دانلود و خرید کتاب انفاق علی صفایی حائری

معرفی کتاب انفاق

انفاق؛ از انفاق مخرب تا انفاق سازنده کتاب ششم از مجموعه نظام سیاسی و حکومت دینی به قلم علی صفایی حائری (عین. صاد) است که در انتشارات لیلة القدر به چاپ رسیده است.

 درباره کتاب انفاق

انفاق یکی از ابزارهای دین برای رساندن انسان به مقصد نهایی‌اش است. اگرچه می‌توان انفاق را یکی از مؤلفه‌های نظام اقتصادی دانست ولی نباید تصور کرد این مؤلفه و صد البته کل نظام اقتصادی از هدف و آرمان نهایی انسان که همان رشد می‌باشد فارغ است، بلکه باید انفاق را در زمینه تربیت و رشد تحلیل کرده تا احکام و آثار آن مطابق با انفاقِ طرح‌شده در اسلام باشد.

استاد علی صفایی‌حائری در این کتاب که قبل از انقلاب برای اولین‌بار به چاپ رسانده‌اند از ارزش و انگیزهٔ انفاق سخن گفته و بر این اساس مقدار، نوع، چگونگی و مصارف انفاق را تبیین می‌نمایند. در انتها نیز موانع انفاق و حیطه و وسعت آن را براساس جهان‌بینی اسلامی تحلیل می‌کنند. این کتاب در ابتدا مستقلاً چاپ می‌شد ولی بعدها به همراه جزوه فقر تحت عنوان «فقر و انفاق» به چاپ می‌رسید که اینک ضمن بازگردان به وضعیت ابتدایی تغییرات زیر در آن لحاظ گردیده است:

۱. عنوان‌گذاری بخش‌هایی از کتاب؛ برای تفکیک این عنوان‌ها از عنوان‌های نویسنده، همه عنوان‌های جدید در قلاب آمده است.

۲. ابهام‌زدایی از برخی عبارت‌ها؛ این کار در پانویس انجام شده و به دو طریق صورت گرفته است: یکی توضیح مختصر عبارت‌ها و دیگری ارجاع به دیگر کتاب‌های استاد صفایی‌حائری. پانویس‌هایی که مربوط به استاد است با عبارت (نویسنده) مشخص شده است.

۳. ذکر آدرس آیات قرآن و منبع روایات و ترجمهٔ آنها در صورتی که ترجمهٔ کامل آنها در متن نیامده باشد. این مطالب نیز تنها در پانویس آمده است. بنابراین ترجمه‌های موجود در متن، به نویسنده تعلق دارد.

 خواندن کتاب انفاق را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

 علاقه‌مندان به مباحث دینی و اخلاق اسلامی مخاطبان این کتاب‌اند.

 بخشی از کتاب انفاق

ارزش هر چیز، وابسته به سودهایی است که می‌آفریند و به نتیجه‌هایی که به دنبال می‌آورد.

هنگامی که انفاق، فقط پرکردن شکم‌ها باشد و نمایشی از دارایی‌ها، نه تنها ارزشی ندارد، که ضد ارزش است و اهانت به انسان و ضایع‌کردن عظمت‌های اوست.

ما، با این انفاق، انسان را تا حد گاو تنزل داده‌ایم و او را ذلیل بار آورده‌ایم و از کوشش و حرکت باز داشته‌ایم؛ و همین انفاق است که می‌شود دستاویز دشمن و می‌شود ضد انقلاب و ضد ارزش و ضد انسان.

اما همین‌که انفاق با سازندگی و هم‌بستگی و یگانگی همراه باشد، این انفاق دیگر محکوم نیست و ارتجاعی نیست:

سازندگی

این انفاق زمینه‌ساز دوستی‌ها و اُلفت‌ها و برخوردها و دادوستدهای فکری و سازندگی‌هاست.

الف. آن‌ها که با حرف‌ها و برهان‌ها، از نفرت و انزجارشان کاهیده نمی‌شود و از پیش‌داوری‌هاشان جدا نمی‌گردند، این‌ها با این رفت‌وآمدهای بی‌نام‌ونشان و با این همراهی‌ها و انفاق‌ها آرام می‌شوند و دست می‌دهند... و از برج عاج خود پایین می‌آیند.

ب. آن‌ها که زمینه‌ها را یافته‌اند و حتی به شناخت‌ها هم رسیده‌اند و می‌دانند که باید از این جوی‌ها بپرند... و هی خیز برمی‌دارند و دوباره عقب می‌کشند، این‌ها در انتظار کسانی هستند که درس‌هایی عملی به آن‌ها بدهند و جلودارشان باشند.

این‌ها فهمیده‌اند... که باید از سرِ هستی گذشت. این‌ها می‌خواهند که از این هست، بگذرند و هی عقب‌وجلو می‌روند، ولی نمی‌توانند.

و... تا اینکه با روحیه آزاد و لوطی‌منش برخورد کنند... و ترسشان بریزد و یک‌باره گام بردارند.

انفاق‌ها و گذشت‌ها، برای این‌ها، پل آزادی و بال پرواز است.

ج. آن‌ها که یک عمر از ضرورت انفاق و از داستان‌های فداکاران شنیده‌اند... این داستان‌ها را کیسه کاسبی می‌دانند و این حرف‌ها را وسیله ارتزاق و دکان فریب...

برای این‌ها باید در عمل درس گذاشت و از تمام دارایی‌ها، از ثروت و قدرت و وقت و اعتبار، مایه گذاشت و در هر شکل گام برداشت.

این دسته با دسته اول، در این تفاوت دارند... که آن‌ها متنفرند و این‌ها دیرباور... اما هر دو محتاج نمونه‌ای در عمل و شاهدی از گذشت و فداکاری.

انفاق برای این‌ها و گذشت و فداکاری در راه این‌ها... درس‌هایی دارد، بالاتر از سیرشدن شکم و پوشیده‌شدن بدن. انفاق در این‌ها، نفرت‌ها و شک‌ها و ضعف‌ها را می‌شکند و آن‌ها را پیش می‌راند و می‌سازد.

انفاق و گذشت کلاسی است که انفاق‌کننده باید درس‌های بزرگی را با حرکت و عمل تعلیم کند و زمینی است و زمینه‌سازی‌ای است که باید در آن تخم‌ها بکارد و خرمن‌ها بردارد؛ خرمن‌هایی از آزادمنشی و تحقیق و شناخت و حرکت و قدرت.

کسی که این انفاق‌ها را می‌کند و این برداشت‌ها را ندارد، لوطی بی‌خیالی است که از روی عادت گام برمی‌دارد و با تلقین‌ها و حرف‌ها، از سرِ هستی برمی‌خیزد؛ و یا کشاورز محتاجی است که فقط بذرهایش را دور می‌ریزد و خرمن‌هایش را می‌سوزاند.

هم‌بستگی

ساخته‌شده‌ها احتیاج بیشتری به هم‌بستگی دارند.

این‌ها نیازهای بزرگ‌تری را شناخته‌اند و برای تأمین نیازها، به جمع‌ها و دیدارها محتاج‌اند؛ چون کارهای بزرگ با یک دست انجام نمی‌شود.

با انفاق‌ها و گذشت‌ها و فداکاری‌ها، این‌ها به یکدیگر نزدیک می‌شوند و هم‌بسته می‌شوند.

احسان‌ها و محبت‌ها این‌ها را به هم نزدیک‌تر می‌سازد... و در این ورزش مداوم، رشد بیشتری به دست می‌آورند و قدرت زیادتری فراهم می‌سازند. هرکس، نه برای خودش، که برای همه می‌کوشد... و نه از خودش، که از همه دفاع می‌کند. در نتیجه هرکس یک نفر نیست و یک مدافع ندارد، که همه مدافع او هستند؛ و یکدست و تنها نیست، که همه کارمند او هستند و این است که شکست نمی‌خورند و در کنار حادثه‌ها از پا نمی‌افتند.

یگانگی

با انفاق و احسان، به اتحاد و هم‌بستگی می‌رسند و با اتحاد، به وحدت و یگانگی.

این‌ها همچون یک اندام و یک واحد کار می‌کنند. هنگامی که یکی صدمه دید و ضربه خورد، بقیه برایش تب می‌کنند و می‌سوزند و برایش نیرو ذخیره می‌کنند و به یاری‌اش می‌شتابند.

و در این حد، شکل انفاق‌ها و احسان‌ها هم عوض می‌شود.

دیگر، هرکدام از دیگری برمی‌دارد و بدون اطلاع برادرش، در دارایی او تصرف می‌کند.

Alireza
۱۴۰۰/۰۷/۰۷

یادمون نره انفاق و گذشت کلاسی است که انفاق کننده باید درس های بزرگی را با حرکت و عمل تعلیم کند و زمینی است که باید در آن تخم ها بکارد و خرمن ها بردارد.(ع.ص) مطمئنا برا هممون شده که کار

- بیشتر
Mojtaba Eslami
۱۴۰۲/۰۸/۲۷

همونطور که انتظار می‌رفت. عمیق و جذاب

Moradi
۱۴۰۳/۰۸/۱۷

بسیار عالی نکته‌ای در خصوص این نسخه از کتاب: متاسفانه غلط‌های املایی در نگارش آیات و روایات داخل متن، وجود دارد که لازم است اصلاح شود

سخاوتی ارزش دارد که به‌خاطر وظیفه انجام گرفته باشد و با اختیار و آگاهی و عشق تحقق یافته باشد. هنگامی که مرا سخاوتمند آفریده‌اند، من چه‌کاره‌ام و چه نقشی دارم تا ارزشی را به دست بیاورم و پاداشی بگیرم. خوبی سخاوت دلیل خوبی من نیست و ملاک خوبی من نیست. سخاوت من هنگامی ارزش دارد که به‌خاطر وظیفه و از روی انتخاب و آگاهی و عشق به حق سر زده باشد.
حسن
سخاوتی که از روی غریزه‌ها و هوس‌ها و یا حرف‌های مردم و یا جلوه‌های دنیا باشد، ارزش ندارد و خریداری ندارد.
حسن
عقل آن نیرویی است که تو را از غیرحق آزاد کند و بنده او بسازد؛ چون در این بندگی، آزادی است. عقلی که در راه حق به کار نیفتد، عقل نیست؛ «نَکراء» است، «شیطنت» است.
حسن
انفاق باید برای دهنده و گیرنده رشد و حرکت بیاورد؛ چون غرض از انفاق، سیرشدن شکمِ گیرنده نیست. خدا خود بهتر می‌توانست شکم‌ها را سیر کند و فقرها را از اول مرتفع نماید.
ستاره
ارزش هر چیز، وابسته به سودهایی است که می‌آفریند و به نتیجه‌هایی که به دنبال می‌آورد. هنگامی که انفاق، فقط پرکردن شکم‌ها باشد و نمایشی از دارایی‌ها، نه تنها ارزشی ندارد، که ضد ارزش است و اهانت به انسان و ضایع‌کردن عظمت‌های اوست. ما، با این انفاق، انسان را تا حد گاو تنزل داده‌ایم و او را ذلیل بار آورده‌ایم و از کوشش و حرکت باز داشته‌ایم؛
ستاره
یگانگی با انفاق و احسان، به اتحاد و هم‌بستگی می‌رسند و با اتحاد، به وحدت و یگانگی. این‌ها همچون یک اندام و یک واحد کار می‌کنند. هنگامی که یکی صدمه دید و ضربه خورد، بقیه برایش تب می‌کنند و می‌سوزند و برایش نیرو ذخیره می‌کنند و به یاری‌اش می‌شتابند. و در این حد، شکل انفاق‌ها و احسان‌ها هم عوض می‌شود. دیگر، هرکدام از دیگری برمی‌دارد و بدون اطلاع برادرش، در دارایی او تصرف می‌کند. در این حد، دیگر دادن و گرفتن نیست، سؤال و بخشش نیست، که برداشتن و بدون اجازه تصرف‌کردن است؛ و این نشانه وحدت است و این وحدت، علامت کمال ایمان؛ و همین است که امام می‌گوید مادام که بدون اطلاعِ هم، از هم برندارید، به تشیع نرسیده‌اید.
حسن
پیشوایان هنگامی که به فقیری انفاق می‌کردند، خود را شرمنده و بدهکار نشان می‌دادند تا اینکه فقیر ذلیل نشود و دست خدا را ببیند و مال او را ببیند
ستاره
هم‌بستگی ساخته‌شده‌ها احتیاج بیشتری به هم‌بستگی دارند. این‌ها نیازهای بزرگ‌تری را شناخته‌اند و برای تأمین نیازها، به جمع‌ها و دیدارها محتاج‌اند؛ چون کارهای بزرگ با یک دست انجام نمی‌شود. با انفاق‌ها و گذشت‌ها و فداکاری‌ها، این‌ها به یکدیگر نزدیک می‌شوند و هم‌بسته می‌شوند.
حسن
انفاق و گذشت کلاسی است که انفاق‌کننده باید درس‌های بزرگی را با حرکت و عمل تعلیم کند و زمینی است و زمینه‌سازی‌ای است که باید در آن تخم‌ها بکارد و خرمن‌ها بردارد؛ خرمن‌هایی از آزادمنشی و تحقیق و شناخت و حرکت و قدرت. کسی که این انفاق‌ها را می‌کند و این برداشت‌ها را ندارد، لوطی بی‌خیالی است که از روی عادت گام برمی‌دارد و با تلقین‌ها و حرف‌ها، از سرِ هستی برمی‌خیزد؛ و یا کشاورز محتاجی است که فقط بذرهایش را دور می‌ریزد و خرمن‌هایش را می‌سوزاند.
کاربر ۸۵۱۱۹۲۲
عقل آن نیرویی است که تو را از غیرحق آزاد کند و بنده او بسازد؛ چون در این بندگی، آزادی است. عقلی که در راه حق به کار نیفتد، عقل نیست؛ «نَکراء» است، «شیطنت» است.
Mohammad Ali Zareian
از سوره فجر، آیه ۱۵ و ۱۶ برداشت می‌شود که نعمت‌ها و تنگ‌دستی‌ها، نه اکرام هستند و نه اهانت؛ بلکه فقط ابتلا هستند:
ستاره

حجم

۱٫۲ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۶۰ صفحه

حجم

۱٫۲ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۶۰ صفحه

قیمت:
۱۲,۰۰۰
تومان