کتاب یک پل، سی و سه درنگ
معرفی کتاب یک پل، سی و سه درنگ
کتاب یک پل، سی و سه درنگ ؛ از نمادشناسی تا هستیشناسی خیال نوشته فرزاد گلی در انتشارات دهکده سلامت به چاپ رسیده است. این اثر درباره اصفهان و هویت و هستی این شهر سخن میگوید.
درباره کتاب از یک پل، سی و سه درنگ ؛ از نمادشناسی تا هستیشناسی خیال
اگر به شهر زیبا و اصیل اصفهان علاقه دارید و اگر این شهر پرداستان با گذشته پربارش چشمان شما را نیز خیره نموده و خیالتان را به تصرف کشیده است، برای لذت بیشتر بردن و بیشتر دانستن درباره این شهر میتوانید کتاب یک پل، سی و سه درنگ ؛ از نمادشناسی تا هستیشناسی خیال را بخوانید. این اثر یک تکنگاری ادبی و پر از احساس درباره شهر اصفهان و هویت آن است. درباره حال و هوای آن سازههای آن، معماریاش و تمام شگفتیها و ظرایفی که پشت آنها و یا در دلشان نهفته است.
خواندن کتاب یک پل، سی و سه درنگ ؛ از نمادشناسی تا هستیشناسی خیال را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به ایرانشناسی و دوستداران ادبیات و فرهنگ ایرانی و به ویژه عاشقان شهر زیبای اصفهان مخاطبان این کتاباند.
بخشی از کتاب یک پل، سی و سه درنگ ؛ از نمادشناسی تا هستیشناسی خیال
میتوانی گاه در یکی از رواقها در کنار یکی از درگاههای کوتاه پل، فالگوش بایستی و اجازه دهی تا گفتوگوی رهگذران تو را با خود ببرد ...
اول فقط نفیر گاه گاه مرغان آبی، شُرّاشُر آب و گاه دمادم باد در رواقها بود. صدای پای چند رهگذر؛ یکی با گامهایی آنچنان محکم که هر بار انگار میخواست استواری زمین زیر پایش را بیازماید، و دیگری مردد و لرزان آنچنان که از صدای پایش، که بودنش را شهادت میداد، خوف داشت و سه دیگر که پاهایش را بر زمین میکشید و گرایشی پیوسته برای پیوستن به زمین و آرام یافتن در زیر پوست آن را به نمایش میگذاشت.
... صدای فندک
(چیزی روشن خواهد شد.)
از دور آهنگ گفتوگویی دارد نزدیک میشود. مرد، با لحنی استوار از آنگونه که برای پوشاندن هر تردیدی لازم است، به زن گفت: «اینها همه خیالات است، وجود ندارد ...»
(فایدهای ندارد که بگویی چیزی وجود ندارد، حکمهایی چون؛ انسان کامل وجود ندارد یا هورقلیا وجود ندارد. چرا که به قول راسل این گزارهها یا بیمعناست یا کاذب. زیرا اگر نباشد، نمیتوانیم خبری دربارهاش بدهیم و اگر باشد، گزارهای کاذب است. به قول لایب نیتس، چگونه میشود نباشد آنچه شهادت میدهی که نیست.
... نیستوش باشد خیال اندر روان
تو جهانی بر خیالی بین روان
نیستوش است ولی وجود دارد و خاستگاه جنگها و صلحها و آفرینشها و ویرانیها است. به راستی حس، بیواسطه خیال چه دارد برای عرضه کردن به خرد؟
خرد چه را میخواهد تحلیل کند فارغ از خیال، حال آنکه تحلیل نیز خود فضایی خیالی است؟)
- نادیده انگاشتن خیال همانقدر نامعقول است که مهجور داشتن خرد. چرا که خرد زندگیباور، تر و نغز و خیالانگیز است و حاصل ترکیب کیمیایی حس، خیال و منطق است که در انبیق هشیاری فراهم آمده و بر آتش عشق تفتیده است. بیخیالی و بیارزش داشتن خیال، انسان را در واحههای خیالی خشک و در بیابانهای وهمِ عقلانی حیران مینماید و شور حیات را بیفروغ میکند.
خیالاتی شدن هم انحرافی دیگر در جریان انرژی حیاتی است، چرا که خیال بیهمرهی خرد، ارتباطش را با واقعیت، به مثابه نظم پنهان، آگاهی و اراده، از دست میدهد.
پس خیال خلّاق، خیالی استغنایی است که با آفرینش در میدان مادّه و ذهن، تو را به تعادل با هستی میرساند و میدان اختیار را بسط میدهد، نه خیال استمنایی که پشت به واقعیت دارد و برخاسته از ترس از بودن و خواستن است. خیالی عنین که جز حفرهای سست و تاریک نیست و به نخستین نسیم حقیقت فرومیریزد.
اگر گاهی اینجا کنار این درگاه فالگوش بایستی، نور، آب، آدمها و بادها مینوازندت، میشگفتانندت و خیالت را چون این مرغان آبی پرواز میدهند، تا بتوانی از آن بالا خودت را، پل را، رودخانه را و اکنون را سیر کنی. برای تحوّل هشیاری از مرتبهای به مرتبه دیگر از وجود، همیشه نیاز به نقطهای خیالی هست، نقطهای که ارشمیدس آن را یافته بود و نمیدانست.
حجم
۴۷۶٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۲۴۲ صفحه
حجم
۴۷۶٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۲۴۲ صفحه