نظرات کاربران درباره کتاب زنگار

مرور داستان: «گاهی خشم آنی اتفاقات ناخواسته‌‌ای را برایت رقم می‌زند تا باعث شکست در زندگی‌ات شود؛ شکستی که هرچه‌قدر برای فراموشی‌اش دست‌وپا بزنی، تو را بیشتر غرق خود می‌کند تا یادت نرود که با همان یک اشتباه، راه جبرانی هموار نمی‌شود!» «زَنگار» اولین اثر مشترک و چاپی «سارینا مرادی» و «نسترن خدابنده» که از نشر «شقایق» منتشر شده، داستانِ نامه‌ای سربه‌مهر است که مسبب دعوای میان «پروا پناهی» و «آناهید مشفق» می‌شود؛ نامه‌ای که پروای سرکش را محکوم به قتل بهترین دوستش می‌کند و او را تا پای چوبه‌دار می‌کشاند! حال باید در کنار سرگذشت «پروا»، با «جاوید مشفق» که داغ‌دیدهٔ خواهر جوان‌مرگش است، همراه شد تا دید، آیا نوری بر مسیر سیاهی‌های سایه‌کشیده بر سر زندگی‌شان تابیده خواهد شد یا خیر! 🔖«زنگار» از اشتباهات و خلأهای دوران نوجوانی و همچنین رفتارهای ناهنجار روانی‌‌ای سخن به میان آورده‌ تا نشان دهد خشم و خشونت‌های حاکی از آن، چه تبعات جبران‌ناپذیری را به بار می‌آورد. تبعاتی که بنیاد خانواده‌ها را نابود می‌سازد؛ پناه و دوستی‌ها را به قهرا می‌کشاند؛ کینه‌ها را پرورش می‌دهد، و حسرت‌ها را بر‌جا می‌گذارد. نویسندگان، داستانی با قلمی روان و خوش‌خوان خلق کرده‌اند تا هم‌پای شخصیت‌ها، در فضای آموزندهٔ آن تأمل‌ و ساعت‌ها به رفتارهای خودآگاه و ناخوداگاه‌مان فکر کنیم. شخصیت پردازی‌‌ها و فضاسازی، با توجه حجم کتاب، به‌خوبی و به‌اندازه پرداخت شده‌اند؛ گرچه گاهی رفتارهای جاوید آرمانی می‌شد، اما چون خللی در سیر‌ِ منطقی داستان ایجاد نمی‌کند، در دستهٔ شخصیت‌های قابل‌قبول قرار می‌گرفت. 🖇 نکتهٔ مثبت دیگری که می‌توان به آن اشاره کرد، یک‌دستی قلم نویسندگان است که به زیبایی در کنار هم قرار‌ گرفته‌ و خوانش کتاب را برای مخاطب خسته‌کننده نکرده‌است. ⭕️ زنگار، قصه‌ای عاشقانه_اجتماعی با تم روانشناسی است که با تعلیق مناسبش، ممکن است ساعاتی احساسات شما را برانگیزد؛ اگر به رمان‌هایی در دستهٔ احساسی علاقه‌مندید، این کتاب گزینه مناسبی برای شماست!

سلام شب همه بخیر و آرامش میخوام یه چند جمله در مورد این کتاب بگم ،، نمیدونم توی همین کتاب خوندم یا جای دیگه(همدیگرو قضاوت نکنیم)،جای خدا نباشیم،بعضی وقتها سعی کنیم خودمون رو جای همدیگه بزاریم ببینیم اگر ماهم بودیم تو اون لحظه چیکار میکردیم بهتر عمل میکردیم که بگیم ببین ما چقدر خوبیم و تو بدی یا همون کار رو میکردیم چون انسان جایز الخطاست و شیر خام خورده این کتاب فقط میخواد همینو بگه و در آخر که کتاب خیلی خوب و آموزنده ای هست بخونید و بخونیم ولی با فکر و تامل با فکر اینکه که تو یه لحظه بخاطر یه لحظه غفلت ممکنه زندگی خیلی ها تغییر کنه و شاید روزی هم برای هر کدوم از ما از این اتفاق ها پیش بیاد.پس نگیم نه فقط صرفا قصه ای هست برای خوندن و وقت گذرانی چون این فقط یه حقیقت محضه در زندگی هزاران آدم اطرافمان که ما نمی‌بینیم چون نمی‌شناسیم ولی هست عین حقیقت روز و شب و خیر وشر پس با دید باز بخونیم و تفکر کنیم ببخشید که خیلی حرافی کردم دوستان طاقچه ای میخوام یه جمله ی دیگه اضافه کنم امشب واقعا برای پروا و سرنوشتش گریه کردم نمی‌دونم باور می کنین یانه

صاحب نظر نیستم.به یکی از معضلات اجتماعی میپردازه. بررسی زندگی افراد محکوم ب قتل غیر عمد ،نوع برخورد نزدیکان و جامعه با این گونه افراد . در واقع همه ما به نوعی ازادی مشروط داریم .تم عاشقانه نداشت قلمتون مانا خانم صاحب قلم

داستان جذابی داشت، یک طرفه قضاوت نکردن ک شخصیت های خاکستری ش از ویژگی های مثبت کتاب هستند ولی پایان خوش داستان باورپذیر نبود برخلاف داستان که ریز و درشت مشکلات طبیعی شخصیت ها را بیان می کرد انگار فقط برای دلخوش کردن خواننده ها نوشته شده بود.

داستان بسیار روان و جذابی داره،قلم نویسندگان عالی هست و هیچ دوگانگی تو قلمشون نیست ،من نسخه چاپی این کتاب رو دارم و به شدددت توصیه میکنم خوندنشو

کشش خوبی داره و قلم نویسندگان قویه😊 پیشنهاد میشه👍

رمان خوبی بود با سوژه ی جدید که خوندنش خالی از لطف نیست قراره در جریان داستان با موج های ریز و درشت تبعات غیر قابل انکار یک لحظه عصبانیت همراه بشید و به وضوح شاهد طرد شدگی ناشی از قضاوت های از سر خشم باشید جهانِ بعد از آناهید مشفق قرار گلوی پروای زیادی مظلوم شده رو زیر فشار به خرخر بندازه و اطرافیانش زو از نفس اما با این حال باید گفت ، حواشی و شاخ و برگ اضافی قصه خیلی زیاد بود باید انقدر در یک کلاف سردرگم می‌پیچیدی تا به هسته ی اصلی داستان برسی به نظرم لازم نبود دغدغه و مشکلات ریز و درشت تک تک شخصیت های فرعی قصه تا این حد دقیق و جزئی بیان بشه قصه متمرکز روی یک روایت و یک دغدغه نبود بلکه به هر مسئله ای که به دستش رسیده بود چنگ زده بود و یه رنگی جدید به ملغمه ی بقیه رنگ ها اضافه کرده بود

موضوع کتاب من را جذب کرد،موضوع بکری که کمتر بهش پرداخته شده اما از نیمه مطالعه این رمان ۱۲۰۰صفحه ای واقعا پشیمان شدم ولی ترجیح دادم کامل بخونم که بتونم قضاوت منصفانه ای داشته باشم. برخلاف ابتدای کتاب که تقریبا خوب شروع شده و منطقی از اواسط داستان اکثر شخصیت های بالغ و تحصیل کرده مثل یک نوجوان ۱۳ساله عمل میکنند ونویسنده برای خلاصی از دست شخصیت های بالغ دست به مرگ بزرگترها یا سکوت مطلق مثلا مادر داغدیده و نهایتا حذف شخصیت جانیار میزند.

داستان بیانگر عشقی ممنوعه است . عشقی که نباید باشد اما اگر عشق شرط یا تهدید را می فهید که دیگر عشق نبود متن داستان به زیبایی کششی ایجاد می کند که خواننده را به دنبال خودش می کشاند .

متنی روان فقط کاش نویسنده نکات شرعی را رعایت میکرد منظور حد محرم ونامحرم است

واقعا عالی بود خیلی دوست داشتم

بشدت پیشنهاد میکنم قلم دو نویسنده ی بزرگوار بسیار بسیار قوی بود غم و خوشی، طنز و جدیت داستان همه به جا بود و از نظر منی که ۲۰ ساله رمان میخونم هیچ گونه ایرادی نداشت عاشقش میشید حتما

سلام عالی بود من واقعا دوست داشتم ی داستان جدید وبسیار جالب وووپند آموز....

من واقعا دوسش داشتم

بسیار زیبا و آموزنده

کتاب جالبی نیست طولانی و خیلی کشدار یک جاهایی حوصله آدم سر میره و دوست داره تند تند صفحه ها را رد کنه ماجرای عاشقانه خاصی هم نداره خیلی سطحی است و پر از تخیل و دور از واقعیت

اصلا کتاب خوبی نبود حیف این همه پولی که بابت کتاب دادم.