دانلود و خرید کتاب صوتی شماره صفر
معرفی کتاب صوتی شماره صفر
کتاب صوتی شماره صفر نوشته اومبرتو اکو است. این اثر آخرین رمان این نویسنده و نشانهشناس بزرگ ایتالیایی است که یک سال پیش از مرگش بر اثر سرطان، در سال ۲۰۱۵ منتشر شد. این کتاب یکی از پرفروشترین رمانهای جهان است که با ترجمه رضا علیزاده و صدای تایماز رضوانی منتشر شده است.
درباره کتاب شماره صفر
کتاب شماره صفر بسیار کوتاه است. دو داستان را پیش میبرد. داستان یک روزنامهنگار حقهباز به نام کولونا در سال ۱۹۹۲ و دیگری داستان تیراندازی به موسولینی و معشوقهاش در سال ۱۹۴۵ در دریاچه کومو. داستان دوم از دل داستان اول بیرون میآید.
کولونا مردی تقریبا ۵۰ ساله است که در پی یافتن کاری، به راه انداختن یک روزنامه جدید را تقبل میکند. روزنامهای به نام «دومانی» یا «فردا»؛ اما این روزنامه با خیلی از روزنامههای دیگر متفاوت است. این روزنامه که ازطرف یک نجیبزاده و یک غول رسانهای تامین مالی میشود، برای منتشرشدن نوشته نمیشود بلکه ابزاری است برای اخاذی قدرتمندان. این روزنامه خبر را میسازد و سعی دارد با این کار از افراد مختلف حق السکوت بگیرد. سردبیر روزنامه که فردی دچار پارانویا (بیماری بدبینی شدید) است از یک توطئه سخن میگوید. او عقیده دارد موسولینی، رهبر ایتالیای فاشیست که در سال ۱۹۴۵ کشته شده درحقیقت بدلی از او بوده و ماجرای این قتل بخشی از نقشه بزرگتر فاشیستها بوده است. این خبری داغ برای روزنامه است و کولونا مصمم میشود مدارکی دال بر صحت این موضوع جمعآوری کند. شماره صفر اکو با خلق شخصیت کولونا که نویسنده روزنامههای زرد ایتالیایی است، از جامعهای صحبت میکند که بازیچه شیادان رسانهای و نیروهای در کار اخاذی و فساد است.
شنیدن کتاب شماره صفر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به ادبیات داستانی جهان و دوستداران نوشتههای اومبرتو اکو پیشنهاد میکنیم.
درباره اومبرتو اکو
اومبرتو اکو ۵ ژانویه ۱۹۳۲ در ایتالیا به دنیا آمد. او نشانهشناس، فیلسوف، متخصص قرون وسطی، منتقد ادبی و رماننویس ایتالیایی بود. اکو پس از گرفتن مدرک دکترا در دانشگاه تورینو، در دانشگاههای میلان، فلورانس، بولونیا و کولژ دو فرانس تدریس کرد. مدتی رئیس دانشکده انسانشناسی دانشگاه بولونیا بود. او همچنین متنهای آکادمیک فراوانی درزمینه فلسفه، نشانهشناسی و نقد ادبی و کتابهایی برای کودکان نوشت. سیارک ۱۳۰۶۹ به نام اوست. اکو در سال ۲۰۰۵ همراه با راجر آنگل موفق به کسب جایزهٔ دستآورد ادبی مجله کنیون ریوو شد.
اومبرتو اکو بیشتر به رماننویس معروف است. هرچند او بیشتر از رماننویس بودن، دانشمند بود و مقالات و کتابهای علمی نوشته بود. او یکی از دوستداران زبان بینالمللی اسپرانتو بهشمار میرود. اومبرتو اکو پس از سالها فعالیت مختلف ادبی و علمی، در ۱۹ فوریه ۲۰۱۶ در ۸۴ سالگی در میلان ایتالیا درگذشت.
بخشی از کتاب شماره صفر
سیمِی صاحب چهرهٔ یک آدم دیگر بود. منظورم این است که من، اسم کسانی را که رُسی، بارامبیلا و کلمبو، حتی ماتزینی و مانزونی هستند نمیتوانم بهخاطر بسپارم، چون مثل این میماند که اسم کس دیگری را روی خود دارند و در این مواقع تنها چیزی که بهیاد میآورم این است که انگار اسم کس دیگری روشان بود. درست به همین ترتیب چهرهٔ سیمِی را هم نمیتوانستی بهیاد بیاوری چون به چهرهٔ کسی که خودش نبود شباهت داشت. درستتر اینکه چهرهٔ او میتوانست چهرهٔ همه کس باشد.
از سیمی پرسیدم: «کتاب؟»
«بله، کتاب. خاطرات یک روزنامهنگار، داستان یک سال کار برای راه انداختن روزنامهای که هیچوقت منتشر نخواهد شد. روزنامه قرار است اسمش فردا باشد، «فردا» که مثل یک شعار، ورد زبان حکومتهای ماست: فردا، فردا در موردش حرف میزنیم! پس عنوان کتاب باید باشد فردا: دیروز. قشنگ نیست؟»
«و میخواهید من این کتاب را بنویسم؟ چرا خودتان نمینویسید؟ خودتان مگر روزنامهنگار نیستید؟ لااقل با در نظر گرفتن اینکه قرار است یک روزنامه منتشر کنید ...»
«انتشار روزنامه لزوماً به این معنی نیست که آدم نوشتن بلد باشد. وزیر دفاع که حتماً نباید پرتاب کردن نارنجک دستی بلد باشد. طبیعتاً سال آینده هر روز راجع به کتاب بحث میکنیم، شما به آن سبک میدهی، جذابیتاش را زیاد میکنی، خط و خطوط کلیاش را زیر نظر نگه میداری.»
«منظورتان این است که کتاب قرار است به اسم ما دو نفر باشد، یا قرار است زیر عنوان مصاحبهٔ کولونا با سیمی منتشر بشود؟»
«نه، نه، کولونای عزیزم، کتاب به اسم من چاپ میشود. تو بعد از نوشتناش باید ناپدید بشوی. به تو برنخورد، ولی تو نِگر میشوی. آلکساندر دوما یکی داشت، چرا من نباید داشته باشم؟»
«حالا چرا من؟»
«تو از استعداد نویسندگی بیبهره نیستی ـ»
«متشکرم.»
«ـــ و کسی تا به حال متوجه این قضیه نشده.»
«باز هم متشکرم»
زمان
۶ ساعت و ۲۱ دقیقه
حجم
۳۶۳٫۵ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۶ ساعت و ۲۱ دقیقه
حجم
۳۶۳٫۵ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
نظرات کاربران
ازپول خرید که بگذریم،واقعن حیف وقت، فقط حرف زدن دو نفر وبس، هیچ داستان یا روایت یا ....اصلن هیچ حرفی برای گفتن نداشت ونتونستم ادامه بدم چندین بخش بسختی گوش کردم.