دانلود و خرید کتاب صوتی قربانی

کتاب صوتی قربانی نوشتهٔ رولد دال و ترجمهٔ سوگند پورملایی است. مهتاب احمدی گویندگی این کتاب صوتی را انجام داده و نوین کتاب گویا آن را منتشر کرده است؛ کتابی دربردارندهٔ یک داستان کوتاه بریتانیایی.

درباره کتاب صوتی قربانی

کتاب صوتی قربانی یک داستان کوتاه، معاصر و بریتانیایی را در بر گرفته است؛ ماجرای زن و شوهری که عاشقانه یکدیگر را دوست دارند. همسر «خانم مارلی»، «پاتریک مالونی» نام دارد و یک افسر پلیس است. آن دو از بودن با یکدیگر احساس سعادت می‌کنند. روزی خانم مارلی که سرش به خیاطی گرم شده، منتظر بود تا همسرش از سر کار به خانه برگردد. وقتی ساعت ده‌دقیقه به پنج را نشان دهد، طبق معمول همسرش به خانه بازمی‌گردد. مالری، پالتوی همسرش را آویزان می‌کند و برایش شربت می‌ریزد و دوباره سرگرم خیاطی می‌شود، اما آقای پاتریک مثل همیشه نیست. خانم مارلی چند باری خواست تا شام آماده کند، اما آقای پاتریک مانع شد؛ تا اینکه پاتریک شروع به صحبت کرد و بدون مقدمه‌چینی خواستار جدایی شد! این داستان کوتاه را رولد دال نوشته است؛ داستانی کوتاه و جذاب از مجموعهٔ «روایت آواهای سوپرانو». آن را بشنوید.

می‌دانیم که داستان کوتاه به داستان‌هایی گفته می‌شود که کوتاه‌تر از داستان‌های بلند باشند. داستان کوتاه دریچه‌ای است که به روی زندگی شخصیت یا شخصیت‌هایی و برای مدت کوتاهی باز می‌شود و به خواننده امکان می‌دهد که از این دریچه‌ها به اتفاقاتی که در حال وقوع هستند، نگاه کند. شخصیت در داستان کوتاه فقط خود را نشان می‌دهد و کمتر گسترش و تحول می‌یابد. گفته می‌شود که داستان کوتاه باید کوتاه باشد، اما این کوتاهی حد مشخص ندارد. نخستین داستان‌های کوتاه اوایل قرن نوزدهم میلادی خلق شدند، اما پیش از آن نیز ردّپایی از این گونهٔ داستانی در برخی نوشته‌ها وجود داشته است. در اوایل قرن نوزدهم «ادگار آلن پو» در آمریکا و «نیکلای گوگول» در روسیه گونه‌ای از روایت و داستان را بنیاد نهادند که اکنون داستان کوتاه نامیده می‌شود. از عناصر داستان کوتاه می‌توان به موضوع، درون‌مایه، زمینه، طرح، شخصیت، زمان، مکان و زاویه‌دید اشاره کرد. تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در جهان «آنتوان چخوف»، «نیکلای گوگول»، «ارنست همینگوی»، «خورخه لوئیس بورخس» و «جروم دیوید سالینجر» و تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در ایران نیز «غلامحسین ساعدی»، «هوشنگ گلشیری»، «صادق چوبک»، «بهرام صادقی»، «صادق هدایت» و «سیمین دانشور» هستند.

شنیدن کتاب صوتی قربانی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب صوتی را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر بریتانیا و قالب داستان کوتاه پیشنهاد می‌کنیم.

درباره رولد دال

رولد دال در ۱۳ سپتامبر ۱۹۱۶ به دنیا آمد و در ۲۳ نوامبر ۱۹۹۰ درگذشت. او داستان‌نویس و فیلم‌نامه‌نویس بریتانیایی بود. اوج شکوفایی رولد دال به‌عنوان نویسندهٔ کودکان و بزرگ‌سالان در دهۀ ۱۹۴۰ میلادی بوده است. از مهم‌ترین آثار او می‌توان به «غول بزرگ مهربان»، «چارلی و کارخانۀ شکلات‌سازی»، «جیمز و هلوی غول‌پیکر»، «ماتیلدا» و... اشاره کرد. رولد دال از مشهورترین نویسندگان کتاب کودک است. کتاب‌های او سال‌ها در لیست پرفروش‌ترین‌های کتاب کودکان بوده است. او نویسنده‌ای ماهر است، با دنیای کودکان به‌خوبی آشناست و ذهنیات و تخیلات آن‌ها را می‌شناسد. جذابیت رمز و رازآلود کتاب‌های دال و کلام طنزآلود او همواره مورد علاقۀ کودکان بوده است. قهرمان‌های داستان‌های دال، کودکانی جسور و شجاع هستند که در زنجیرۀ اتفاقاتی هیجان‌انگیز افتاده و سرانجام بر بدی‌ها پیروز می‌شوند. موضوعات داستان‌های او گاهی بسیار ساده و روزمره و گاه کاملاً تخیلی و عجیب‌غریب است. از درون‌مایه‌های موجود در آثار این نویسندۀ بریتانیایی می‌توان به برابری، نوع دوستی، طبیعت‌دوستی، جسارت، شجاعت و… اشاره کرد. از بسیاری از داستان‌های رولد دال برای تولید فیلم‌های سینمایی، برداشت و اقتباس شده است. برای نمونه می‌توان به فیلم چارلی و کارخانهٔ شکلات سازی ساختۀ تیم برتون با بازی جانی دپ اشاره کرد. «گاهی هرگز: قصه‌ای برای سوپرمن» (۱۹۴۸) و «عمو اسوالد من» (۱۹۸۰) از داستان‌هایی هستند که رولد دال برای بزرگ‌سالان نوشته است. او همچنین به نگارش نمایشنامه، فیلم‌نامه، شعر و آثار غیرداستانی هم پرداخته است. رولد دال در جایی می‌گوید: «اگر می‌خواهید دنیا را از دریچۀ چشمان کودکان بنگرید، چهاردست‌وپا روی زمین زانو بزنید و به بزرگ‌سالانی که به شما امرونهی می‌کنند، خیره شوید.»

بخشی از کتاب صوتی قربانی

«این دقایق همیشه بهترین لحظات زندگی کاری بودند. پس از مدت‌ها تنهایی در روز، دوست داشت با شوهرش حرف بزند اما خوب می‌دانست تا تمام شدن نوشیدنی، او هیچ تمایلی به صحبت ندارد، بنابراین ساکت و آرام باقی می‌ماند. ماری عاشقانه حضور گرم مردش را دوست داشت، گرمای وجود مردانه‌اش را مانند حمام آفتاب در تن خود حس می‌کرد. مجذوب همسرش بود عاشق لم دادنش روی صندلی، شیوه آمدنش به خانه یا گام‌های بلند اما آهسته‌اش هنگام راه رفتن بود. در چشمان شوهرش غرق می‌شد، نگاهای معناداری را که نثار او می‌کرد حالت بامزه لب‌هایش را دوست داشت، به خصوص اینکه مرد هرگز گلایه‌ای از خسته بودنش به زبان نمی‌آورد و ساکت می‌نشست تا شاید ویسکی آرامش کند.»