تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

دانلود و خرید کتاب صوتی ناممکن زندگی
معرفی کتاب صوتی ناممکن زندگی
کتاب صوتی «ناممکنِ زندگی» نوشتهٔ مت هِیگ با ترجمهٔ سعید سیمرغ و گویندگی کیان شمس و افسانه نجاتی، توسط نشر گویا و با همکاری نشر صوتی ماه آوا منتشر شده است. این اثر در دستهٔ رمانهای معاصر قرار میگیرد و داستانی دربارهٔ سوگواری، تنهایی، امید و جستوجوی معنا در زندگی را روایت میکند. «ناممکنِ زندگی» با نگاهی انسانی و صادقانه به تجربههای تلخ و شیرین زیستن، مخاطب را به سفری درونی و بیرونی میبرد. نسخهی صوتی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب ناممکن زندگی
«ناممکنِ زندگی» اثری داستانی است که در قالب رمان روایت میشود و به زندگی زنی به نام «گریس وینترز» میپردازد. این کتاب در دورهای معاصر نوشته شده و فضای آن میان انگلستان و جزیرهٔ ایبیزا در اسپانیا جریان دارد. ساختار رمان بر پایهٔ نامهنگاری و روایت اولشخص شکل گرفته و با زبانی صمیمی و جزئینگر، تجربههای زیستهٔ شخصیت اصلی را بازگو میکند. مت هِیگ در این اثر، با بهرهگیری از عناصر واقعگرایانه و گاه رگههایی از رمز و راز، به موضوعاتی چون سوگ، پیری، از دست دادن عزیزان، و تلاش برای بازسازی زندگی پس از بحران میپردازد. روایت کتاب با ورود گریس به مرحلهای تازه از زندگی و مواجهه با گذشته و آیندهٔ خود، به تدریج لایههای عمیقتری از احساسات و دغدغههای انسانی را آشکار میکند. این رمان، علاوهبر پرداختن به مسائل فردی، نگاهی به روابط انسانی، معنای دوستی و تأثیر خاطرات بر هویت فرد دارد و با فضاسازی ملموس، مخاطب را به دنیای شخصیتها نزدیک میکند.
خلاصه کتاب ناممکن زندگی
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان «ناممکنِ زندگی» با ایمیلی از دانشجویی جوان به معلم سابقش، گریس وینترز، آغاز میشود؛ ایمیلی که سرشار از اندوه، ناامیدی و جستوجوی معناست. گریس، زنی بازنشسته و تنها، پس از سالها سوگواری برای پسر و همسرش، درگیر روزمرگی و احساس پوچی است. زندگی او با دریافت نامهای غیرمنتظره دگرگون میشود: خانهای در ایبیزا به ارث میبرد، خانهای که متعلق به همکار قدیمیاش، کریستینا، بوده است. این اتفاق، گریس را وادار میکند تا از محیط آشنا و امن خود جدا شود و به سفری به جزیرهای ناشناخته برود. در ایبیزا، گریس با گذشتهٔ خود، خاطرات تلخ و شیرین، و رازهایی دربارهٔ کریستینا و زندگیاش روبهرو میشود. او در خانهای ساده و دورافتاده ساکن میشود و با آدمهایی از فرهنگها و سنین مختلف آشنا میشود. روایت کتاب، همزمان با توصیف مناظر و فضای جزیره، به کندوکاو درونی شخصیت اصلی میپردازد؛ جایی که گریس با احساس گناه، اندوه و تردیدهایش دستوپنجه نرم میکند و به تدریج درمییابد که زندگی، حتی در اوج پیشبینیپذیری و تکرار، میتواند حامل شگفتی و تغییر باشد. در طول داستان، نامهها، خاطرات و نشانههایی که کریستینا برای گریس بهجا گذاشته، او را به کشف دوبارهٔ خود و بازنگری در معنای زیستن سوق میدهد. «ناممکنِ زندگی» با ترکیب روایتهای گذشته و حال، تجربهٔ سوگ و امید، و لمس لحظات کوچک و بزرگ زندگی، تصویری از امکان تغییر و رهایی از الگوهای تکراری را پیش روی مخاطب میگذارد.
چرا باید کتاب ناممکن زندگی را بشنویم؟
این کتاب با روایتی صادقانه و ملموس، تجربهٔ زیستن در سایهٔ فقدان و تلاش برای بازسازی معنا را به تصویر کشیده است. «ناممکنِ زندگی» به دغدغههایی چون تنهایی، پیری، سوگواری و جستوجوی امید میپردازد و نشان میدهد که حتی در میانهٔ تکرار و پیشبینیپذیری، امکان تغییر و شروع دوباره وجود دارد. مخاطب با شنیدن این اثر، با لایههای پنهان احساسات انسانی، قدرت خاطرات و اهمیت ارتباط با دیگران روبهرو میشود. این رمان، فرصتی برای همدلی با شخصیتهایی است که در جستوجوی معنا و آرامش، مسیرهای تازهای را تجربه میکنند.
شنیدن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای کسانی مناسب است که با تجربهٔ سوگ، تنهایی یا بحرانهای میانسالی و سالمندی روبهرو هستند یا به دنبال روایتی دربارهٔ بازسازی امید و معنا در زندگی میگردند. همچنین علاقهمندان به رمانهای معاصر با محوریت روابط انسانی و جستوجوی هویت، از شنیدن این اثر لذت خواهند برد.
بخشی از کتاب ناممکن زندگی
«خانم وینترز گرامی؛ امیدوارم این ایمیل ناراحتتان نکند. شاید مرا به یاد داشته باشید. شما در دبیرستان هالیبروک به من ریاضیات درس میدادید. من حالا ۲۲ ساله هستم و در سال آخر دانشگاه درس میخوانم. شاید خوشحال شوید اگر بشنوید در رشتهٔ ریاضیات تحصیل میکنم! در تعطیلات عید پاک به آقای گوپتا برخوردم و از او دربارهٔ شما سؤال کردم. ایشان هم همه چیز را دربارهٔ شما برایم تعریف کرد. از اینکه شنیدم شوهرتان درگذشته خیلی متأسف شدم. آقای گوپتا گفتند که شما به اسپانیا نقلمکان کردهاید. من مادربزرگی داشتم که به گرانادا برگشته بود، جایی که از هفتسالگی به بعد ندیده و در آنجا خوشبختی را پیدا کرده بود. امیدوارم شما هم از اینکه به خارج از کشور نقلمکان کردهاید شاد باشید. خود من هم این اواخر طعم سوگواری را چشیدهام. مادرم دو سال پیش مرد و بعد از آن من دچار افسردگی شدم. نمیتوانستم با پدرم کنار بیایم و تمرکز روی درس دانشگاهی را سخت میدیدم. خواهرم (شاید اِستر را به یاد داشته باشید) حالا نیاز به حمایتی بیشازپیش دارد. دوستدخترم را از خودم رنجاندم و او از من جدا شده است. چیزهای دیگری هم بوده است. گاهی اوقات ادامه دادن را سخت میبینم. حس میکنم انگار زندگیام از پیش و در این سن جوانی نوشته و همه چیزش دانسته شده است. گاهی اوقات از اینهمه فشار نفسم تنگ میشود. من درون یک الگو هستم؛ مثل یک الگوی اعداد، یک جور توالی فیبوناچی...
زمان
۱۵ ساعت و ۳۷ دقیقه
حجم
۸۸۸٫۲ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۱۵ ساعت و ۳۷ دقیقه
حجم
۸۸۸٫۲ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
نظرات کاربران
گریس، زنی ۷۲ ساله، در پی سوگ ها و مسیری که تجربه کرده؛ روزهای یکنواخت و توام با ناامیدی رو میگذرونه. تا اینکه خبری از طرف دوستی بسیار قدیمی و تغییراتی که براش به ارمغان میاره؛ کلا روند زندگیش رو