کتاب بازنمایی خاورمیانهی نوین
معرفی کتاب بازنمایی خاورمیانهی نوین
کتاب بازنمایی خاورمیانه نوین از دیدگاه سینمای هالیوود و جهان عرب نوشته لینا خطیب و هما آسوده در نشر حکمت کلمه به چاپ رسیده است
درباره کتاب بازنمایی خاورمیانهی نوین از دیدگاه سینمای هالیوود و جهان عرب
این روزها خاورمیانه در صدر منازعات سیاسی دنیا قرار دارد. با حوادث۱۱ سپتامبر سال ۲۰۰۱ میلادی، جنگ عراق و تغییر منافع آمریکا در جنگ داخلی فلسطین رژیم اشغالگر، خاورمیانه در عرصهی بینالمللی به آوردگاه جنگ و خونریزی تبدیل شد و این موضوع محدود به موقعیت جغرافیایی خاورمیانه باقی نماند. اگرچه جزئیات حقیقی اخیر درمورد امور سیاسی خاورمیانه، عموماً بهجایگاهی دور از ذهن غربیها محدود میشد، بااینحال رسانههای گروهی نهتنها با پوشش خبری، بلکه با داستانپردازی به خاورمیانه در عرصهی جهانی موقعیتی مرکزی بخشیدند.
سینما بهعنوان ابزار قدرتمند تولیدات فرهنگی، در مرکز بازنمایی خاورمیانهی نوین قرار دارد. یکی از بارزترین زوایای این بازنمایی، تداخل سینما در ترسیم امور سیاسی منطقه است. بازنمایی سینمایی خاورمیانه تنها در انحصار صنعت سینمای غرب بهسانهالیوود نیست، بلکه جهان عرب نیز در ترسیم خاورمیانهی سینمایی از حضوری فعال برخوردار است. در طول ۲۵ سال گذشته، هالیوود و سینمای عرب، هردو آثار سینمایی متعددی پیرامون این موضوع تولید کردهاند. بااینحال، باوجود موضع متفاوت صنعتهای سینمایی نسبتبه ابعاد مختلف امور سیاسی خاورمیانه، روابط متعددی میان صنایع سینمایی وجود دارد.
ازآنجاییکه سینمای هالیوود بر سکوی قدرتمندترین صنعت فیلمسازی جهان قرار دارد، مطالعهی بازنمایی خاورمیانه از دیدگاه هالیوود حائز اهمیت است. انعکاس امور سیاسی خاورمیانه از قاب سینمای هالیوود تا حدودی بر ذهنیت مردم دربارهی منطقه تأثیر میگذارد. ازاینرو مقایسهی این بازنمایی با تصویری که اعراب از خودی و دیگری در سینما ارائه میدهد، ضرورت پیدا میکند.
بهعنوان نمونه، سینمای مصر طلایهدار بزرگترین صنعت فیلمسازی در خاورمیانه است. آثار سینمایی مصر در سراسر جهان عرب پخش میشود و اعراب مهاجر در سطح بینالمللی به تماشای این آثار مینشینند. سینمای فلسطین نیز بهتازگی بهعنوان رقیبی قدرتمند در جهان عرب سر برمیآورد و شمار قابلتوجهی اثر سینمایی تولید میکند. پخش این آثار در سطح بینالمللی فرصت جدیدی جهت اظهارنظر در عرصهی جهانی به فلسطین اعطا میکند. سایر کشورهای عربی نیز در این بازنمایی سینمایی ولو به میزان اندک حضور دارند. سوریه، الجزایر، لبنان، مراکش و تونس نیز دارای تولیدات سینمایی درمورد امور سیاسی خاورمیانه هستند. این آثار به موضوعاتی نظیر ابعاد مختلف امور سیاسی خاورمیانه ازجمله ملیگرایی سراسری اعراب، بنیادگرایی اسلامی، تعارض اعراب/ رژیم اشغالگر و جنگ خلیج میپردازد.
ازاینرو، فیلمهای تهیهشده در کلیهی صنعتهای سینمایی، ازلحاظ متون، برمبنای تاریخ تولید میشود. برخی از نویسندگان ازجمله کنراد، داستانپردازی را با روایتهای تاریخیِ رسمی مقایسه و از آن تحت عنوان شرح دقیقتری از «رویدادها» یاد میکنند و بر اهمیت داستانپردازی در تاریخ تأکید میورزند. از دیدگاه کنراد، داستانپردازی یا تاریخ است و یا هیچ؛ به باور وی، داستانپردازی به چیزی فراتر از تاریخ اشاره میکند و برمبنای حقیقت ماهیت و مشاهدهی پدیدههای اجتماعی بنا میشود. ازاینرو داستانپردازی در مقایسه با تاریخ در جایگاه استوارتری قرار میگیرد. حالآنکه تاریخ برمبنای اسناد، مطالعهی نقوش و دستنوشتههای قدیمی ـ برداشت دست دوم ـ استوار است. ازاینرو داستانپردازی به حقیقت نزدیکتر است.
با این حال رویکردی کتاب اتخاذ میکند، از تمایز کنراد میان تاریخ رسمی و تاریخ بهمثابه داستانپردازی پیروی نمیکند و به این موضوع که آیا آثار سینمایی حقایق تاریخی را ارائه میدهند یا نه، نمیپردازد. ازاینرو، این کتاب از ایدهی جبرگرایی علمی تاریخ فاصله میگیرد و اصل پیچیدهی علیت را واکاوی میکند. این اصل نهتنها در چارچوب چگونگی تأثیرگذاری گذشته بر حال، بلکه برمبنای چگونگی گرایش حال به گذشته بررسی میشود. به همین دلیل ارتباط فیلم با گذشته و حال بهمنزلهی روابط قدرت، ایدئولوژی و دانش سنجیده میشود. آثار سینمایی که در کتاب حاضر به چالش نقد درآمده، در اغلب موارد با مسائل سیاسی برجستهی زمان مرتبط است.
فصل اول به شیوههای متفاوتی اشاره میکند که درک و طرحریزی مکان با محوریت امور سیاسی خاورمیانه در سینما را بهدنبال دارد. ارتباط هالیوود با مکان سلطهجویانه بهنظر میرسد و از رویکرد «برتر» آمریکا نسبتبه امور سیاسی خاورمیانه کنایه دارد. این رویکرد با رویکرد سینمای اعراب از مکان که تصویری بیشتر خودمانی و صمیمی بهنظر میرسد، مقایسه میشود، جایی که تناقضها بیشتر بومی و محدود به خانه است. بنابراین مکان هم بهعنوان یک پدیدهی زنده، مجسم و ذهنی و هم بهمنزلهی پدیدهای فیزیکی بررسی میشود. آنالیز موضوعاتی چون بازنمایی تعارض اعراب/ رژیم اشغالگر، بنیادگرایی اسلامی در سینما و نمایش فضایی آن، حاکی از آن است که فضای سیاسی بهمعنای فضای مرکزی در تقابل با فضای حاشیه (جایی که «خودی» در درون یک فضا و «دیگری» خارج از آن اقامت دارد) نیست، بلکه مرزهای قدیمی با طرحریزی دوبارهی مرزهای جدید محو میشوند.
فصل دوم مسئلهی جنسیت را بهعنوان ابزار ملیپرستی در سینما بررسی میکند. در بازنمایی کشورهای عربی و ایالت متحدهی آمریکا در سینماهای مربوط به آن، بحث جنسیت مطرح میشود. آثار سینمایی مصر دوگانهیمادر/ روسپی را بنا مینهد که بهموجب آن ملت مصر تمثیلی از یک زن کامل/ سالم توصیف میشود. حالآنکه زنان بیقیدوبند ازنظر گرایشهای جنسی، تمثیلی از دشمن خارجی رژیم اشغالگر و ایالت متحدهی آمریکا محسوب میشوند. همزمان سینمای مصر و الجزایر جنسیت را بهعنوان نشانهای از نوگرایی و مدرنیته توصیف میکنند. آثار سینمایی مصر با بازنمایی سیمای زنان پوشیده و صامت به جور و تعددی بنیادگرایان اسلامی اشاره میکنند، درحالیکه فساد اخلاقی بنیادگرایان با ترسیم تزویر و دورنگی مردان بنیادگرای اسلامی درخصوص زنان مشهود است. درمقابل، آثار سینمایی تصاویری از زنان فعال و امروزی را ترسیم میکنند که از سیمای نوین مصر و الجزایر حکایت دارد. ازسوی دیگر، سینمای فلسطین آزادی این سرزمین را به این دسته از زنان گره میزند. هالیوود ملت آمریکا را در قامت یک «مرد» ترسیم میکند. یک تغییر سیاسی/ تاریخی در شیوهی بازنمایی سیمای ملت آمریکا در هیئت یک «مرد» بهچشم میآید. ازاینرو در دههی ۱۹۸۰ سیمای ملت آمریکا یادآور مردی خوشاندام، قوی و خوشبنیه است که بهموجب آن ملت آمریکا در موقعیت پلیس جهانی مطرح میشود. حالآنکه در دههی ۱۹۹۰ و ماورای آن، سیمای ملت آمریکا تغییر میکند و در قالب مردی جدید نمود مییابد که بهموجب آن ایالت متحدهی آمریکا در جایگاه یک نیروی جهانی مراقب و جدی قرار میگیرد. دشمنان اصلی اعراب نیز در هالیوود در قامت یک مرد ترسیم میشوند و تعارض میان ایالت متحدهی آمریکا و کشورهای عربی در سینما بر سر مردانگی آنان سنجیده میشود. فقدان ارتباط میان انگاشت ایالت متحدهی آمریکا و کشورهای عربی و دیگری آنان در سینماهای مربوط به آن مشهود است.
فصل سوم و چهارم به آنالیز سه موضوع سیاسی مهم مطرح در سینما اختصاص مییابد. این موضوعات عبارتاند از: تعارض اعراب/ رژیم اشغالگر، جنگ خلیج و بنیادگرایی اسلامی. این موضوعات نهتنها بهدلیل تمرکز اکثر آثار سینمایی بر آن، بلکه بهدلیل قرار گرفتن در زمرهی موضوعات مهم در حوزهی مطالعات امور سیاسی خاورمیانه بررسی میشوند. فصل سوم بر بازنمایی تعارض اعراب/ رژیم اشغالگر متمرکز است و درمقابل به میزان کمتری به جنگ خلیج در حوزهی سینما میپردازد. برداشت هالیوود از تعارض اعراب/ رژیم اشغالگر بهعنوان یک پدیدهی قومی تحلیل میشود. به این معنا که از دیدگاه هالیوود، صهیونیستها و فلسطینیان بهعنوان گروههای قومیتی بر سر سرزمینی واحد با یکدیگر مبارزه میکنند و این در صورتی است که تاحدود زیادی ظلم و ستم مهاجرین صهیونیستی نسبتبه مردم فلسطین مورد غفلت واقع میشود. ایالت متحدهی آمریکا در این آثار بهمثابهی یک سرپرست ایفای نقش میکند، سرپرستی که بهمنزلهی یک هنرپیشهی سیاسی برتر بنا دارد صلح را به منطقه بازگرداند. این موضوع در تقابل با دیدگاه سینمای فلسطین، سوریه و مصر قرار دارد؛ زیرا این سه منطقه از یکسو بر مصائب مردم فلسطین تأکید و ازسوی دیگر به نقش سوریه و مصر بهعنوان رهبران عربی در این منازعات اشاره میکنند. احیای اتحادیهی اعراب در این بافت آثار مصری اخیر را به وضعیتی طنزآلود مبدل میسازد و از معاهدهی صلح با رژیم اشغالگر ازسوی مصر چشمپوشی میکند. ازاینرو بازنمایی این منازعات ازسوی طرفهای مختلف، درحقیقت از دستور کار ملی هریک نشئت میگیرد که بهموجب آن، از یکسو بر نقش ایالت متحدهی آمریکا بهعنوان رهبر جهانی تأکید (سینمای هالیوود) و ازسوی دیگر از مصر و سوریه بهعنوان بازیگران مهم جهان عرب یاد میشود. بازنمایی محدود جنگ خلیج در سینمای جهان عرب از بیثباتی و ناپایداری ایدهی ملیگرایی سراسری اعراب کنایه دارد. در فرهنگ غربی معاصر ازجمله سینما، اخبار و تئوریهای اجتماعی، فرهنگ اعراب در ترادف با بنیادگرایی اسلامی معنا میشود.
در فصل پنجم بنیادگرایان اسلامی بهعنوان واکنش نسبتبه جهانیسازی و ابراز نارضایتی ناشی از آن بررسی نمیشوند، بلکه خود بهعنوان پدیدهی جهانی توأم با نارضایتی مطرح میشوند. مصر، الجزایر و ایالت متحدهی آمریکا درخصوص بنیادگرایان اسلامی از دیدگاه مختلف و درعینحال مشابه برخوردارند. اگرچه این هرسه کشور، بنیادگرایان اسلامی را دشمن میپندارند، اما هریک سیمای بنیادگرایان اسلامی را بهطریق متفاوتی ترسیم میکنند. بنابراین هالیوود ایدهی اسلام/ عربیسم و خاورمیانه را در ترادف با تروریسم معنا میکند. حالآنکه سینمای مصر و الجزایر نسبتبه بنیادگرایان اسلامی دارای دیدگاه روانشناختی پیچیدهتری است. درنتیجه بنیادگرایان اسلامی بهمنزلهی سرآغاز پیچیدگی روابط قدرت در خاورمیانه توصیف میشوند و به دیگربودگی بنیادگرایان اسلامی نهتنها بهعنوان یک دشمن، بلکه بهمنزلهی یک تهدید نسبتبه انسجام ملی مصر و الجزایر نگریسته میشود. «دیگری» شرق نیز صرفاً خارج از شرق حاصل نمیشود، بلکه گاهی شرق گروهی از خویش را بهمنزلهی «دیگری» اخراج و به پیچیدگی تفکیک سادهی شرق/ غرب دامن میزند.
خواندن کتاب بازنمایی خاورمیانهی نوین از دیدگاه سینمای هالیوود و جهان عرب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به مطالعات سینمایی و سینمای سیاسی مخاطبان این کتاباند.
حجم
۲۲۴٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۵۰ صفحه
حجم
۲۲۴٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۵۰ صفحه