
دانلود و خرید کتاب صوتی گرگ و هفت بزغاله
معرفی کتاب صوتی گرگ و هفت بزغاله
کتاب صوتی گرگ و هفت بزغاله مجموعهای از افسانههای مشهور جهان است که به قلم «هانس کریستین اندرسن» و جمعی از نویسندگان نوشته شده و «محمد قصاع» آن را ترجمه کرده است. این اثر با صدای «مرضیه صدرایی» گویندگی شده و نشر سماوا آن را منتشر کرده است. داستانهای این مجموعهٔ صوتی با محوریت قصههای کلاسیک و آموزنده برای کودکان و نوجوانان گردآوری شده و هرکدام از این آثار، پیام اخلاقی و تربیتی خاص خود را دارند. نسخهٔ صوتی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب صوتی گرگ و هفت بزغاله
کتاب صوتی «گرگ و هفت بزغاله» (۱۱ افسانهٔ جهانی: افسانههای مردم دنیا) مجموعهای از افسانههای کوتاه و کلاسیک است که ریشه در فرهنگهای مختلف جهان دارد. این اثر صوتی که برای کودکان تهیه شده، داستانهایی را ارائه داده است که هرکدام با زبانی ساده، مفاهیم اخلاقی و انسانی را به مخاطب کودک منتقل میکنند. نویسندهٔ اصلی این مجموعه، «هانس کریستین اندرسن» همراه با نویسندگان دیگر، داستانهایی را انتخاب کردهاند که در طول سالها و نسلها محبوبیت خود را حفظ کردهاند. ساختار کتاب حاضر بهگونهای است که هر داستان بهصورت مستقل روایت میشود و مخاطب میتواند بدون نیاز به دنبالکردن ترتیب خاصی، از هر بخش لذت ببرد. این مجموعه با روایت صوتی، تجربهای شنیداری و خیالانگیز برای کودکان و خانوادهها فراهم میکند و فضایی برای آشنایی با افسانههای ملل مختلف ایجاد کرده است.
بهعنوان نمونه در داستان «گرگ و هفت بزغاله»، بزی مهربان هفت بزغالهٔ کوچک خود را پیش از رفتن به جنگل از خطر گرگ حیلهگر آگاه میکند و به آنها هشدار میدهد که فریب صدای کلفت و پاهای سیاه گرگ را نخورند. بزغالهها با دقت به توصیههای مادر گوش میدهند، اما گرگ با نقشههای مختلف، صدای خود را نرم و پاهایش را سفید میکند تا بزغالهها را فریب دهد. سرانجام بزغالهها در را باز میکنند و گرگ همهشان را میبلعد؛ بهجز کوچکترین بزغاله که در قفسهٔ ساعت پنهان شده است. بزغالهٔ کوچک، مادر را از ماجرا آگاه میکند، مادر با کمک او شکم گرگ را میشکافد و بزغالهها را نجات میدهد؛ سپس شکم گرگ را با سنگ پر میکنند. گرگ هنگام رفتن به چاه آب، بهدلیل سنگینی در چاه میافتد.
چرا باید کتاب صوتی گرگ و هفت بزغاله را بشنویم؟
این کتاب صوتی با گردآوری افسانههای شناختهشده و محبوب، فرصتی برای آشنایی با قصههای کهن و آموزندهٔ جهان فراهم میکند. هر داستان علاوهبر سرگرمکردن کودکان، پیامهایی دربارهٔ هوشیاری، اعتماد، مهربانی و عاقبتاندیشی را منتقل میکند.
شنیدن این کتاب صوتی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب صوتی برای کودکان، نوجوانان و خانوادههایی مناسب است که به قصههای کلاسیک و افسانههای آموزنده علاقه دارند؛ همچنین این مجموعه داستان کوتاه صوتی برای والدینی که بهدنبال داستانهایی با پیامهای اخلاقی و تربیتی برای فرزندان خود هستند، گزینهٔ مناسبی به شمار میآید.
درباره هانس کریستین اندرسن
«هانس کریستین اندرسن» (Hans Christian Andersen)، این نویسنده و شاعر دانمارکی در ۲ آوریل ۱۸۰۵ زاده شد. در کودکی علاقهٔ فراوانی به تئاتر داشت و مدتی در تئاتر رویال کپنهاگ پذیرفته شد، اما پس از تغییر صدا و خروج از تئاتر به نویسندگی روی آورد و با حمایت مالی دربار پادشاه توانست تحصیلات خود را کامل کرده و به سفرهای متعدد بپردازد. در این سفرها با نویسندگان مشهوری همچون چارلز دیکنز و ویکتور هوگو آشنا شد. با وجود انتشار اولین اثرش برای کودکان در سال ۱۸۳۵ که مورد انتقاد منتقدان قرار گرفت، تسلیم نشد و با انتشار اولین مجموعهٔ قصههای پریان در سال ۱۸۳۹، مسیر خود را یافت. منتقدان داستانهای تعلیمی و اخلاقی را ترجیح میدادند، اما مخاطبان اصلی، یعنی بچهها عاشق قصههای این نویسنده شدند. او که قصههایی چون «پری دریایی»، «جوجهاردک زشت» و «ملکه برفی» را خلق کرده، داستان زندگی خود را در قالب «جوجهاردک زشت» دیده است. آثار «هانس کریستین اندرسن» به بیش از ۱۵۰ زبان ترجمه شدهاند. تأثیر او بر ادبیات کودک به حدی بود که پس از مرگش در ۴ آگوست ۱۸۷۵، دفتر بینالمللی کتاب برای نسل جوان (IBBY) جایزهٔ معتبر هانس کریستین اندرسن معروف به «نوبل کوچک» را در سال ۱۹۵۶ برای تقدیر از نویسندگان و تصویرگران برجستهٔ این حوزه بنیان نهاد. «فرشید مثقالی»، تصویرگر ایرانی در سال ۱۹۷۴ میلادی موفق به دریافت این جایزه شد.
بخشی از کتاب صوتی گرگ و هفت بزغاله
«با این حرف اردک پیر، اردکها دنبال کارشان رفتند، ولی از آن به بعد هم بعضی از اردکها و حتی پرندههای دیگر، وقتی جوجه اردک زشت را میدیدند مسخرهاش میکردند، هلش میدادند و کتکش میزدند. همه میگفتند که این خیلی بزرگ است. روزی بوقلمون بزرگ که خودش را شاه پرندهها میدانست، به او حمله کرد و آنقدر کتکش زد تا خسته شد. جوجهٔ بیچاره دیگر نمیدانست چهکار کند و به کجا فرار کند. خیلی ناراحت بود. هر روز که میگذشت وضع بدتر میشد و او را بیشتر اذیت میکردند. همه دنبالش میدویدند و اذیتش میکردند. حتی برادرها و خواهرهایش هم با او رفتار خوبی نداشتند و میگفتند: "ای جوجهٔ بدترکیب، خدا کند گربه بگیردت!"»
زمان
۱ ساعت و ۴۷ دقیقه
حجم
۲۴۵٫۷ مگابایت
قابلیت انتقال
دارد
زمان
۱ ساعت و ۴۷ دقیقه
حجم
۲۴۵٫۷ مگابایت
قابلیت انتقال
دارد