دانلود و خرید کتاب صوتی یخ شکن ها
معرفی کتاب صوتی یخ شکن ها
کتاب صوتی یخ شکن ها نوشتهٔ تام شرایتر و ترجمهٔ ناردین مثنایی نجیبی است. عارف امیری گویندگی این کتاب صوتی را انجام داده و رمانو آن را منتشر کرده است. این اثر صوتی به شما یاد میدهد چگونه مشتری را ترغیب به شناختن کار خود کنید. این کتاب یکی از راههای تحول کسبوکار بازاریابی شبکهای را شرح داده است.
درباره کتاب صوتی یخ شکن ها
کتاب صوتی یخ شکن ها که در ۱۸ فصل نوشته شده است، درمورد «صحبتکردن» با دیگران است. ما همواره با هم حرف میزنیم. اما شیوهٔ درست سخنگفتن کدام است؟
یخ شکنان نوشتهٔ تام بیگ ال شرایتر کوشیده است تا مهارت یخشکنی را به شنوندهٔ خود یاد دهد. با گوشدادن به این کتاب صوتی میتوان دریافت که چگونه میشود با گفتوگوهای روزمره، دیگران را جذبِ خود کرد. ازآنجاکه این نویسنده یکی از رهبرهای بزرگ بازاریابی شبکهای است و در زمینهٔ بازاریابی شــبکهای و بازاریابی چندسطحی تجربهای ۴۰ساله دارد، محتوای این کتاب صوتی بیش از همه برای مدیران و کارمندان سازمانهای گوناگون سودمند خواهد بود.
شنیدن کتاب صوتی یخ شکن ها را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
شنیدن این کتاب صوتی را به مدیران و افرادی که در سازمانها و ادارات مشغول به کار هستند، پیشنهاد میکنیم.
بخشهایی از کتاب صوتی یخ شکن ها
«فرض کنیم که ما هر دو بازاریاب هستیم. بعد از یک جلسهٔ هفتگی فروش کار، من برای صرف شام دیر وقت به رستوران دنی میروم. پشت میزی مینشینم و گارسون میآید و میپرسد: «جناب، چی میل دارید؟»
در جوابش میگویم: «بله، من یک همبرگر، سیبزمینی سرخکرده، یک سالاد تکنفره، نان سیر، مقداری ماکارونی با پنیر، پای سیب، کیک تمشک، بستنی، تکهای کیک شکلاتی و یک نوشابهٔ رژیمی میخواهم.»
گارسون سفارشم را میآورد. شامم را میخورم و رستوران را به قصد پارکینگ ترک میکنم. سوار ماشینم شده و راه میافتم.
با خود میگویم: «چقدر بدشانس و بیچارهام. انگار هیچکس رغبتی به شغل جدید ندارد. کسی شغل پارهوقت نمیخواهد. هیچکس مایل نیست برای شروع کسب و کار سرمایهگذاری کند. انگار کسی نمیخواهد فروشنده شود و همه میخواهند وقتی به خانه میرسند فقط تلویزیون تماشا کنند. این چه شغلی است که من بیچاره دارم.»
حالا فرض کنیم شما نیز بعد از شرکت در همان جلسهٔ کسب و کار برای صرف شام به رستوران دنی میروید و درست در میز کنار من مینشینید و همان گارسون برای ثبت سفارش شما میآید و میگوید قربان! چی میل دارید؟
و شما در جوابش میگویید: «آیا متعهد به شغلت هستی و میخواهی تا آخر عمر گارسون بمانی؟ و یا دوست داری کسب و کار دیگری هم داشته باشی؟»
گارسون لحظهای در فکر فرو میرود و میگوید: «چی؟»
شما دوباره تکرار میکنید: «دوست داری همیشه گارسون بمانی یا مایل به داشتن کسب و کار دیگری هم هستی؟»
گارسون فورا جواب میدهد: «هی، البته که دوست دارم کسب و کار دیگری راه بیندازم. نمیخواهم تا آخر عمرم در رستوران دنی گارسون باشم. حالا چه کاری هست؟»
شما جواب میدهید: «بسیار خوب، من حالا نمیتوانم با تو صحبت کنم. تو الان سر کارت هستی.»
گارسون حرف شما را قطع میکند و با اشتیاق میگوید:
«خب، کاتولوگی، وبسایتی ندارید؟ میتوانم شمارهٔ تلفنتان را داشته باشم؟ کارتی، سیدی و دیویدی مربوط به این کار را همراه خود ندارید؟ این کار اصلا چیست؟ تا نیم ساعت دیگر زمان استراحت و صرف قهوهام است. میتوانم با شما بیایم تا در ماشین حرف بزنیم؟»
شما شام خود را تمام کرده و به ماشین میروید. با خود میگویید: «من بیچاره عجب شغلی دارم. حتی نمیتوانم یک بار در رستوران بدون مزاحمت مردم شام بخورم. مردم مدام از کارم میپرسند و برای معرفی آن در پی من هستند. من هم مجبورم برای خوردن شامم خیلیها را رد کنم!»
واو! تفاوت من و شما در چه بود؟»
زمان
۲ ساعت و ۳۹ دقیقه
حجم
۲۳۰٫۶ مگابایت
قابلیت انتقال
دارد
زمان
۲ ساعت و ۳۹ دقیقه
حجم
۲۳۰٫۶ مگابایت
قابلیت انتقال
دارد