دانلود کتاب صوتی وقتی همه چیز تغییر می‌ کند، همه چیز را تغییر دهید با صدای فرهاد اتقیایی + نمونه رایگان
تصویر جلد کتاب صوتی وقتی همه چیز تغییر می‌ کند، همه چیز را تغییر دهید

دانلود و خرید کتاب صوتی وقتی همه چیز تغییر می‌ کند، همه چیز را تغییر دهید

معرفی کتاب صوتی وقتی همه چیز تغییر می‌ کند، همه چیز را تغییر دهید

کتاب صوتی وقتی همه چیز تغییر می‌ کند، همه چیز را تغییر دهید نوشتهٔ نیل دونالد والش و ترجمهٔ مریم تقدیسی و با صدای فرهاد اتقیایی است و نشر ارس آن را منتشر کرده است. این کتاب صوتی راهی به سوی آرامش در زمان ناآرامی به شما نشان می‌دهد.

درباره کتاب صوتی وقتی همه چیز تغییر می‌ کند، همه چیز را تغییر دهید

امروزه زبان و اصطلاحات ما یک‌شبه تغییر می‌کند، لباس‌ها و طرز پوشیدن ما با هر فصل عوض می‌شود، عقاید و شناخت ما و حتی برخی از ریشه‌دارترین اعتقادات ما، نه با هر نسل، بلکه درون هر نسل تغییر می‌یابد.

به این دلیل که تغییر در اطراف ما و درون ما به این سرعت رخ می‌دهد، آنچه هم‌اکنون نیاز داریم کتاب راهنماست: « راهنمایی عملی » برای انسان‌هایی که دائماً با واقعیاتِ در حال تغییر زندگی‌شان روبه‌رو هستند. به همین دلیل کتاب صوتی وقتی همه چیز تغییر می‌ کند، همه چیز را تغییر دهید تنها مجموعه‌ای از نقل قول‌ها، یا داستان‌های واقعی زندگی افرادی که در طول زندگی‌شان دستخوش تغییراتی بوده‌اند، یا راه‌حلی ملایم و یکبار مصرف برای حل مسئله‌ای که سزاوار کند و کاوی عمیق‌تر است، محسوب نمی‌شود. در این کتاب صوتی، علاوه بر توضیحات ضروری دربارهٔ مبنای ذهنی و روحی تغییر و همچنین آموزش‌های خاص دربارهٔ چگونگی استفاده از ابزاری ذهنی و روحی برای تغییردادن روشی که تغییر موجب تغییر شما می‌شود، به تجارب نویسنده و دیگران هم اشاره شده، چون می‌تواند ارزشمند باشد.

آنچه این ۹ تغییر، توانایی انجام آن را در ما ایجاد می‌کنند، متوقف‌کردن تغییر یا حتی کاهش میزان آن نیست. بلکه برعکس، ایجاد پرشی قابل توجه در نگرشمان نسبت به تغییر و راه‌های مقابله با آن و روش‌های ایجاد آن است.

 نظریات این کتاب بر اساس معارف باستانی، علوم مدرن، روان‌شناسی روزمره، متافیزیک عملی و معنویت معاصر قرار گرفته است. این فراخوانی بر این فرض است که خدا وجود دارد، زندگی هدفمند است، انسان صاحب روح است، جسم ما چیزی است متعلق به خودمان، ولی خود ما نیست و اینکه ذهن ما همیشه تحت کنترل است.

انکار هر یک از این‌ها، زیربنای بخش عمده‌ای از این کتاب صوتی را متزلزل می‌کند. از سوی دیگر اگر برای این عقاید ارزش قائلید، پس سودمندترین، مؤثرترین و نیرومندترین کتابی را که فکرش را می‌کنید، گوش می‌دهید.

۹ تغییری که می‌توانند همه چیز را تغییر دهند:

۱. تصمیمتان را برای «تنها طی کردن این مسیر» عوض کنید.

۲. احساساتتان را تغییر دهید.

۳. افکارتان را تغییر دهید.

۴. حقایقتان را تغییر دهید.

۵. عقیدهٔ خود را دربارهٔ تغییر عوض کنید.

۶. نظرتان را دربارهٔ اینکه چرا تغییر رخ می‌دهد تغییر دهید.

۷. نظرتان را دربارهٔ تغییرات آینده عوض کنید.

۸. نظرتان را دربارهٔ زندگی تغییر دهید.

۹. هویت‌تان را تغییر دهید.

شنیدن کتاب صوتی وقتی همه چیز تغییر می‌ کند، همه چیز را تغییر دهید را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب صوتی را به علاقه‌مندان به کتاب‌های توسعهٔ فردی و کسانی که می‌خواهند تغییر کنند پیشنهاد می‌دهیم.

بخشی از کتاب صوتی وقتی همه چیز تغییر می‌ کند، همه چیز را تغییر دهید

«علاوه بر حرف زدن با دیگران، بهتر است در خودتان هم فرو بروید و با روح‌تان ارتباط برقرار کنید. این آن کاری نیست که اخیراً انجام می‌دادید. این ایجاد ارتباط با روح است، نه ذهن. وقتی مردم ناگهان با تغییراتی مواجه می‌شوند که زندگی‌شان را دگرگون می‌سازد، با فرو رفتن در داستان زندگی‌شان، با روح‌شان قطع ارتباط می‌کنند. ماجرای زندگی شما نه در روح‌تان، بلکه در ذهن‌تان جا دارد.

اکنون شاید فکر کنید که فرو رفتن در اعماق وجودتان همه چیز را نهایتاً روشن می‌کند و حال‌تان خوب می‌شود. در واقع اصل مورد علاقهٔ من همین است: اگر به درون خودتان نروید، بدون خودتان می‌روید. با این حال، به «درون خود فرو رفتن» و «فرو رفتن در اعماق داستان زندگی»، دو مقولهٔ متفاوتند. داستان زندگی‌تان قصه‌ای است که دربارهٔ خودتان به خودتان می‌گویید. این قصه با «روزی، روزگاری». شروع می‌شود و دربارهٔ اتفاقاتی که برای‌تان افتاده و این که چرا و چگونه رخ داده می‌گوید. این داستانی درونی است. خلاصه‌ای از نتیجه‌گیری‌هایی که دربارهٔ خودتان کرده‌اید، نتایجی که به ندرت بر مبنای حقیقت وجودتان است و تقریباً همیشه خشن‌ترین قضاوت‌ها در مورد خودتان را در بر می‌گیرد.

فرو رفتن در عمق آشفتگی‌های درون‌تان به ندرت به ایجاد شفافیت می‌انجامد. منظورم این است که در واقع هرگز چنین اتفاقی نمی‌افتد، چون داستان‌تان واقعی نیست. فقط در ذهن‌تان واقعیت دارد. شاید بسیار واقعی به نظر برسد، ولی واقعیت نیست.

از طرف دیگر: «در خود فرو رفتن»، انتخاب سفری است که طی آن «خود» ذهن را ترک می‌کند و به سوی روح می‌رود، به جایی که داستان شخصی شما در آن وجود ندارد. این موجب می‌شود از فضایی کاملاً متفاوت به اتفاقاتی که برای‌تان می‌افتد نگاه کنید. به فضایی متفاوت می‌روید، تا از فضایی متفاوت بیایید.

راه‌های بسیاری برای رسیدن به این هدف وجود دارد. نهایتاً این یعنی در سکوت با خود بودن، ولی به طریقی متفاوت.

تضاد در این است که شما قبلاً هم در سکوت با خودتان بوده‌اید. احتمالاً در حال حاضر در میان بازتاب‌های فراوانی از خودتان گرفتار شده‌اید. ولی باید آن بازتاب‌هایی را بکاوید که کسی که هستید را منعکس می‌کنند، نه این که جلوی یکی از آن آینه‌های کارناوال بایستید که تصویر عجیب و غریب از شما نشان می‌دهد. و باز هم این یعنی در سکوت با روح‌تان باشید، نه با ذهن‌تان.

برای دیدن بازتاب خودتان به سراغ ذهن نروید! در آن جا فقط ردپای خودتان را گم می‌کنید. مردم ارتباط‌شان را با بهترین بخش وجودشان، یا به عقیدهٔ من هویت حقیقی‌شان، از دست می‌دهند (که بعداً در این باره توضیح خواهم داد).

بزرگ‌ترین مشکل «فرو رفتن» در ذهن این است که نه تنها با داستان شخصی‌مان روبه‌رو می‌شویم (که وقتی آن را تعریف می‌کنیم می‌بینیم آن قدر هم خوشایند نیست)، بلکه برداشت خودمان از اتفاقاتی که در حال حاضر برای‌مان رخ می‌دهند و دلیل رخ دادن‌شان را هم به آن اضافه می‌کنیم. این هم بازتابی از همان آینهٔ کارناوال است. یا به قول « لیا »، که در جواب من که امروز موضوع گرفتار شدن در داستان شخصی زندگی را با او در میان می‌گذاشتم، گفت:

داستان زندگی من با اتفاقاتی درهم تنیده است که در خارج از زندگی‌ام رخ می‌دهند: مثل درآمد نداشتن، بیخانمان شدن، سرگردانی برای یک لقمه نان یا ناتوانی در پیدا کردن کار. این شرایط به من می‌گویند من که هستم و من با توجه به این واقعیاتِ بیرونی دربارهٔ خودم، نتیجه‌گیری می‌کنم ».

دقیقاً. همهٔ ما همین کار را می‌کنیم (تا جایی که دیگر بازمی‌ایستیم). وقتی در مسائل بزرگ زندگی ما تغییراتی منفی ایجاد می‌شود، اغلب خودمان را مقصر می‌دانیم. فکر می‌کنیم کاری کرده‌ایم (یا نکرده‌ایم) که باعث ایجاد این تغییرات شده است. فکر می‌کنیم به نوعی شکست خورده‌ایم. و در زمان شکست به خودمان اتهام می‌زنیم، خودمان را به خاطر کارهایی که انجام داده‌ایم (یا نداده‌ایم) خطاکار می‌دانیم و کوچک‌ترین رحمی هم به خودمان نمی‌کنیم.

یا اگر هم خودمان را سرزنش نکنیم، زیر سؤال می‌بریم. در ذهن‌مان غرق می‌شویم تا به علت اتفاقاتی که در حال رخ دادن است پی ببریم. وقتی در ایمیلی در پاسخ به لیا داشتم دربارهٔ این کتاب با او صحبت می‌کردم، لیا پاسخ داد:

«چیزی که می‌خواهم بدانم این است که چرا این کار را می‌کنیم؟ چرا این اتفاقات می‌افتند؟ چرا نزدیک است بیخانمان شوم؟ چرا نمی‌توانم کار پیدا کنم؟ چون ... هستم؟ چون ... را انجام داده‌ام و ... را نکرده‌ام؟ برای من شخصاً فهمیدن این موضوع بسیار مؤثر خواهد بود که چرا ما انسان‌ها باید به ”چرا“ی اتفاقاتی که برای‌مان رخ می‌دهند پی ببریم. آیا سر در آوردن از اتفاقات اطراف‌مان نیازی اساسی و حیاتی است؟ یا شاید هم بهتر است همین جا بفهمم که چه طور باید آن را از شرایط بیرونی وضعیت کنونی‌ام مجزا کنم: منظورم بی‌پولی و درماندگی برای ”سر و سامان دادن به اوضاع“ است، چون آن مسائل بیرونی در حال حاضر بسیار واقعی به نظر می‌رسند».

به هر صورت چه ما خودمان را برای این که مسبب این تغییرات ناخواسته بوده‌ایم مقصر بدانیم، یا برای این که علت آن‌ها را نمی‌دانیم سرزنش کنیم، تصور این که کسی ما را دوست داشته باشد برای‌مان دشوار است (فکر می‌کنیم آن‌ها هم همین طور دربارهٔ ما فکر می‌کنند). چون نمی‌توانیم خودمان را دوست بداریم و به دنبال آن در ذهن‌مان غرق می‌شویم و با پرسه زدن در داستانی که حالا شرح و تفصیل هم داده شده خودِ واقعی‌مان، یا بهترین بخش وجودمان را گم می‌کنیم. آیا کسی بدتر از من هم بوده؟ یا بدتر از شکست من هم وجود داشته؟ یا کسی ناتوان‌تر، غیرقابل‌اعتمادتر، ناخوشایندتر و بی‌ارزش‌تر از من هم هست؟

خنده‌دار این جاست که می‌دانیم داریم چنین کاری می‌کنیم. می‌توانیم حس کنیم که داریم خودمان را محکوم می‌کنیم و بعد هم خودمان را به خاطر انجام این کار محکوم می‌کنیم. این ما را از خود واقعی‌مان دورتر و دورتر می‌کند. و اگر کسانی که ما را خوب می‌شناسند سؤال کنند که چه شده، پاسخ می‌دهیم: «چیزی نیست، فقط امروز خودم نیستم».

هیچ چیز از این نزدیک‌تر به حقیقت نیست.»


نظری برای کتاب ثبت نشده است

زمان

۹ ساعت و ۳۲ دقیقه

حجم

۲۶۸٫۳ مگابایت

قابلیت انتقال

دارد

زمان

۹ ساعت و ۳۲ دقیقه

حجم

۲۶۸٫۳ مگابایت

قابلیت انتقال

دارد

قیمت:
۸۸,۰۰۰
۴۴,۰۰۰
۵۰%
تومان