کتاب لحظات لطف
معرفی کتاب لحظات لطف
کتاب لحظات لطف اثر نیل دونالد والش با ترجمه فرناز فرود و ریحانه فرهنگی در انتشارات کلک ازادگان به چاپ رسیده است.
درباره کتاب لحظات لطف
نیل دونالد والش، نویسندهٔ مجموعه کتابهای گفت و گو با خدا این اثر شگفتانگیز را با زبانی شیوا و پرمهر نوشته است. نویسنده که به طور عمیق باور دارد پروردگار در همهٔ لحظات زندگی کنار انسان است و حضور خود را با معجزههای پیاپی به انسان نشان میدهد، در این کتاب داستانهای واقعی از معجزات حضور خداوند در در زندگی به رشتهٔ تحریر درآورده است. نثر این کتاب چنان شیرین و روان که خواننده را بیدرنگ به خواندن وامیدارد.
والش در مقدمهای، از حضور خداوند در زندگی و لحظههایی که خود را بر انسان آشکار میکند، سخن گفته است. او با این باور که پرسش از وجود خدا، پرسشی متعلق به همهٔ زمانها است، تاکید میکند کافیست انسان آغوش خود را به روی پروردگارش باز کند تا نه فقط خدا او را در آغوش مهر و لطف بیکران خود جای دهد، بلکه پیش از او، با آغوشی باز و پرمهر در انتظارش است.
والش در سرتاسر این کتاب، نامههای خوانندگان خود را در مورد لحظههای معجزهآسای حضور خدا در لحظههای خاص با قلم گیرایش بازنویسی کرده و با زکاوت، نکاتی مهم را در هر بخش با خواننده در میان گذاشته است.
این لحظههای معجزهآسا، با توجه به موضوع، در ۲۱ بخش مختلف روایت شدهاند و چنان جذاب و در دسترساند که خواننده میتواند چنین لحظههایی را در زندگی خودش هم به یاد آورد.
کتاب لحظات لطف در نگاه اول، میتواند کتابی جذاب برای همهٔ گروههای سنی و در هر ردهٔ فرهنگی و اجتماعی باشد. اما این کتاب، روشنگر همهٔ کسانی است که جانی مشتاق برای دریافت عشق الهی و معجزههای او دارند.
همچنین این کتاب برای همهٔ آنهایی که از مشکلات و کاستیهای زندگی به تنگ آمدهاند، راهگشا و امیدبخش است.
این کتاب، نور امیدی به دلهای ناامید از مادیات میتاباند و نقش پروردگار را در زندگی پررنگتر میکند. همچنین آنان که در اندوه از دست دادن عزیزی زانوی غم به بغل گرفتهاند، میتوانند با خواندن این کتاب، جان خود را جلا دهند و با روحیهای قوی به زندگی بازگردند.
خواندن کتاب لحظات لطف را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
همه دوست داران موضوعات معنوی و اخلاقی مخاطبان این کتاباند.
بخشی از کتاب لحظات لطف
جری رید داستان مردی را تعریف میکند که قاطر نازنینی داشت و اگر چه اصلاً حرفشنو نبود، اما آن را بسیار دوست داشت. صاحب قاطر، آن را نزد یک مربی مشهور حیوانات برد و از او خواست اگر ممکن است به قاطر آموزش دهد که حرفشنو شود. مربی گفت: «بله، حتماً! چند روز آن را نزد من بگذار. وقتی برای بردنش بیایی، با قاطر جدیدی رو به رو میشوی.»
هنگامی که صاحب قاطر میخواست آنجا را ترک کند، برگشت تا با قاطرش خداحافظی کند و دید که مربی با چماقی محکم به سر حیوان میکوبد. صاحب قاطر با خشم گفت: «من از تو خواستم که آن را تربیت کنی، نه این که بکشی.»
مربی پاسخ داد: «گاهی لازم است که ابتدا توجهش را جلب کنی.»
بسیاری از آشنایان فرد روت در آن چند هفتهٔ آخر مشکلات قلبیاش شاید وسوسه شده باشند که او را قاطر بخوانند. برای جلب توجه فرد، به یک گلولهٔ نور در اتاق نشیمن او نیاز بود. اکنون جری رید از اهالی ویتبی انتاریو۵۹ برای شما تعریف میکند که او خودش را درست مانند آن قاطر میدید. خدا واقعاً توجه او را جلب کرد. پنجاه سال ـ شاید یکی، دو سال بیشتر یا کمتر ـ طول کشید تا جری هم مانند فرد روت زنگ بیدارباش خودش را بشنود.
جری همهٔ عمر انسان نسبتاً خوشحالی بود، از دسترنج خود بهرهمند میشد، روز به روز زندگی میکرد و از آن لذت میبرد. اما هرگز فرصت چندانی نداشت که در بارهٔ روح خود یا فرشتهها فکر کند. اگر هم زمانی پیش میآمد که در این باره بیندیشد، بیشتر در حالت شک و تردید بود. او آن قدر مشغول زندگیاش بود که به این موضوعات توجهی نداشت.
چند سال پیش هنگامی که جری رید کارگر چاپخانه بود و زندگی خود را از این راه میگذراند، این دوراندیشی را داشت که درک کند کامپیوتر، صنعت چاپ را به شدت متحول میسازد و در نتیجه در آخرین فناوری کامپیوترهای شخصی متخصص شد. این اقدام جری بسیار مفید بود، زیرا سرانجام با وجود چندین سال سابقهٔ کاری، عذر او را خواستند.
هنگامی که این مرد بیکار شد، کوشید آموزشگاهی پیدا کند که دارای کلاسهای پیشرفتهٔ چاپ به کمک کامپیوتر باشد. او قصد داشت از نو در حرفهٔ انتخابی خود تثبیت شود. اما به جای یافتن کلاسهایی که بتواند برای یادگیری در آنها ثبت نام کند، این فرصت را به دست آورد که آموزگار آن کلاسها شود. در ظاهر آن چه جری رید خودش یاد گرفته بود، بیش از آن مطالبی به شمار میآمد که بیشتر مردم در این زمینه بلد بودند. به این ترتیب در کمتر از چند هفته او از یک کارگر چاپ به یک مربی کامپیوتر تبدیل شد. جری ضمن تدریس متوجه شد که یاد دادن کار با کامپیوتر بسیار ساده است، زیرا روندی خطی و منطقی را دنبال میکند؛ هر قدم، قدم منطقی دیگری را به دنبال داشت. افزون بر این، تدریس برایش کاری طبیعی بود. او از فضای آموزشگاه لذت میبرد، زیرا دانشجویان، صمیمی و مشتاق یادگیری بودند.
حجم
۱۸۵٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۷
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه
حجم
۱۸۵٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۷
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه