کتاب بیشعوری
معرفی کتاب بیشعوری
کتاب بیشعوری نوشته خاویر کرمنت، کتابی با مضمون طنز است که به تجاوز حماقتآمیز اما آگاهانه به حقوق دیگران در دنیای کنونی، میپردازد. علیرضا گشتایی این کتاب را به فارسی ترجمه کرده است.
درباره کتاب بیشعوری
خاویر کرمنت اعتقاد دارد بیشعوری یک بیماری و اعتیاد است، نه بداخلاقی و سوءرفتار؛ بر همین اساس نیز کتابی را تحت عنوان بیشعوری تالیف کرده و به معرفی بیشعوری اززوایای مختلف پرداخته است. درواقع او راهنمای عملی برای شناخت و درمان خطرناکترین بیماری تاریخ بشریت را در اختیار مخاطب قرار داده است.
خاویر کرمنت میگوید: احتمالا بارها در جامعه با افرادی برخورد کردهاید که برخلاف ظاهر موجه و موقعیت اجتماعی و فرهنگی عالی، آگاهانه به حقوق دیگران تجاوز میکنند؛ این افراد به نوعی بیماری به نام بیشعوری دچار هستند. متاسفانه این بیماری در دنیای معاصر به سرعت در حال رشد است. او اعتقاد دارد: بیشعوری حماقت نیست. بیشتر بیشعورها از هوش بالایی برخوردارند و همین هوش و معلومات و گاه موقعیت اجتماعی، آنها را به انسانهای بیشعور تبدیل میکند.
کرمنت پس از آنکه شما را با این واقعیت دردناک جهان کنونی آشنا کرد؛ به دنبال راه حلی برای رفع آن میگردد.
خاویر کرمنت میگوید خودش تا چهل سالگی از عارضه بیشعوری رنج برده است اما زمانی که این بیماری را در خود شناسایی کرد، به دنبال رفع آن برآمد؛ پس هیچوقت برای داشتن زندگی سالم و آرام دیر نیست. او تاکید میکند: پس از اولین مراحل تشخیص و درمان، بهسرعت همه چیز در اطرافتان تغییر میکند. جایگاه ارزشمندی در جامعه بهدست میآورید و دیگران برای با شما بودن، از هم سبقت میگیرند.
خواندن کتاب بیشعوری را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
بیشعوری بدرفتاری نیست که از آن شرمنده باشیم؛ بلکه بیماری رایج عصر ماست. بنابراین به همه مخاطبان خود پیشنهاد میکنیم کتاب بیشعوری را مطالعه کنند تا درصورت لزوم از آن برای بهبود خود استفاده کنند.
درباره خاویر کرمنت
خاویر کرمنت در دوران جوانی در مقام پزشکی مطرح فعالیت میکرد. او به عقیده خودش زندگی حرفهای و خانوادگی موفقی داشت و همه اطرافیانش به او احترام میگذاشتند. اما ناگهان زندگی با تمام هیبت و قدرتش در برابر او میایستد و میگوید: «تو بیشعوری! حالا وقت آن رسیده تا نتیجهی رفتارهایت را ببینی!».
همسر، فرزندان و دوستانش، خاویر را ترک میکنند و او ناگهان متوجه میشود که آن چیزی که آن را احترام و اعتمادبهنفس تلقی میکرده، چیزی نیست جز ترس و وحشتی که دیگران از او دارند. هیچکس جرات مخالفت با او را نداشته، چون همه از واکنشهای غیرمنطقی و عجیبوغریب او میترسیدند.
خاویر کرمنت تصمیم میگیرد این مساله را بهطور جدی و اصولی برطرف کند. کرمنت ثابت کرد که بیشعوری بیماری است و ادعا کرد مانند هر داروی مخدر، اعتیادآور هم هست. نتیجهی تفکرات و تحقیقات کرمنت، در کتابی با عنوان بیشعوری تالیف و در سال ۱۹۹۰ در آمریکا منتشر شد. کرمنت با نوشتن این کتاب، اعترافنامهای نوشته که در آن تکاندهندهترین اتفاقات و رفتارها را با شهامت تعریف کرده است. پس از تمام این فراز و نشیبها، کرمنت توانست بار دیگر اعتماد خانواده و دوستانش را جلب و زندگی جدیدی شروع کند. او اکنون بهعنوان روانپزشک بیشعورها، به مردم کمک میکند تا بتوانند زندگی بهتر و سالمتری داشته باشند.
بخشی از کتاب بیشعوری
دنبال برتری بودن چیز خوبی است. اما گاهی اوقات تجارت هدف اصلی خودش – که کسب سود مشروع و قانونی است – را فراموش میکند. وقتی اهمیت بازی قدرت – ایرادگیری، طراحی چترنجاتهای طلایی و قمار بر سر نتایج کوتاه مدت – از خدمترسانی به مردم بیشتر شود، کسبوکار به مثابه یک بیشعور شده است.
ـ وقتی شرکتهایی که گزارش ضرر میدهند مدیرانشان پاداشهای بیش از نیم میلیون دلاری دریافت میکنند، این یعنی کسبوکار بیشعور شده است.
ـ وقتی کسبوکارها هویت خودشان را با محصولاتی که میسازند یا خدماتی که ارائه میدهند یکی نمیدانند و فقط به ادارهٔ شرکت میپردازند، یعنی کسبوکار بیشعور شده است.
ـ وقتی کسبوکارها سعی میکنند ما را متقاعد کنند که نشت نفت تهدیدی برای محیطزیست محسوب نمیشود و سمورهای دریایی این چیز چسبناک سیاه رنگ را دوست دارند، یعنی کسبوکار بیشعور شده است، آن هم بیشعور عصبانی.
البته بیشعوری در تجارت چیز جدیدی نیست. اما تجارت نوین این هنر سرّی را به دو روش مؤثر اصلاح کرده است. یکی روابط کارکنان و دیگری روابط عمومی را اضافه کردهاند.
روابط کارکنان توسط مدیری ابداع شد تا در نحوهٔ برخورد با کارکنان خود بیشعوری پیشه کنند. این بخش موظف است که ارزانترین راه ممکن برای متقاعد کردن کارکنان به اینکه شرکت به آنها اهمیت میدهد را پیدا کند. کسانی که مدیریت این بخشها را بر عهده دارند آموزش همهٔ هنرهای معمول بیشعوری را دیدهاند: دو پهلو حرف زدن، تقلب، حقهبازی، دروغگویی و ارعاب.
روابط عمومی ابداع شد تا کسبوکارها در نحوهٔ رفتار خود با بقیهٔ دنیا بیشعوری کنند. افزایش تأکید بر روابط عمومی جایگاه ضوابط اخلاقی موقعیتی را جابجا کرد و باعث شد که سرپوشگذاری واتِرگیت مثل کُمدی احمقها به نظر برسد. هِرمیون هانیکات در زندگینامهاش با عنوان دروغها، چاخانها و روابط عمومی توضیح میدهد تا قبل از یادگیری هنر دروغگویی روی موفقیت را ندید. او نوشت: «بعد از آن همه چیز آسان بود. مردم را متقاعد کردم که سیگار کشیدن برای سلامتیشان خوب است. به مردم گفتم که مستها آدم نمیکشند، کار ماشینهایشان است. حتی توانستم مردم را متقاعد کنم که کمی پسماند سمّی در حیاط پشتی به کنترل علفهای هرز کمک نموده و موشها را میکشد.» او قبل از مرگ به دلیل سرطان ریه هم به شغلش صادق ماند و تأثیر سیگار بر سلامتیاش را انکار کرد و گفت: «لسآنجلس هوای تازه و خوبی داشت.»
حجم
۲۰۹٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۰۸ صفحه
حجم
۲۰۹٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۰۸ صفحه
نظرات کاربران
به نظرم اونقدرها که تعریف میکنند نبود و جذابیت خیلی زیادی برای من نداشت. با خوندن این کتاب فهمیدم خودم و آدمای اطرافم بیشعور هستیم🤚😄 امیدوارم بتونیم خودمون درمان کنیم. تو این کتاب که راه درمانی نزاشته فقط دائما گفته اونایی
خلاصه میگویم: حیف درخت! حیف درختهایی که صرف تولید کاغذ این کتاب شد! توصیه ی من به تمام مردم دنیا:با خواندن این کتاب،تنها بی شعوری خود را نشان میدهید! چون نویسنده از ابتدا تا انتهای کتاب تنها سعی دارد بگوید ما همه بی شعوریم
به نظر من کتاب پرمحتوایی نبود. تناقض هم زیاد داشت. برداشتی که داشتم اینه که فقط نوع بیشعوری رو درونشون تغییر داده بود. درمان و راهکاری نداشت. اینکه همه ایراد دارند و متفاوت از عقاید ما رفتار میکنند اسمش بیشعوری
جذابیت زیادی نداشت و به نظرم اون قدرها هم که تعریف می کردند جالب نبود. خب همونطور که از اسم این کتاب مشخصه ، موضوع کتاب در مورد یک بیماری روانی به اسم بیشعوریه. نویسنده در بخش هایی از کتاب سرگذشت دوران بیشعوری
پیشنهاد میکنم کلیپ(حیف درخت، معرفی کتاب بیشعوری) را نگاه کنید!
نمیشه گفت کتاب بدیه اما سطح خیلی پایینتر و معمولیتر از چیزی که ازش تعریف میشه داره و اینجوریه که قبل خوندن انقدر که اسم کتاب بزرگ شده فکر میکنی یه اثر خیلی بزرگ قراره بخونی ولی اینطور نیست بعضی مطالب
خوب بود👌 ارزش یه بار خواندن را داشت
کتاب خوبیه، توصیه میکنم بخونید!
بیشعور ها درمان نمی شوند...💨 عالیست و هیچ😊
این کتاب به خوانایی مشهور شدنش نبود ولی ارزش یک بار خوندن رو ذاشت