کتاب رهایی از افسانه زندگی بی عیب و نقص

کتاب رهایی از افسانه زندگی بی عیب و نقص نوشته پل دولان است که با ترجمه مرتضی براتی منتشر شده است. این کتاب مجموعه‌ای داستان از آدم‌های مختلف است و به روایت تازه‌ای از زندگی می‌پردازد.

درباره کتاب رهایی از افسانه زندگی بی عیب و نقص

کتاب رهایی از افسانه زندگی بی عیب و نقص از مجموعه‌کتاب‌های «معنا – زندگی» نشر لگا است. 

باید گفت، داستان‌های بی‌شماری دربارۀ چگونه‌زیستن وجود دارد که انتظار بلندپروازی و جاه‌طلبی را در ما قوت می‌بخشد. چنان که عشق پایدار بیابیم و سلامتی خود را ارج نهیم. این روایت‌ها هم می‌توانند زندگی ما را به سوی امنیت و شادی سوق دهند. این داستان‌ها می‌توانند برای ما هم دامی باشند هم راه نجات.

پرفسور پل دولان، نویسندۀ پرفروش و کارشناس حوزۀ خوشبختی، در کتاب رهایی از افسانه زندگی بی عیب و نقص بر آن است تا با شواهد بسیاری که به دست می‌دهد، افسانه‌های متداول و مرسوم دربارۀ سرچشمه‌های خوشبختی را در هم شکند و نشان دهد مسیرهای غیرمنتظرۀ بسیاری برای حصول خوشبختی پایدار وجود دارد. بعضی از این مسیرها شامل کسب تحصیلات عالی،ازدواج نکردن و نیز پاداش دادن به فعالیت‌هایی است که ریشه در خودخواهی ما دارند. با رهایی از افسانۀ زندگی بی‌عیب‌ونقص، سلوک ما به سوی آن زندگی حقیقی، ارزش زیستن را افزون می‌کند.

پل دولان، کارشناس پرآوازۀ بین‌المللی در حوزۀ خوشبختی، رفتار و سیاست عمومی است که آثار متعدد و پرفروشی را عرضه داشته است. وی در حال حاضر، استاد علوم رفتاری در کالج اقتصاد لندن است.

خواندن کتاب رهایی از افسانه زندگی بی عیب و نقص را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندانب ه یک زندگی شاد و متفاوت پیشنهاد می‌کنیم. 

بخشی از کتاب رهایی از افسانه زندگی بی عیب و نقص

در ادامه، از اصطلاح «طبقهٔ کارگر» برای کسانی استفاده می‌کنم که قدرت نسبتاً کمتری دارند یا به‌طور گسترده چنین تصوری دربارهٔ آن‌ها وجود دارد و از اصطلاح «طبقهٔ متوسط» برای کسانی که قدرت نسبتاً بیشتری دارند یا به‌طور گسترده چنین تصوری دربارهٔ آن‌ها وجود دارد. آنجایی که در میان گروه‌های مختلف، قدرت در تفاوت ارزش‌ها است، نتیجه می‌گیریم که روایت‌های اجتماعی با افراد قدرتمند، به نسبت با افراد بدون قدرت از هماهنگی و همخوانی بیشتری برخوردار است. نه‌تنها داستان عزیمت به چگونه‌زیستن با ارزش‌های طبقهٔ متوسط، بیش از ارزش‌های طبقهٔ کارگر همخوانی دارد، بلکه انتظار می‌رود هرکسی در جابه‌جایی سلسله‌مراتب اجتماعی با ارزش‌های افراد قدرتمند هماهنگ شود، در غیر این صورت، قضاوت منفی خواهد بود.

در مباحث مربوط به برابری و تبعیض اجتماعی نمی‌توان طبقه را در مقایسه با جنسیت، نژاد، معلولیت و جنس نادیده گرفت. همگی این خصوصیات در انگلستان، تحت قانون برابری ۲۰۱۰ حمایت می‌شوند و به این معناست که تبعیض علیه این افراد غیرقانونی است. طبقهٔ اجتماعی از این حمایت برخوردار نیست. به این معنا که هیچ کاری نمی‌تواند مانع از آن شود که یک کارخانه، یک متقاضی کاملاً مناسب برای یک کار را رد نکند، به این دلیل که او از طبقهٔ پایین جامعه آمده است. همین حمایت در آمریکا برای جنسیت، نژاد و غیره وجود دارد و به‌طرز مشابهی، حمایتی از تبعیض در طبقهٔ اجتماعی وجود ندارد.

افزون بر این، و برخلاف سایر گروه‌های مورد تبعیض، طرفداران طبقهٔ کارگر در میان خود طبقهٔ کارگر بسیار کم‌اند. ما نمی‌توانیم به افراد موفق طبقهٔ کارگر اعتماد کنیم؛ زیرا آن‌ها برای زنده‌ماندن در جایگاه جدید، باید خود را در پوشش طبقهٔ متوسط پنهان کنند. بنابراین، به همین راحتی الگوهایی برای مطالبهٔ بسیاری از مشاغل طبقهٔ کارگر وجود ندارد. از این گذشته، بسیاری از افراد موفق طبقهٔ کارگر، با حصول سطحی مشخص از موفقیت، چه به‌لحاظ جغرافیایی و چه روان‌شناختی، از افرادی که پیرامون آن‌ها رشد کرده‌اند فاصله می‌گیرند. زنان موفق و افراد سیاه‌پوست ممکن است همیشه مسائل جنسیتی و نژادی را به‌طور جدی ترویج ندهند، اما قادر به فاصله‌گرفتن از زنان دیگر و افراد سیاه‌پوست دیگر نیستند؛ زیرا این ویژگی‌ها را بسیار راحت‌تر از طبقه می‌توان مشاهده کرد.

از چشم‌انداز من، به‌مثابهٔ کسی که با تصورات قالبی حرفه‌ای هماهنگ نشده است و نیز میان طبقات راحت نمی‌نشیند، دشواری‌ها و قضاوت سختی را درک کرده‌ام که برآمده از طغیان علیه نوع و گونه است.