دانلود و خرید کتاب صوتی خرمگس
معرفی کتاب صوتی خرمگس
کتاب صوتی خرمگس رمانی به نویسندگی اتل لیلیان وینیچ است که در سال ۱۸۹۷ منتشر شده است. داستان خرمگس در دههی ۱۸۴۰ در ایتالیای تحت سلطهی اتریش اتفاق میافتد؛ در دورانی پر از شورش و قیامهای پرفرازونشیب. رمان خرمگس حول زندگی قهرمان داستان، آرتور برتون، یکی از اعضای جنبش جوانان میگردد. رشتهای از رابطه تراژیک میان آرتور و معشوقهاش جما و همچنین کشیشی به نام پدر مونتانلی نیز به طور همزمان در داستان جریان دارد. خرمگس قصهی ایمان، سرخوردگی، انقلاب، عشق و قهرمانی است.
دربارهی کتاب صوتی خرمگس
کتاب صوتی خرمگس رمانی نوشتهی اتل لیلیان ووینیچ است که در سال ۱۸۹۷ منتشر شد (این رمان در ایالات متحده در ماه ژوئن و در بریتانیای کبیر، در سپتامبر همان سال منتشر شد). از زمان انتشار این رمان، بارهای بار از آن برای فیلم، اپرا، تئاتر و بالههای مختلف اقتباس کردند و محبوبیت خرمگس، وینیچ را به نوشتن بیشتر ترغیب کرد.
رمان خرمگس در درجهی اول به فرهنگ انقلاب و انقلابیون میپردازد. آرتور یا همان گادفلای (خرمگس)، مردی انگلیسی که به قصد کشیش شدن به ایتالیا سفر کرده است، تجسم قهرمان تراژیک و رمانتیکی است که به بلوغ میرسد و از رهاشدگی روی میگرداند، شرایط حقیقی خود را در جهان کشف میکند و با بیعدالتیهای جاری، مبارزه میکند. آرتور نویسندهای با شوخطبعی و طنز سیاسی است که روزی خود را همگام با انبوهی از انقلابیون میبیند. توطئه زمانی شکل میگیرد که انقلابیون با دولت مبارزه میکنند و گادفلای قصه، با نفرتی مرموز از کلیسا و یک کاردینال خاص مبارزه میکند.
جما، معشوقهی آرتور و پدر مونتانلی، کشیش او، از طریق روابط تراژیک خود با شخصیت اصلی یعنی آرتور، اشکال مختلفی از عشق را به تصویر میکشند: عشق و علاقهی مذهبی، عاشقانه و خانوادگی. این احساسات، با آن دسته از احساساتی که آرتور مییابد و به عنوان یک انقلابی نشان میدهد، مقایسه میشود. رابطهی میان احساسات مذهبی و انقلابی در کتاب صوتی خرمگس به شکلی ویژه مورد توجه قرار گرفته و به تصویر کشیده میشود؛ از «قداست» رفتار آرتور و ماهیت تمثیلی سرنوشت آرتور یا همان گادفلای گرفته تا رابطهی واقعی میان آرتور و مونتانلی. این امر به ویژه در نقطهی اوج کتاب، یعنی جایی که توصیفهای مقدس با تاملاتی دربارهی سرنوشت گادفلای در هم میآمیزند، آشکار میشود. آنچه این کتاب به عنوان موضوعی قابل بحث به تصویر میکشد، این است که تا چه حد میتوان مقایسهای تمثیلی میان گادفلای و عیسی مسیح انجام داد.
این رمان یکی از جالبترین مراحل تاریخ اروپا در قرن نوزدهم و داستان جنبش انقلابی ایتالیا را به تصویر میکشد. کتاب صوتی خرمگس مملو از حوادثی است که نویسندهاش، یعنی اتل لیلیان وینیچ با جزئیات کامل و به شکلی بسیار جذاب آنها را شرح داده است. این رمان یکی از قویترین رمانهای دورهی خود و دورههای بعدی است، زیرا از نظر مفهومی و در اجرا زنده و دراماتیک و مملو از احساسات شدید انسانی است و تا یک نقطهی اوج فوقالعاده چشمگیر، پیش رفته است.
خرمگس در سال ۱۸۹۷ منتشر شد و ناشران اصلی آن از واکنش خصمانهی عمومی نسبت به موضوع انقلابی هراس داشتند. در عوض، این رمان به سرعت به نمونهای کلاسیک از سوسیالیسم و یکی از نخستین رمانهای آگاه از منظر سیاسی بدل شد. خرمگس داستانی از عشق و توطئه و تا حدی براساس زندگی اولیهی سیدنی روزنبلوم، معروف به «ریلی آس جاسوسان» است که در آن زمان شریک زندگی وینیچ در آن زمان نوشته شده است.
شنیدن کتاب صوتی خرمگس را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
شنیدن کتاب صوتی خرمگس را به آن دسته از افرادی پیشنهاد میکنیم که علاقهمند به کتابهای انقلابی و نسبتا تاریخی هستند. رمان خرمگس یک داستان چندلایه و حیرتانگیز از دگرگونی ایدئولوژیک، عشق و شجاعت افسانهای و مافوق بشری را به تصویر میکشد. خرمگس داستان زندگی یک جوان معصوم به نام آرتور برتون و چگونگی تبدیل شدن او به یک قهرمان انقلابی اما سرخورده است؛ مردی که دچار بحران ایمانی شده و نهایتا به گادفلای یا همان خرمگس، شهرت پیدا میکند.
گادفلای یک مرد معمولی است با ناکامیها و ضعفهای انسانی، عشقی پنهانی و بار پیچیده و سنگینی از درد. با این حال، او بزرگتر از زندگی است، یک ابرقهرمان سرسخت، فردی ملحد و انسانگرا، مخالف صریح وضع موجود سیاسی و طرفدار آزادی مردم. سخنان او با نیروی حقیقتی که بیان میکنند، دشمنانش را ویران میکند و به آنها نیش میزند.
رمان خرمگس که در ایتالیا و در طول دورههای پرآشوب و ناآرامیهای سیاسی در اواسط قرن نوزدهم اتفاق میافتد، یک رمان پرفروش و الهامبخش در خارج از این کشور نیز محسوب میشود و تاثیرات عاطفی و احساسی قابل توجهی بر بسیاری از خوانندگان خود گذاشته است. اگرچه خرمگس سالها پیش نوشته شده، با این حال سزاوار است که توسط نسل جدیدی از خوانندگان کشف شود.
رمان خرمگس توسط چه انتشاراتی منتشر شده است؟
یکی از نسخههای رمان خرمگس توسط حمیدرضا بلوچ ترجمه شده و توسط انتشارات مجید به انتشار رسیده است. رمان خرمگس برای طرفداران کتاب صوتی نیز توسط گویندگانی از جمله مصطفی هرآیینی (به ترجمهی خسرو همایونپور) و آرمان سلطانزاده (به ترجمهی حمیدرضا بلوچ) خوانده شده و در قالب کتاب صوتی در دسترس است.
درباره اتل لیلیان وینیچ
اتل لیلیان وینیچ (متولد ۱۱ می ۱۸۶۴ - درگذشته در ۲۷ ژانویهی ۱۹۶۰) رماننویس و موسیقیدان ایرلندی و از حامیان چندین هدف انقلابی بود. وینیچ نه تنها در صحنهی ادبی اواخر دوره ویکتوریا، بلکه در محافل مهاجران روسیه نیز شخصیت مهمی به شمار میرفت. وینیچ پیش از آن که ازدواج کند، اتل لیلیان بوله نام داشت. کتابهای وینیچ با فروش بیش از ۲۰ میلیون نسخه در سراسر جهان، به زبانهای متعددی ترجمه شدهاند.
وینیچ در بالینتمپل، کورک، در خانوادهای ریاضیدان و فیلسوف چشم به جهان گشود. با این حال، دوران کودکی او چندان دوران خوشی نبود و او بعدها تجربیات این دوران از زندگیاش را را در رمان جک ریموند (۱۹۰۱) تفسیر کرد. اتل پس از دریافت میراث در هجده سالگی، برای تحصیل موسیقی به برلین رفت و سپس مدتی را به عنوان فرماندار و دستیار پرستار در روسیه گذراند. در این مقطع از زندگی او بود که عشق به روسیه و همچنین علاقهاش به سیاستهای انقلابی به اتفاقات عجیبی منجر شد، زیرا او در راه بازگشت به لندن، دستنوشتههای منتقد ادبی، ماریا تسبریکوا را به خارج از روسیه قاچاق کرد. پس از بازگشت به لندن، اتل بخشی از شبکهی مهاجران و روشنفکران روسی و لهستانی شد. از طریق همین تماسها بود که او در سال ۱۸۹۰ با ویلفرید وینیچ آشنا شد و در سال ۱۹۰۲ به طور رسمی با او ازدواج کرد و نام خانوادگیاش را نیز به نام او تغییر داد.
وینیچ بیشتر به خاطر رمانش به نام خرمگس که برای نخستینبار در سال ۱۸۹۷ منتشر شد، شناخته میشود. خرمگس در اتحاد جماهیر شوروی بسیار محبوب بود و در آنجا یکی از پرفروشترین رمانها محسوب و از نظر ایدئولوژیک مفید تلقی میشد. به دلایل مشابه، این رمان در جمهوری خلق چین نیز محبوب بوده است. تا زمان مرگ وینیچ، رمان خرمگس حدود دو میلیون و پانصد هزار نسخه در اتحاد جماهیر شوروی فروخته بود و در سال ۱۹۲۸ در گرجستان شوروی (کرازانا) و در سال ۱۹۵۵ به عنوان یک فیلم سینمایی ساخته شد.
در سال ۱۹۵۵، الکساندر فاجنتسیمر، کارگردان اهل شوروی، از این رمان در فیلمی اقتباسی با همین عنوان (به روسی: Ovod) استفاده کرد و آهنگساز دیمیتری شوستاکوویچ نیز موسیقی متن این فیلم را نوشت. در سال ۱۹۸۰، این رمان مجددا در یک سریال کوتاه تلویزیونی به همین نام، مورد اقتباس قرار گرفت.
بخشی از کتاب خرمگس
آقای جیمز برتون، برخلاف نظر برادر ناتنیاش آرتور، درمورد سفرش با پدر مونتانلی به اطراف سوییس، خشنود نبود؛ اما ازنظر آرتور، مانعشدن از این سفر برای مطالعه دربارهٔ گیاهان آن منطقه آن هم با یک استاد پیر علوم الهی، کاری ظالمانه بود. او هیچ دلیلی برای نرفتن به این سفر نداشت و این برخورد برادر ناتنیاش را تنها دلیلی بر تعصب مذهبی یا قومی او میدانست. اگرچه برتونها همیشه به خویشتنداری و سهلگیری خود میبالیدند. خانوادهٔ آنها از ابتدای تأسیس شرکت «برتون و پسران»، شرکت کشتیرانی خط لندنلگهورن، با سابقهای بیش از صد سال، همیشه خود را پروتستانهایی بسیار محافظهکار و وفادار میدانستند و بر این باور بودند که یک انگلیسی متشخص و شرافتمند حتا باید با طرفداران پاپ هم رفتاری منصفانه داشته باشد.
رییس این خانواده که همسرش فوت شده بود، پس از آنکه دوران مجردی را کسلکننده یافت، با یک معلم زیبای کاتولیک که جوانتر از فرزندان خودش بود، ازدواج کرد. دو پسر بزرگترش، جیمز و توماس، اگرچه از حضور زن پدری که با آنها تفاوت سنی چندانی نداشت، آزردهخاطر بودند؛ ولی ناگزیر و با اکراه به آنچه پروردگار در تقدیرشان قرار داده بود، تن دادند.
پس از مرگ پدر، ازدواج برادر بزرگ، یعنی جیمز، این قضیه را پیچیدهتر کرد. البته هردو برادر، همواره بهطور شرافتمندانهای میکوشیدند تا از مادام گلادیس، زن پدرشان، تا زمانی که زنده است، حمایت کنند و او را از زخمزبانهای عروس خانواده، جولیا، مصون نگه دارند و همچنین وظیفهٔ خود را آنطور که شایسته است، نسبت به آرتور بهانجام برسانند؛ اما در این کار حتا تظاهر نمیکردند که دوستش دارند و ایثار و بخشندگیشان نسبت به او، بهطور عمدهای تنها در دادن پول توجیبی و آزاد گذاشتن او در انجام کارهایی که دوست داشت، خلاصه میشد.
بههمین خاطر، آرتور در پاسخ به نامهاش، چکی برای تأمین هزینههایش و اجازهای همراه با بیاعتنایی و خالی از احساس برای استفاده از تعطیلات به آنصورت که دوست داشت، دریافت کرد. او نصف پول اضافیاش را به خرید کتابهای گیاهشناسی و پوشههای مخصوص نگهداری نمونههای گیاهی اختصاص داد و بههمراه پدر مونتانلی به نخستین سفرش برای گردش در کوههای آلپ رفت.
پدر مونتانلی در کوهپایههای آلپ، ازنظر روحی بسیار شادتر از وقتی بود که آرتور او را دیده بود. بعد از نخستین شوک روحی حاصل از گفتوگو در باغ، بهتدریج تعادل روحی خود را باز یافته و اکنون آرامتر بهنظر میرسید. آرتور بسیار جوان و بیتجربه بود و مشکل بهنظر میرسید از سر تصمیمی که گرفته بود، بازگردد؛ اما بیشک هنوز فرصتی برای بحث و گفتوگو با او و آگاه کردنش از راه مخاطرهآمیزی که درپیش گرفته بود، وجود داشت.
آن دو مصمم بودند که چند روزی را در ژنو بگذرانند؛ اما در همان نگاه اول که چشم آرتور به آن خیابانهای روشن و پرنور و گردشگاههای غبارآلود و پر از جهانگرد شهر افتاد، بر چهرهاش کمی اندوه پدیدار شد. مونتانلی با سرخوشی ناشی از سفر، متوجه حال و هوای آرتور شد و از او پرسید: «کارینو، آیا از اینجا خوشت نیامده؟»
ــ خودم هم نمیدانم. بسیار با آن چیزی که انتظارش را داشتم، فرق دارد. آن دریاچه زیباست و شکل آن تپهها هم برایم جالب است.
زمان
۱۴ ساعت و ۲۳ دقیقه
حجم
۷۹۳٫۳ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۱۴ ساعت و ۲۳ دقیقه
حجم
۷۹۳٫۳ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
نظرات کاربران
خواهش میکنم از عوامل طاقچه یک نفر پاسخگو باشه. دلیل افزایش قیمت ناگهانی یک کتابصوتی چی میتونه باشه؟ درسته ناشر حق قیمتگذاری محصولاتش رو داره ولی چرا یه موسسهای مثل آوانامه که داره میبینه محصولاتش به واسطه طاقچه و امثالهم
دیگه ملاکم برای انتخاب کتاب شده اسم آرمان سلطان زاده،دیگه احتیاجی به تعریف و تمجید از خوانش نیست. در مورد کتاب «امکان افشا داستان» کتاب خرمگس کتاب ضدمسیحی و یا در نگاه کلی بتوان گفت ضد دینی و البته سیاسی، آرتور قهرمان اصلی
من سالها با این کتاب زندگی کردم.. به نظرم اگه حدود صد صفحه اول کتاب رو حوصله کنید وقتی که وارد مرحله دوم زندگی آرتور یعنی خرمگس میشه این تغییر شخصت و تقابل خدا..پدر و آرتور بی نظیره😍
داستان خرمگس مشهورترین اثر خانم وینیچ هست. کتابی که در رثای مبارزه و آزادی نوشته شده و بیشتر رمانی عاشقانه است تا سیاسی. البته این کتاب از جمله مشهورترین آثاری بود که حقیقت پشت پرده دروغگویی و ریاکاری خادمان کلیسا
داستان زندگی جوانی به نام آرتور که با پدر روحانی کشیش مونتانلی زندگی می کند... حادثه ای باعث طرد آرتور از خانواده خودش می شود....کشیش هم که عشقی زیاد به آرتور دارد ، برای وظایف دینی به شهری دیگر رفته
هرچند من خیلی کتابهای سیاسی رو دوست ندارم اما خرمگس کتاب جالبی بود ماجرا در مورد یک جوان صادق و ساده است که در کشاکش مذهب و عشق و سیاست تغییر زیادی می کند سختی های فراوان می کشد اما
درود بر عزیزان....خرمگس کتابی بی نظیر هست. تلفیق رمانی عاشقانه و سیاسی در این کتاب و بحث های دینی و سیاسی آنرا منحصر به فرد می کند. جوانان پرشور برای اعتلای ایتالیا دست به مبارزه می زنند و در این
فقط میتونم بگم بینظیر بود زندگی همینقدر زیبا، عمیق و بی رحم هست. حتما گوش بدین و لذت ببرین
فکر نمیکردم آخرش اینقدر گریه کنم... داستان دربارهی فردیست که از نزدیکترین، صمیمی ترین و مقدس ترین افراد زندگیش ضربه میبینه و زندگی براش سخت میشه خودش میگه: همه ی وجوم به جز گردنم خرد شد. دوباره به زندگی برمیگرده ولی
از نظر من بسیار کتاب خوبی بود، بخش اول کتاب کمی کند و خسته کننده است، بخش دوم تازه حس میکنی که داستان شروع شده است و بخش آخر بسیار جذاب میشه، و به نطر من چند فصل آخر کتاب