دانلود و خرید کتاب صوتی بن بست
معرفی کتاب صوتی بن بست
کتاب صوتی بن بست داستان کوتاهی از صادق هدایت است که از مجموعه سگ ولگرد انتخاب شده است. داستان درباره مردی به نام شریف است که در تنهایی زندگی میکند و از احساس گناه عمیقش حرف میزند.
شنیدن نسخه صوتی این داستان با صدای گرم بهروز رضوی یک تجربه عالی را برایتان رقم میزند.
درباره کتاب صوتی بن بست
صادق هدایت در داستان بن بست به سراغ شخصیتی به نام شریف میرود. او در شهرستان در خانواده یکی از اعیان متولد شده و برای درس خواندن به تهران آمده است. حالا در اداره مالیه رئیس شده است اما به شغلش اهمیتی نمیدهد. دوستان و همکاران دیگر او پیشرفت کردهاند اما شریف در جایگاهش مانده است. هرچند عرق و تریاک باعث درجا زدن او نمیشود بلکه دل رحمیاش است که مانع پیشرفتش شده است.
روزی که کارمندی جوان به اداره شریف میآید او را به یاد دوست درگذشتهاش محسن میاندازد. دوستی که ازدواج کرده بود و کم بعد در دریا غرق شده بود. شریف هیچ کاری نمیتوانست بکند تا جلوی این فاجعه را بگیرد اما همیشه خودش را مقصر میداند. کمی بعد متوجه میشود که این کارمند جوان، پسر همان دوست درگذشتهاش، محسن است....
محمد علی همایون کاتوزیان، منتقد ادبی، مضمون این داستان را احساس گناه عمیق شریف میداند، حتی با این وجود که او کاری نمیتوانست برای دوستش انجام دهد.
محمد بهارلو که به کار نویسندگی و روزنامه نگاری مشغول است، نظر دیگری دارد؛ او معتقد است که این شخصیت، همانند شخصیتهای دیگری که در آثار صادق هدایت میبینیم، محکوم به تنهایی است. دست و پنجه نرم کردن او با جبر و پذیرش آن، که خود را به شکل غرق شدن دوستش در داستان نمایان کرده است، مضمون اصلی داستان بن بست است.
کتاب صوتی بن بست را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
تمام دوستداران آثار داستانی ایرانی را به شنیدن کتاب صوتی بن بست دعوت میکنیم. اگر آثار صادق هدایت را دوست دارید، کتاب صوتی بن بست گزینه خوبی برای شما است.
درباره صادق هدایت
صادق هدایت در تاریخ ۲۸ بهمن ۱۲۸۱ متولد شد. او نویسنده، مترجم و روشنفکر ایرانی بود. صادق هدایت را همراه محمدعلی جمالزاده و بزرگ علوی و صادق چوبک یکی از پدران داستاننویسی نوین ایرانی میدانند.
هدایت از پیشگامان داستاننویسی نوین ایران و نیز، روشنفکری برجسته بود. بسیاری از پژوهشگران، رمان بوف کور او را مشهورترین و درخشانترین اثر ادبیات داستانی معاصر ایران دانستهاند. هرچند آوازه هدایت در داستاننویسی است، امّا آثاری از متون کهن ایرانی مانند زند وهومن یسن و نیز از نویسندگانی مانندِ آنتون چخوف و فرانتس کافکا و آرتور شنیتسلر و ژان پل سارتر را نیز ترجمه کردهاست. شمار بسیاری از سخنوران ایرانی نسلهای بعدی، از غلامحسین ساعدی و هوشنگ گلشیری و بهرام بیضایی تا رضا قاسمی و عباس معروفی و دیگران، هر یک به نوعی کمتر یا بیشتر تحت تأثیر کار و زندگی هدایت واقع شده و دربارهاش سخن گفتهاند.
از دیگر آثار صادق هدایت میتوان به بوف کور، زنده به گور، سگ ولگرد، نیرنگستان، سایه روشن و فواید گیاهخواری اشاره کرد.
صادق هدایت در ۱۹ فروردین سال ۱۳۳۰ در پاریس خودکشی کرد و چند روز بعد در قطعه ۸۵ گورستان پر-لاشز به خاک سپرده شد.
درباره بهروز رضوی
بهروز رضوی در سال ۱۳۲۶ در یزد متولد شد و در حال حاضر در کرج زندگی میکند. او صداپیشه، ترانهسرا، مجری رادیو و تلویزیون و بازیگر ایرانی است. بهروز رضوی برادر عاطفه رضوی، بازیگر ایرانی است.
او از سال ۱۳۴۷ به عنوان گوینده با رادیو آغاز به همکاری کرد. صدای گرم و گیرای او سبب شد تا به سرعت پلههای ترقی را طی کند و به عنوان دوبلور و گوینده حرفهاش شناخته شود. او همچنین یکی از همکاران در زمینه تولید کتاب صوتی است. او در فیلمهای نجاتیافتگان، آبادانیها، شعلههای خشم، دادستان، شانس زندگی، آب را گل نکنید و ... بازی کرده است و ترانههای مشهوری مانند کویر دل و گمشده را هم سروده است.
بخشی از کتاب صوتی بن بست
صبح خیلی دیر بیدار میشد، نه از راه تنپروری و راحتطلبی، بلکه فقط منظورش گذرانیدن وقت بود. گاهی ویرش میگرفت اصلا سر کار نمیرفت، چون او نسبت به همه چیز بیاعتنا و لاابالی شده بود و به همین جهت از سایر رفقای همکارش که پررو و زرنگ و دزد بودند عقب افتاده بود، چیزی که در زندگی باعث عقبافتادن او شده بود عرق و تریاک نبود، بلکه خوشطینتی و دلرحیمی او بود. اگرچه شریف برای امرار معاش احتیاجی به پول دولت نداشت و پدرش بقدر بخور و نمیر برای او گذاشته بود که به اصطلاح تا آخر عمرش آب باریکی داشته باشد، و شاید اگر گشادبازی نمیکرد و پیروی هوا و هوس را نکرده بود، بیشتر از احتیاج خودش را هم داشت، ولی از آنجایی که او تفریح و سرگرمی شخصی نمیتوانست برای خودش اختیار بکند و از طرف دیگر نشستن پشت میز اداره برای او عادت ثانوی و یکنوع وسواس شده بود، از اینرو مایل نبود که میز اداره را از دست بدهد.
پس از مراجعت همهچیز به نظر شریف تنگ، محدود، سطحی و کوچک جلوه میکرد. بنظرش همه اشخاص سائیده شده و کهنه میآمدند و رنگ و روغن خود را از دست داده بودند. اما چنگال خود را بیشتر در شکم زندگی فرو برده بودند، به ترسها، وسواسها و خرافات و خودخواهی آنها افزوده شده بود. بعضی از آنها کم و بیش به آرزوهای محدود خودشان رسیده بودند. – شکمشان جلو آمده بود، یا شهوت آنها از پائینتنه به آروارههایشان سرایت کرده بود و یا در میان گیر و دار زندگی، حواس آنها متوجه کلاهبرداری، چاپیدن رعایای خود، محصول پنبه و تریاک و گندم و یا قنداق بچه و نقرس کهنه خودشان شده بود. خود او آیا پیر و ناتوان نشده بود و با منقل وافور و بطری عرق بامید استراحت به شهر مولد خود برنگشته بود؟ خواهر کوچکش که در موقع آخرین ملاقات با او آنقدر تر و تازه و جوان سرزنده بنظر میآمد حالا شوهر کرده بود، چند شکم زائیده بود، چین و چروک خورده بود. شیارهائی مثل جای پنجه کلاغ گوشه چشمش دیده میشد که با سکوت بلیغی بمنزله آینه پیری خود شریف بشمار میرفت. حتی شهر سرخ گلی و خرابهای که گویا به طعنه آباده مینامیدند برای او یک حالت تهدیدکننده داشت....
زمان
۴۶ دقیقه
حجم
۶۳٫۴ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۴۶ دقیقه
حجم
۶۳٫۴ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
نظرات کاربران
تو منی ،من توام، عجیب ،عجیب،عجیب
بنظرم گوش کنید حرفی نمیشه زد یا حداقل من ندارم داستانهای صادق هدایت ی غم شیرینی داره که خواننده رو همراه میکنه باخودش و قشنگ شخصیت ها و احساس های اونارو حس میکنی همیشه تاریخ تکرار میشه تا بهت یادآوری
عالیه !!! نوع خوانش و صادق هدایت و غم…
روان و شنیدنی بود ✨ پیشنهاد میکنم
متن روانی داشت، قشنگ یاد ایام قبل از انقلاب که تعریف شنیدیم ازش یا فیلم دیدیم افتادم. جالب بود پرصاد
ادغام حقیقت و زیبایی 😍
عالی بود
عالی بود بخصوص با صدای آقای رضوی 👏🏻🔥
داستان کوتاه هست ارزش یکبار شنیدن رو داره
چیزی که در زندگی باعث عقب افتادگی او شده بود ،عرق و تریاک نبود بلکه خوش طینتی و دل رحیمی او بود.