کتاب دوازده گام به سوی زندگانی با مهربانی
معرفی کتاب دوازده گام به سوی زندگانی با مهربانی
دوازده گام به سوی زندگانی با مهربانی کتابی از کارن آرمسترانگ، پژوهشگر در زمینهٔ دینشناسی است که با ترجمه محمود دانایی منتشر شده است.
درباره کتاب دوازده گام به سوی زندگانی با مهربانی
آیا مهربانی واقعاً میتواند مشکلات زمان ما، که ناعلاج به نظر میرسند، را بهبود بخشد؟ آیا این فضیلت اصولاً مناسب عصر تکنولوژی است؟ و اصولاً مفهوم واقعی «مهربانی» چیست؟
کارن آرمسترانگ، یکی از اندیشمندان مشهور در زمینه مذهب در دنیای مدرن است. او در این کتاب، با تاکید بر خردو حکمت اساس اعتقادی و نگرشهای مختلف درباره ایمان، شیوهای همهپسند برای نشر مهربانی ارائه داده است. او در این اثر به آموزههای بزرگانی همچون مولانا هم اشاره کرده و معتقد است مهربانی پدیدهای کمیاب و البته بسیار لازم برای انسان امروزی است.
آرمسترانگ در این کتاب دوازده گام را برشمرده که شمار ا به سمت و سوی زندگی مهربانانهتر هدایت میکنند. او تمان دانستنیهایش در این باره را در این کتاب گنجانده است. او درباره طریقه خواندن کتبش میگوید: «توصیهٔ من این است که ابتدا همهٔ کتاب را مطالعه نمایید تا یک برداشت کلی از تمام برنامه به دست آورید، بعد از آن، کار روی گام اول را شروع کنید. هر گام بر روشهایی که در گامهای قبلی آموخته و به آنها عمل کردهاید استوار میباشد. هیچیک از گامها را نادیده نگیرید، چون هر یک از آنها بخشی ضروری و جایگزیننشدنی از فرآیندی کلی میباشد. مهمتر آنکه تا زمانی که شیوههای رفتاری مربوط به هر یک از گامها بخشی از زندگیتان نشده به گام بعدی نروید. ما هیچ عجلهای نداریم. فراموش نکنید که ما نمیتوانیم صفت مهربانی را در یک شب در سطح جهانی پیاده کنیم. البته، این روزها مردم انتظار دارند که همهٔ کارها بلافاصله انجام شود. ما میخواهیم همهٔ بصیرتها و همهٔ تغییرات فوراً به دست آید، به همین مناسبت است که قولهایی که در بعضی از برنامههای تلویزیونی داده میشود تا این حد مردمپسند شدهاند. اما، واقعیت آنست که ایجاد تحول اساسی در ذهنها و قلبها به آهستگی، بدون هیاهو و مرحله به مرحله صورت میگیرد. اگر شما هم گام به گام این برنامه را دنبال نمایید، متوجه خواهید شد که کمکم نگرشتان در مورد جهان، خودتان و سایرین کاملاً متحول میشود.»
خواندن کتاب دوازده گام بهسوی زندگانی با مهربانی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به کتابهای اخلاقی و معنوی مخاطبان این کتاباند.
بخشی از کتاب دوازده گام بهسوی زندگانی با مهربانی
وقتی به عنوان یک راهبهٔ تازهکار پذیرفته شدم و برای کار به مرکز تعلیمات رفتم، اطلاع یافتم کسی که قرار است راهبهٔ ارشد من باشد به علت ابتلا به سرطان در حال مرگ است. در آن زمان بیست ساله بودم و پس از اتمام یک دورهٔ کارآموزی بسیار طاقتفرسا کاملاً آمادگی داشتم که مرحلهٔ جدید زندگیام را آغاز نمایم، اما به نظر میرسید که همهٔ کارها و برنامههایم در حال از هم پاشیدن است. اگر چه آن خواهر روحانی ارشد بسیار بیمار بود، اما من در آن دوران سخت، همجواری با او را نوعی خوششانسی تلقی میکردم. او زندگی دشواری را پشت سر گذاشته بود: زمانی مدیر مدرسهای بوده، تا اینکه در سن سیسالگی، به طور ناگهانی ناشنوا میشود و ناچار از کار تدریس کناره میگیرد. سپس برای کار به رختشورخانه فرستاده میشود و چندین دهه در آنجا به رفوی ملافهها و تا کردن حولهها میپردازد. چه بسا که برای اغلب افراد، از جمله خود من، چنین سرنوشتی تلخ و ناگوار تلقی میشد. اما، او به هیچوجه نگذاشته بود که این اتفاق موجب تلخکامیاش بشود. میتوانم بگویم که او یکی از بامحبتترین افرادی بود که در زندگیام ملاقات کردهام. البته، او به هیچوجه فردی احساساتی نبود و بیشتر اوقات با تندی با ما رفتار میکرد. او فردی تقریباً غیر عادی بود، بنابراین به هیچوجه نمیتوان او را روی سکوی مقدسین تصور نمود. درست به یاد دارم که یک روز بعد از ظهر، ناگهان به این فکر افتاد که باغچهٔ محل اقامتمان نامرتب است و همهٔ ما را با روپوش سیاه بلند، روسری به سر و تسبیح به دست در زیر باران شدید به آنجا فرستاد تا علفهای هرزه را از زمین بیرون بکشیم. خودش هم از پشت پنجره اتاقش نظارت میکرد تا نکند با تنبلی از زیر کار شانه خالی کنیم.
با اینکه خودش دائماً درد داشت، وقتی از حالت تهوع و خون دماغ شدن مُکرر من با خبر شد، با نگرانی گفت: «پس چرا زودتر به من نگفته بودی؟» ضمناً با وجود ناتوانی روزافزون و کسالت جسمانیاش همیشه مرا در یادگیری فلسفه و منطق کمک میکرد و وقتی از مربیانی که من را برای امتحانات ورود به دانشگاه آکسفورد آماده میکردند، گزارش پیشرفتم را شنید بسیار خوشحال شد.
حجم
۱۹۴٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۲۴ صفحه
حجم
۱۹۴٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۲۴ صفحه