
دانلود و خرید کتاب صوتی فونتامارا
معرفی کتاب صوتی فونتامارا
کتاب صوتی فونتامارا نوشته اینیاتسیو سیلونه با ترجمه منوچهر آتشی و گویندگی آرمان سلطانزاده، مهدی صفری و مریم پاکذات توسط آوانامه منتشر شده است. این اثر روایتی داستانی از زندگی دهقانان فقیر ایتالیایی در دهکدهای خیالی به نام فونتامارا است که در دل کوهستانهای جنوب ایتالیا قرار دارد. نویسنده با نگاهی موشکافانه و از دل تجربههای زیستهی خود، به روایت سرگذشت مردمان این روستا میپردازد؛ مردمانی که در فقر، بیعدالتی و محرومیت روزگار میگذرانند و با فرازونشیبهای اجتماعی و سیاسی دستوپنجه نرم میکنند. کتاب صوتی فونتامارا با صدای سه گوینده، فضای روستا و شخصیتهایش را زنده و ملموس میسازد و شنونده را به دل ماجراهای تلخ و شیرین این جامعهی کوچک میبرد. نسخهی صوتی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب صوتی فونتامارا
کتاب صوتی فونتامارا اثری داستانی و اجتماعی از اینیاتسیو سیلونه است که با الهام از واقعیتهای تلخ زندگی دهقانان جنوب ایتالیا نوشته شده است. سیلونه در این کتاب، دهکدهای خیالی به نام فونتامارا را به تصویر کشیده که نمادی از دهها روستای محروم و فراموششدهی ایتالیا است. روایت کتاب از زبان یکی از اهالی دهکده آغاز میشود و با نگاهی انتقادی، ساختار طبقاتی، فقر، بیعدالتی و سلطهی مالکان و مقامات بر زندگی مردم را به تصویر میکشد. فونتامارا نهتنها داستانی دربارهی یک روستا، بلکه روایتی از سرنوشت مشترک دهقانان و زحمتکشان در سراسر جهان است؛ مردمانی که با وجود تلاش و کار طاقتفرسا، همواره زیر بار ظلم و استثمار قرار دارند. سیلونه با زبانی ساده و صادقانه، زندگی روزمره، باورها، امیدها و ناامیدیهای مردم فونتامارا را روایت کرده است. این کتاب با توصیف دقیق محیط، شخصیتها و رویدادها، شنونده را به عمق فضای روستا و ذهنیت ساکنان آن میبرد.
خلاصه کتاب صوتی فونتامارا
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
داستان کتاب صوتی فونتامارا با معرفی دهکدهای کوچک و فقیر در جنوب ایتالیا آغاز میشود؛ جایی که مردمش سالهاست با فقر، بیعدالتی و محرومیت دستوپنجه نرم میکنند. زندگی در فونتامارا چرخهای تکراری از کار طاقتفرسا، قرض، گرسنگی و امیدهای بربادرفته است. دهقانان این روستا، که به نام رایا شناخته میشوند، در خانههای ساده و فرسوده زندگی میکنند و تنها داراییشان زمینهای کمبازده و چند حیوان است. ساختار اجتماعی روستا به گونهای است که خردهمالکان و مالکان بزرگ، قدرت و ثروت را در دست دارند و رعایا همواره در پایینترین پلهی نردبان اجتماعی قرار گرفتهاند. ماجراهای کتاب با قطع برق دهکده و ورود یک غریبهی شهری آغاز میشود که با وعدههای مبهم و جمعآوری امضا، اهالی را فریب میدهد. بهتدریج، دهقانان متوجه میشوند که آب روستا، که تنها منبع حیات و کشاورزی آنهاست، قرار است به نفع مالکان جدید و با حمایت مقامات محلی منحرف شود. زنان روستا برای اعتراض به شهر میروند اما با تمسخر و تحقیر روبهرو میشوند و در نهایت، با مصالحهای مبهم و ناعادلانه، سهم آبشان کاهش مییابد. در ادامه، داستان به زندگی شخصیتهایی چون براردو، ژنرال بالدیسرا و ماریا روزا میپردازد که هر یک نمایندهی بخشی از جامعهی روستاییاند. براردو، جوانی قوی و سرسخت، پس از از دست دادن زمینش، با سرنوشت و بیعدالتی مبارزه میکند اما در نهایت، تلاشهایش به نتیجه نمیرسد و سرنوشت تلخی برایش رقم میخورد. روایت کتاب، چرخهی فقر، مهاجرت، امیدهای بربادرفته و مقاومت بیثمر دهقانان را با جزئیات و لحنی تلخ اما واقعگرایانه بازگو میکند. در پس این روایت، نقدی عمیق به ساختارهای قدرت، فساد، بیعدالتی و بیتفاوتی جامعه نسبت به سرنوشت محرومان نهفته است.
چرا باید کتاب صوتی فونتامارا را بشنویم؟
کتاب صوتی فونتامارا با روایتی صادقانه و بیپرده، تصویری از زندگی دهقانان فقیر و فراموششده ارائه میدهد که کمتر در ادبیات داستانی به این وضوح و جزئیات دیده میشود. این کتاب هم داستانی دربارهی یک روستا، و هم بازتابی از سرنوشت مشترک بسیاری از مردم در جوامع مختلف است که زیر بار ساختارهای ناعادلانه و استثمارگرانه زندگی میکنند. شنیدن این اثر، فرصتی برای درک عمیقتر از ریشههای فقر، بیعدالتی و مقاومت اجتماعی فراهم میکند و مخاطب را با دغدغههای انسانی و اجتماعی روبهرو میسازد. از دیگر ویژگیهای شاخص این کتاب، پرداختن به روابط انسانی، همبستگی و تضادهای درونی جامعهی روستایی است. روایت چندصدایی و حضور شخصیتهای متنوع، فضای روستا را زنده و ملموس میکند و شنونده را به دل ماجراها میبرد. همچنین، کتاب با طنز تلخ و نگاه انتقادی، ساختارهای قدرت و مناسبات اجتماعی را به چالش میکشد و پرسشهایی دربارهی عدالت، امید و تغییر اجتماعی مطرح میکند.
شنیدن این کتاب صوتی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
شنیدن کتاب صوتی فونتامارا به کسانی پیشنهاد میشود که به موضوعات اجتماعی، تاریخ معاصر، عدالت و زندگی طبقات فرودست علاقه دارند. همچنین، این کتاب برای دانشجویان و پژوهشگران علوم اجتماعی، علاقهمندان به ادبیات انتقادی و کسانی که دغدغهی شناخت ریشههای فقر و بیعدالتی را دارند، مناسب است.
درباره اینیاتسیو سیلونه
ایگناتسیو سیلونه - با نام اصلی سکوندینو ترانکویلی، زادهی اول مه ۱۹۰۰ در شهر کوچک پسچینا در منطقه آبروتزو - یکی از صادقترین و پیچیدهترین صداهای ادبی قرن بیستم بود. رماننویس، متفکر سیاسی و مخالف مادامالعمر استبداد، سیلونه رنجهای شخصی و تبعید سیاسی خود را به آثاری تبدیل کرد که از پرقدرتترین متون ضد فاشیستی در ادبیات جهان به شمار میروند.
زندگی او از همان آغاز با فقدان و آشوب همراه بود. در سال ۱۹۱۵، زمینلرزهی ویرانگر آوتسانو زادگاهش را نابود کرد و جان بیشتر اعضای خانوادهاش از جمله مادرش را گرفت. نوجوان پانزدهسالهی یتیم و بیپناه، در سیاست و نوشتن به جستوجوی عدالت و معنا برخاست. در هفدهسالگی رهبری جوانان سوسیالیست حزب سوسیالیست ایتالیا را بر عهده داشت و در ۱۹۲۱ از بنیانگذاران حزب کمونیست ایتالیا (PCd’I) شد. اما رابطهی او با قدرت سیاسی هرگز ساده نبود. سیلونه که در آغاز از آرمانهای کمونیستی دفاع میکرد، خیلی زود در برابر استالینیسم ایستاد و بهسبب صداقت و استقلال فکریاش از حزب اخراج شد. تحت تعقیب رژیم موسولینی، در ۱۹۲۷ از ایتالیا گریخت و در سوییس اقامت گزید؛ جایی که آغازگر فصل تازهای در زندگی و ادبیات او بود.
در تبعید و در حالیکه از بیماری سل و افسردگی رنج میبرد، نخستین شاهکارش را نوشت: فونتامارا (۱۹۳۰). این رمان، صدای «کافونی»ها - دهقانان فقیر آبروتزو - را به گوش جهان رساند. کتاب بهصورت قاچاق از ایتالیا خارج شد و نخست در آلمان منتشر گردید. اندکی بعد، ترجمهی انگلیسی آن به اثری پرفروش بدل شد و در دههی ۱۹۳۰ در سراسر اروپا و آمریکا دستبهدست میگشت. فونتامارا تصویری ماندگار از فقر، ستم و مقاومت انسانهای ساده در برابر استبداد ارائه داد. سیلونه سپس دو اثر دیگر، «نان و شراب» (۱۹۳۶) و «دانهای زیر برف» (۱۹۴۱) را نوشت و با آنها سهگانهی مشهور خود، «سهگانهی آبروتزو» را کامل کرد؛ آثاری که در آنها شجاعت سیاسی با ژرفترین همدلی انسانی درهم میآمیزد. در جنگ جهانی دوم، سیلونه تنها دربارهی مقاومت ننوشت؛ بلکه خود در آن نقش داشت. او از سوییس شبکههای زیرزمینی حمایت از جنبش مقاومت ایتالیا را رهبری کرد و بهعنوان مأمور سازمان OSS (سلف سازمان سیا) فعالیت داشت. پس از پایان جنگ، در ۱۹۴۴ به ایتالیا بازگشت و بهعنوان نمایندهی حزب سوسیالیست در پارلمان انتخاب شد. با این حال، خیلی زود از سیاست رسمی دل برید. سیلونه در آثار متأخرش همچون خروج اضطراری (۱۹۶۵) و مقالهی مشهورش در مجموعهی خدایی که شکست خورد (۱۹۴۹)، به جستوجوی سیاستی مبتنی بر وجدان و انسانیت پرداخت، نه ایدئولوژی. او خود را چنین توصیف کرد: «من مسیحیای هستم بیکلیسا و سوسیالیستی بیحزب.» این جمله بعدها به امضای اخلاقی زندگی او تبدیل شد.
سیلونه در کنار نیکولا کیارومونته، سردبیری مجلهی تأثیرگذار «Tempo Presente» را برعهده گرفت و با روشنفکرانی چون آلبر کامو و آرتور کوستلر همصدا شد که در جستوجوی پیوند آزادی، ایمان و عدالت اجتماعی در دنیای پس از جنگ بودند. هرچند بعدها مناقشاتی دربارهی ارتباط احتمالی او با پلیس مخفی فاشیستی مطرح شد، منتقدان و نویسندگانی چون توماس مان، هاینریش بل و کریستوفر هیچنز از او دفاع کردند و او را وجدان بیدار اروپا دانستند. سیلونه برای آثار و اندیشههایش جوایز مهمی دریافت کرد، از جمله جایزهی اورشلیم (۱۹۶۹) برای نویسندگانی که به آزادی فردی در جامعه میپردازند، و جایزهی جهانی چینو دل دوکا (۱۹۷۱). از جمله آثار متأخر او راز لوکا (۱۹۵۶) و سورینا (منتشرشده پس از مرگش در ۱۹۸۱) هستند که همگی بازتابی از تنهایی، شجاعت اخلاقی و رستگاریاند.
ایگناتسیو سیلونه در ژنو، سوییس در سال ۱۹۷۸ درگذشت. او نه فقط رماننویسی بزرگ، بلکه وجدان اخلاقی زمانهی خود بود - نویسندهای که با وجود تناقضها و اتهامات، تا پایان عمر به حقیقت وفادار ماند. قهرمانان ساده و مقاوم آثارش هنوز یادآور این واقعیتاند که در برابر قدرت، درستی و وجدان، اصیلترین شکل مقاومتاند. سیلونه گفته بود: «وظیفهی نویسنده این نیست که قدرتمندان را بستاید، بلکه باید صدایی باشد برای آنان که صدایی ندارند.»
زمان
۷ ساعت و ۳ دقیقه
حجم
۷۷۸٫۳ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۷ ساعت و ۳ دقیقه
حجم
۷۷۸٫۳ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد