دانلود و خرید کتاب موهبت عفو و گذشت کاترین شوآرتزنگر پرات ترجمه اصغر صلاح‌کرده
تصویر جلد کتاب موهبت عفو و گذشت

کتاب موهبت عفو و گذشت

معرفی کتاب موهبت عفو و گذشت

در کتاب موهبت عفو و گذشت نوشته کاترین شوآرتزنگر پرات داستان‌های الهام‌بخش از افرادی می‌خوانید که بر نابخشودنی‌ها غلبه کرده‌اند و بخشیده‌اند.

درباره کتاب موهبت عفو و گذشت

 عفو و گذشت یک موهبت است که خداوند به برخی از بندگانش عطا می‌کند. برخی از مردم همواره باگذشت‌اند و این خصلت ذاتی آنها است اما بخشودن را می‌شود یاد هم گرفت. می‌شود تمرین کرد و می‌شود برای خود درونی کرد زیرا عفو و گذشت از بخشیدنِ کسی که به ما آزار رسانده است، پاداش عمیق‌تری به‌همراه دارد.

آرامش عمیق‌تر در ازای جایگزین کردن نارضایتی‌ها و رنجش‌های خود، با آزادی درونی ایجاد می‌شود. دست‌کم، زخم حتی درصورتی‌که شخص دیگری هرگز آن را تصدیق نکند می‌تواند تسکین یابد و زندگی ما می‌تواند ادامه پیدا کند. 

گذشت مستلزم صداقت، شهامت، خوداندیشی و تواناییِ خوب گوش دادن است. گذشت شامل تمایل برای بخشیدن است و نه فراموش کردن! و مهم‌تر از همه، گذشت مستلزم یک‌عالمه عشق است؛ بارها و بارها. گذشت داشتن پاداشِ خودِ عفو و گذشت است؛ موهبتی هم برای شما و هم برای دنیا.

 خواندن کتاب موهبت عفو و گذشت را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

 اگر دوست دارید عفو و گذشت را هرچه بهتر و بیشتر یادبگیرید و آن را تمرین کنید. از داستان‌های  واقعی این کتاب الهام بگیرید.

 بخشی از کتاب عفو و گذشت

در شب ۹ فوریهٔ سال ۲۰۰۷ میلادی، کریس ویلیامز به‌همراه همسر و سه فرزند کوچکِ خود برای شام بیرون رفت. ظرف یک ساعتِ آینده، زندگی او برای همیشه تغییر می‌کرد. کریس ماشینی را به یاد می‌آورد که وقتی او و خانواده‌اش به‌طرف خانه برمی‌گشتند، با سرعت به پایین تپه حرکت می‌کرد و مستقیم به‌طرف آن‌ها می‌آمد. کریس تلاش کرد از مسیر منحرف شود، اما آن‌ها به‌شدت با ماشینِ روبه‌رو برخورد کردند. او صدای کرکنندهٔ برخورد را به یاد می‌آورد. وقتی‌که ماشین متوقف شد، سکوت کُشنده‌ای همه‌جا را گرفته بود. کریس به همسر بی‌حرکتِ خود روی صندلی مسافر نگاه کرد؛ او می‌دانست که همسرش مُرده است. به‌سختی برگشت تا ببیند فرزندانش در صندلی عقب حالشان خوب است یا نه... به پسر و دخترِ خود نگاه کرد؛ هیچ‌کدامشان تکان نمی‌خوردند و در آن لحظه فهمید که هردوی آن‌ها هم مُرده‌اند... درحالی‌که نمی‌توانست پسر دیگرِ خود را ببیند، حس می‌کرد حالِ او خوب است. وقتی دوباره به صندلی جلوی ماشین نگاه کرد، همسر بی‌جانش را دید که باردار بود. کریس از شدت شوک کرخت شده بود؛ نمی‌توانست این اتفاق را درک کند. چشم‌هایش را بست. احساس درماندگی و نااُمیدی می‌کرد؛ درد غیرقابل‌تصور بود و آرزو کرد که ای‌کاش او هم بمیرد. بعد چشم‌هایش را باز کرد و ماشینی را که با او تصادف کرده بود، دید. ناگهان حس غریبی از آرامش بر او غلبه کرد. برخلاف وحشتِ این لحظه، کریس می‌دانست که رانندهٔ مقابل را می‌بخشد.

درحالی‌که بخشیدنِ کسی که چیزهای زیادی را از ما گرفته است، برای بسیاری از ما غیرممکن به‌نظر می‌رسد، کریس می‌دانست که انتخابی دارد. او به یاد می‌آورد: «چیزی که هیچ‌کس نمی‌تواند آن را از ما بگیرد، توانایی‌مان برای تصمیم‌گیری درمورد چگونه واکنش نشان دادن به این موقعیت‌هاست. آیا من قصد داشتم در مسیری حرکت کنم که می‌دانستم به من عدالت نمی‌دهد، به من آرامش نمی‌دهد و خانوادهٔ من را برنمی‌گرداند؟ آن مسیر می‌توانست بقیهٔ خانواده‌ای را که داشتم، با خشم و انتقام مسموم کند یا می‌توانستم انتخاب کنم که همهٔ این مسائل را فراموش کنم و تصمیم بگیرم به‌شکل دیگری درمان شوم؟»

غزاله
۱۴۰۱/۰۱/۳۱

کتاب خوبیه براساس داستان هایی که میگه باعث میشه نتیجه بخشش درک کنیم راهکار نمیده ولی بیشتر اثر مطلوب میزاره خوندنش خالی از لطف نیست

«چیزی که هیچ‌کس نمی‌تواند آن را از ما بگیرد، توانایی‌مان برای تصمیم‌گیری درمورد چگونه واکنش نشان دادن به این موقعیت‌هاست
Mahya

حجم

۱۲۷٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۴۴ صفحه

حجم

۱۲۷٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۴۴ صفحه

قیمت:
۱۸,۰۰۰
تومان