دانلود و خرید کتاب صوتی فردا

کتاب صوتی فردا نوشتهٔ گیوم موسو با ترجمهٔ سعیده بوغیری و گویندگی سلمان ظاهری، توسط آوانامه منتشر شده است. این اثر در ژانر رمان معمایی و عاشقانه قرار می‌گیرد و داستانی پرکشش را روایت می‌کند که میان بوستون و نیویورک جریان دارد. این کتاب صوتی با محوریت دو شخصیت اصلی، «متیو شاپیرو» و «اِما لاون‌اشتین»، به بررسی تقاطع تصادفی زندگی‌ها، فقدان، امید و جست‌وجوی دوباره برای عشق می‌پردازد. نسخه‌ٔ صوتی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب صوتی فردا

کتاب صوتی فردا نوشتهٔ گیوم موسو با روایتی دوخطی، دو شخصیت را در دو زمان متفاوت دنبال می‌کند. این روایت به‌صورت فصل‌به‌فصل بین دو زاویه دید جابه‌جا می‌شود و شنونده را با دو فضای زمانی و مکانی جداگانه مواجه می‌سازد. ساختار روایی به‌گونه‌ای طراحی شده است که ارتباط بین این دو خط زمانی به‌تدریج شکل می‌گیرد و معنا پیدا می‌کند.

داستان در بستر زندگی روزمرهٔ شخصیت‌ها شکل گرفته اما عناصر غیرواقع‌گرایانه و مفاهیمی مانند تداخل زمانی و تقابل گذشته و آینده، لایهٔ دیگری به روایت اضافه کرده‌اند. موسو در کتاب صوتی فردا به موضوعاتی چون تصادف، مرگ، تصمیم‌گیری و پیامدهای آن پرداخته و تلاش کرده است تقابل بین انتخاب‌های فردی و نقش زمان را در شکل‌گیری روابط انسانی نشان دهد.

زبان کتاب ساده و مبتنی بر گفت‌وگوهای روزمره است. تمرکز نویسنده بر جزئیات موقعیت‌ها و توصیف محیط‌های شهری، فضای داستان را به دنیای معاصر نزدیک کرده است. شخصیت‌پردازی نیز در قالب توصیف‌های بیرونی و واکنش‌های روانی انجام شده و تلاش شده رفتار شخصیت‌ها در هماهنگی با فضای کلی داستان باشد.

روایت صوتی کتاب فردا با توجه به تغییر زاویه دید در هر فصل، به تفکیک روایت‌ها و قابل‌درک شدن مسیر داستان کمک کرده است. انتخاب لحن و ضرب‌آهنگ در خوانش متن، با ساختار رفت‌وبرگشتی کتاب هماهنگ شده است. کتاب صوتی فردا در ترجمهٔ فارسی، با برگردان سعیده بوغیری ارائه شده است. ترجمه از زبان فرانسوی انجام شده و در آن تلاش شده معادل‌های ساده و معنادار برای اصطلاحات به‌کار رود. این کتاب در دستهٔ آثار داستانی با درون‌مایهٔ روان‌شناختی و مفاهیم مرتبط با زمان و روابط انسانی قرار می‌گیرد.

خلاصه کتاب صوتی فردا

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند!

داستان کتاب صوتی فردا با معرفی متیو شاپیرو، استاد فلسفه در دانشگاه هاروارد، آغاز می‌شود؛ مردی که پس از مرگ ناگهانی همسرش، کیت، در تصادف، درگیر سوگواری و اندوهی عمیق است و تلاش می‌کند برای دختر خردسالش، امیلی، پدری شایسته باشد. متیو با وجود حمایت دوستان و همسایه‌اش آوریل، هنوز نتوانسته با فقدان همسرش کنار بیاید و زندگی‌اش در رکود و انزوا می‌گذرد. در سوی دیگر، اِما لاون‌اشتین، زنی جوان و کارشناس نوشیدنی در رستورانی معتبر در نیویورک، با زخم‌های عاطفی و روابط نافرجام دست‌وپنجه نرم می‌کند و در جست‌وجوی معنایی تازه برای زندگی خود است. یک اتفاق ساده اما سرنوشت‌ساز، یعنی خرید یک لپ‌تاپ دست‌دوم توسط متیو، باعث می‌شود او به طور تصادفی با اِما ارتباط ایمیلی برقرار کند. این ارتباط ابتدا دربارهٔ چند عکس باقی‌مانده روی لپ‌تاپ است، اما به تدریج به گفت‌وگوهایی صمیمی و عمیق درباره زندگی، عشق، فقدان و امید تبدیل می‌شود. 

هر دو شخصیت، بی‌آنکه یکدیگر را دیده باشند، در دل شب‌های تنهایی‌شان، از طریق ایمیل به هم نزدیک می‌شوند و به نوعی هم‌دلی و امید دوباره دست می‌یابند. در ادامه، این ارتباط مجازی به قرار ملاقاتی در نیویورک می‌انجامد و هر دو، با وجود تردیدها و زخم‌های گذشته، تصمیم می‌گیرند به آینده‌ای تازه فکر کنند. داستان با تعلیق و پیچیدگی‌هایی همراه است که مخاطب را تا انتها با خود همراه می‌کند، بی‌آنکه پایان ماجرا را به طور کامل افشا کند.

چرا باید کتاب صوتی فردا را بشنویم؟

کتاب صوتی فردا با ترکیب عناصر عاشقانه و معمایی، داستانی درباره مواجهه با فقدان، امید به شروع دوباره و نقش تصادف در زندگی انسان‌ها ارائه می‌دهد. روایت دوخطی و شخصیت‌پردازی دقیق، مخاطب را به دل احساسات و تردیدهای شخصیت‌ها می‌برد و امکان هم‌ذات‌پنداری با آن‌ها را فراهم می‌کند. این کتاب به موضوعاتی چون سوگواری، بازسازی زندگی پس از بحران، و قدرت ارتباط انسانی می‌پردازد و نشان می‌دهد چگونه یک برخورد ساده می‌تواند مسیر زندگی را تغییر دهد. شنیدن این اثر فرصتی برای تجربهٔ داستانی پرکشش و تامل‌برانگیز است که همزمان به جنبه‌های روان‌شناختی و عاطفی انسان می‌پردازد.

شنیدن کتاب صوتی فردا را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

کتاب صوتی فردا برای علاقه‌مندان به رمان‌های معمایی و عاشقانه، کسانی که با موضوعاتی مانند فقدان، سوگواری، یا شروع دوباره در زندگی دست‌وپنجه نرم می‌کنند و مخاطبانی که به روایت‌های چندلایه و شخصیت‌محور علاقه دارند، مناسب است. همچنین برای کسانی که به دنبال داستانی درباره امید، ارتباط و تاثیر تصادف‌های کوچک بر سرنوشت هستند، شنیدن این کتاب پیشنهاد می‌شود.

نظر افراد و مجله‌های مشهور درباره کتاب یا نویسنده

رادیو «RTL» این کتاب را «داستانی پرتعلیق که نفس را در سینه حبس می‌کند» و «کمدی رمانتیکی تکان‌دهنده از دریچهٔ زمان» توصیف کرده و موفقیت آن را تضمین‌شده دانسته است. رادیو «فرانس اینفو» نیز با اشاره به پیوند خلاقانهٔ داستان با مفاهیم زمان و فناوری، آن را «تریلری روان‌شناختی توصیف‌ناپذیر» نامیده که کنار گذاشتنش غیرممکن است. وندی بوشار، خبرنگار رادیو «یوروپ وان»، دربارهٔ این کتاب گفته است: «یک‌نفس خواندم و شدیداً توصیه می‌کنم!»

درباره گیوم موسو

گیوم موسو (Guillaume Musso) در سال ۱۹۷۴ در کشور فرانسه متولد شد. او از دوران کودکی به نوشتن علاقه‌مند بود و خیلی زود نوشتن را آغاز کرد. در ۱۹سالگی به آمریکا سفر کرد، اما پس از مدتی دوباره به فرانسه بازگشت. علاقه‌اش به شهر نیویورک باعث شد تصمیم بگیرد داستانی بنویسد که اتفاقات آن در این شهر رخ می‌دهد؛ و این‌گونه کتاب «ماجرای ناپدیدشدن ونکا راکول» شکل گرفت.

گیوم موسو نویسنده‌ای است که آثارش در فهرست پرفروش‌های نیویورک تایمز قرار گرفته‌اند. در سال ۲۰۰۳، پس از یک تصادف شدید، رمان بعدی خود را نوشت؛ داستانی دربارهٔ مردی که از مرگ بازمی‌گردد. این کتاب موفق شد در فرانسه بیش از یک میلیون نسخه فروش داشته باشد و به چند زبان مختلف ترجمه شود. همچنین فیلمی براساس آن ساخته شد که «جان مالکوویچ» و «اوانجلین لیلی» در آن نقش‌آفرینی کردند.

در سال ۲۰۰۹، موسو دومین نویسندهٔ پرفروش فرانسه شد و در سال ۲۰۱۱ نیز رتبه سوم را از آن خود کرد. از جمله آثار او می‌توان به کتاب‌های «ماجرای ناپدیدشدن ونکا راکول»، «دختری از بروکلین»، «فردا»، «دختر کاغذی»، «آوای فرشته»، «زندگی پنهان نویسنده‌ها» و «دست سرنوشت» اشاره کرد.

بخشی از کتاب فردا

«ما آن کسی نیستیم که در آینه می‌بینیم، بلکه، آن کسی هستیم که در چشمان دیگری می‌درخشیم. تارن جی. تجپال دانشگاه هاروارد کمبریج ۱۹ دسامبر ۲۰۱۱ آمفی‌تئاتر مملو از جمعیت، اما ساکت بود. عقربه‌های صفحه برنزی ساعت دیواری قدیمی دووپنجاه وپنج دقیقه را نشان می‌داد. درس فلسفه متیو شاپیرو به پایان می‌رسید. اریکا استیوارت بیست‌ودو ساله، که در ردیف اول نشسته بود، با قوت استاد را ورانداز می‌کرد. یک ساعتی می‌شد که تلاش می‌کرد توجه او را به خود جلب کند. آرام و تحسین‌برانگیز به حرف‌های او گوش می‌داد و با هریک از تأکیدهای او سر تکان می‌داد، اما بی‌نتیجه بود. باوجود اینکه استاد در برابر رفتارهای متکبرانه هرروزه زن جوان بی‌احساس بود؛ اما هر روز برای او جذاب‌تر و تأثیرگذارتر می‌شد. چهره جوان، موهای کوتاه و ته‌ریش، جذابیتی انکارناپذیر به او می‌داد که دانشجویان را شیفته می‌کرد. متیو، با آن شلوار جین کم‌رنگ، پوتین‌های چرمی کهنه و پلیور یقه اسکی، بیشتر به دانشجوی تحصیلات تکمیلی شبیه بود تا به بعضی از همکارانش که در پردیس دانشگاهی رفتاری خشک و سختگیرانه داشتند. اما بیش از ظاهر زیبا، شیوایی بیانش بود که زن جوان را می‌فریفت. متیو شاپیرو، یکی از محبوب‌ترین اساتید پردیس دانشگاهی بود. در طول پنج سالی که در کمبریج تدریس می‌کرد، شیوه تدریسش همه ساله دانشجویان تازه‌ای را جذب می‌کرد. به لطف تعاریف دهان‌به دهان، این ترم بیش از هشتصد دانشجو برای درس او نام‌نویسی کرده بودند و این درس حالا در بزرگ‌ترین آمفی‌تئاتر سورهال برگزار می‌شد.»