خود» مینامید، بهسادگی شکلی معین در تصورات ذهنی شماست که جمعآوری کردهاید. نوع خاصی از اطلاعات که منحصر به شخص شماست. وقتی میگویید: «من آدم خوبی هستم»، «آدم بدی هستم»، «مغرورم»، «بیعرضهام» یا هر آنچه ممکن است دربارۀ خود وصف کنید، همگی تصورات معینی در ذهن است. به عبارت دیگر «فقط تجمیع گذشته است». شما بهواسطۀ گذشته زندگی میکنید. اگر گذشته را بگیریم، خیلی از افراد گم میشوند. همهچیز به گذشته وابسته است. این لحظۀ قبلی است که بر لحظۀ بعدی حکم میراند. مادامی که «خود» مهم است، یعنی لحظۀ قبل مهم است؛ زیرا «خود» به گذشته تعلق دارد. شما در هر لحظه در حال رشد و یادگیری هستید.
بنابراین واقعاً شخصیتی ندارید. این را درک کنید. شخصیتی که شما دارید میرا است. وقتی جسم مرده را روی شانههایتان حمل میکنید، نمیتوانید راه دوری بروید. با جسم مرده، کدام راه را میتوانید پیش بگیرید؟ همۀ راهها به گورستان منتهی میشود. اگر جسم مرده را مدتهای طولانی حمل کنید، مجبورید بوی بسیار بدی را هم تحمل کنید. تصورات ذهنی شما از «خود» هر چقدر عمیقتر باشد، بوی زنندهتری خواهد داشت. زمانی میتوانید در زندگی رو به جلو پیش بروید که گذشته را رها کنید. مثل ماری که پوست میاندازد. میدانید مار چگونه پوست میاندازد؟ یک لحظه، تنها بخشی از جسم مار است، لحظهای دیگر پوست میاندازد و بدون برگشت به گذشته، پیش میرود. اگر لحظه به مثابه پوستاندازی ماری باشد، پس همان لحظه رشد و بلوغ آغاز شده است.
فقط شخصی که لحظۀ قبل را به این لحظه متصل نمیکند از همه چیز آزاد است و این ویژگی هرجا احساس خواهد شد. در همین لحظات ملاقات با شما است که مردم تا آن حد به شما اعتماد خواهند کرد که به والدین، یا همسرانشان اعتماد نکرده بودند، زیرا بار گذشته را با خود حمل نمیکنید. اگر گذشته را با خود حمل کنید، پس شما نیز مثل دیگران خواهید بود و بوی آنها را میدهید. کل دنیا با «خودها» بوی تعفن میدهد. هرکس بوی شدید مخصوص به خویش را دارد. وقتی فرد این بو را با خود حمل نکند، میتواند از این هستی عبور کند. بدون تقلا از این دنیا عبور میکند، فرد بدون هیچ تلاشی از اقیانوس عبور میکند. آنچه برای دیگری تلاشی عظیم است، برای این شخص بدون هیچ تلاشی اتفاق میافتد. همهچیز بهسادگی رخ خواهد داد.
حجم
۹۴٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۲۵ صفحه
حجم
۹۴٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۲۵ صفحه
نظرات کاربران
تنها رها کن گذشته ات را، و آنچه که روی دوشت سنگینی می کند، بی شک سبک تر میشوی و آرامتر، از پنج حس مادی ات فراتر برو ، آنجا که مقایسه ای نیست آنجا خوده خوده بودن است آنرا تجربه کن (اگر