
کتاب عشق زندگی من
معرفی کتاب عشق زندگی من
کتاب الکترونیکی «عشق زندگی من» نوشتهٔ «رزی والش» و با ترجمهٔ «الهه ملکوتیخواه» توسط نشر لیلا منتشر شده است. این رمان داستانی معاصر دربارهٔ عشق، بیماری، خانواده و رازهای پنهان است که با نگاهی انسانی و صمیمی به فرازونشیبهای زندگی مشترک میپردازد. روایت کتاب از زبان شخصیتهای مختلف، بهویژه زن و شوهری به نام «اما» و «لئو»، شکل میگیرد و دغدغههای عمیق آنها را در مواجهه با بیماری، امید، ترس و گذشتهای که هنوز سایهاش بر زندگیشان سنگینی میکند، به تصویر میکشد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب عشق زندگی من
«عشق زندگی من» اثری داستانی و معاصر است که در قالب رمان روایت میشود. این کتاب با تمرکز بر زندگی یک زوج به نامهای «اما» و «لئو»، به بررسی روابط انسانی، عشق، وفاداری و چالشهایی که بیماری و رازهای گذشته بر زندگی مشترک میگذارند، میپردازد. روایت کتاب بهصورت چندصدایی و از زاویهدید شخصیتهای مختلف پیش میرود و با جابهجایی میان زمان حال و گذشته، لایههای پنهان شخصیتها را آشکار میکند. فضای داستان در انگلستان معاصر میگذرد و نویسنده با جزئیات دقیق به توصیف محیط، احساسات و دغدغههای شخصیتها پرداخته است. ساختار کتاب به گونهای است که هر فصل با زاویهدید یکی از شخصیتها آغاز میشود و بهتدریج رازها و گرههای داستانی را برای خواننده روشنتر میکند. «رزی والش» در این رمان، با بهرهگیری از عناصر عاشقانه، خانوادگی و حتی تعلیق روانشناختی، تصویری ملموس از زندگی و پیچیدگیهای آن ارائه داده است.
خلاصه داستان عشق زندگی من
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان «عشق زندگی من» با روایت زندگی «اما» و «لئو» آغاز میشود؛ زوجی که سالهاست با هم زندگی میکنند و دختری به نام «روبی» دارند. اما زیستشناس دریایی است و به تحقیق دربارهٔ خرچنگها و زیستبومهای ساحلی علاقه دارد. لئو نویسندهٔ آگهیهای ترحیم در یک روزنامه است. زندگی آنها با تشخیص بیماری سرطان در اما، وارد مرحلهای جدید و پرتنش میشود. اما و لئو هر دو با ترسها، امیدها و خاطرات گذشتهشان دستوپنجه نرم میکنند. در کنار مبارزه با بیماری، اما رازی را از لئو پنهان کرده که به گذشتهٔ او و رابطهای قدیمی بازمیگردد. این راز بهتدریج بر رابطهٔ آنها سایه میاندازد و لئو را به جستوجوی حقیقت وامیدارد. روایت کتاب میان دیدگاه اما و لئو جابهجا میشود و هر یک از زاویهٔ خود، عشق، ترس از دستدادن و معنای وفاداری را بازتعریف میکنند. در طول داستان، گذشته و حال به هم گره میخورند و خواننده با لایههای پنهان شخصیتها و انتخابهای دشوارشان روبهرو میشود. کتاب با تمرکز بر جزئیات زندگی روزمره، احساسات متناقض و لحظات ناب انسانی، تصویری واقعی از عشق و آسیبپذیری ارائه میدهد، بیآنکه پایانی قطعی یا کلیشهای را پیش روی مخاطب بگذارد.
چرا باید کتاب عشق زندگی من را بخوانیم؟
این کتاب با روایتی چندلایه و شخصیتپردازی دقیق، به موضوعاتی چون عشق، بیماری، وفاداری و رازهای پنهان در روابط انسانی میپردازد. «عشق زندگی من» نهتنها داستانی عاشقانه است، بلکه بهگونهای واقعگرایانه به ترسها و امیدهای انسان در مواجهه با بحرانهای زندگی مینگرد. روایت از زاویهدید دو شخصیت اصلی، امکان همذاتپنداری عمیق با دغدغهها و احساسات آنها را فراهم میکند. همچنین، پرداختن به موضوع بیماری و تأثیر آن بر خانواده، این اثر را به متنی تأملبرانگیز دربارهٔ تابآوری، صداقت و معنای واقعی عشق تبدیل کرده است. خواندن این کتاب فرصتی برای مواجهه با پیچیدگیهای روابط انسانی و ارزش لحظات سادهٔ زندگی است.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این رمان برای علاقهمندان به داستانهای عاشقانه و خانوادگی، کسانی که به موضوعاتی مانند بیماری، امید، وفاداری و رازهای زندگی مشترک علاقه دارند، مناسب است. همچنین برای کسانی که به دنبال روایتی چندصدایی و شخصیتمحور هستند و دوست دارند با فرازونشیبهای احساسی شخصیتها همراه شوند، پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب عشق زندگی من
«به سمت شمال قدم زدیم. جلبکهایی که روی قسمت سنگی ساحل خوابیده بودند، ما را از بقیهٔ دریا جدا کردند. دریای مواج کفآلود مانند مزرعهای با گلهای سفید تاجمانند بود. آسمان ابرهای اندکی داشت که بهسرعت میگذشتند و سایههای پیچوتاب خوردهشان را روی ماسهها میریختند. برای ما دو نفر این نقطه که زمین و دریا به هم میپیوستند مملو از حس خوب بود. این سرزمین متعلق به ما نبود؛ بلکه برای ستارههای دریایی، حلزونهای صدفدار، شقایقهای دریایی و خرچنگهای گوشهنشین بود. هیچ کس متوجه باهمبودنمان نشد؛ یعنی برای هیچکس اهمیتی نداشت. مدتی باران بارید و ما در کلبهای پنهان در تپههای ماسهای نشسته بودیم و ساندویچ میخوردیم. در گوشهکنان انبوهی از سرگینهای خشکشدهٔ گوسفندان بود و باران مانند صدای شلیک گلوله بر پشتبام میزد. اینجا خلوتگاه بینظیری برای ما بود. هوا بهسرعت در ساحل تغییر کرد و ما بهراحتی با هم حرف زدیم. امید تمام وجودم را فراگرفت.»
حجم
۲٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۳۹۹ صفحه
حجم
۲٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۳۹۹ صفحه