دانلود کتاب صوتی کمی دیرتر با صدای سید مهدی شجاعی + نمونه رایگان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب صوتی کمی دیرتر اثر سید مهدی شجاعی

دانلود و خرید کتاب صوتی کمی دیرتر

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۴از ۴۶ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب صوتی کمی دیرتر

کتاب صوتی کمی دیرتر نوشتهٔ سیدمهدی شجاعی است. این کتاب در انتشارات کتاب نیستان منتشر شده است. رمان با یک اتفاق غیرمنتظره شروع می‌شود.

درباره کتاب کمی دیرتر

داستان در مراسم جشن نیمه شعبان شروع می‌شود، در مجلسی پرشور که مهمانان همگی فریاد «آقا بیا» سرداده‌اند که ناگهان در این میان جوانی فریاد می‌زند: «آقا نیا». این اثر که از چهار فصل زمستان، پاییز، تابستان و بهار تشکیل شده، نگاهی نقادانه به فضای انتظار جامعه امروز دارد. در این کتاب با شخصیت‌هایی آشنا می‌شویم که همه مدعی انتظارند اما وقتی زمان عمل می‌رسد و فراتر رفتن از شعارها می‌رسد، گفتار و کردارشان متفاوت می‌شود.

رمان در فضایی بی‌زمان پیش می‌رود و مواجههٔ بسیاری را با مفهوم انتظار و ظهور می‌بینیم. در این رمان همه اقشار و همه آدم‌ها را با بهانه‌هایشان برای نخواستن امر ظهور، دقیق و ظریف معرفی می‌شود.

سید مهدی شجاعی در کمی دیرتر و در پایان همه موشکافی هایش در نقد منتظران به دنبال آن است که مخاطب منتظر واقعی را بشناسد و ببیند که انتظار به فریادهای بلند «آقا بیا» نیست؛ به دلی است که برای حضرت می‌تپد و به اخلاصی است که میان زندگی جاری است و آقایی که خودش به دیدار منتظرانش می آید.

شنیدن کتاب کمی دیرتر را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

کسانی که به داستان‌هایی با مضمون انتظار علاقه دارند، مطالعهٔ این کتاب متفاوت را از دست ندهند.

درباره سید مهدی شجاعی

سید مهدی شجاعی نویسنده نام آشنای معاصر کشورمان است که در سال ۱۳۳۹ به دنیا آمد. وی تحصیل در رشته‌های ادبیات نمایشی و رشته‌ حقوق را آغاز کرد اما به‌دلیل مهارت و علاقه‌ به نوشتن، تحصیلات دانشگاهی‌ را رها کرد و به نوشتن در روزنامه‌ها و مطبوعات مشغول شد. سیدمهدی شجاعی علاوه بر فعالیت در صفحه‌های هنری و فرهنگی روزنامه‌ی جمهوری اسلامی، سردبیر ماهنامه‌ی صحیفه، مجله‌ی رشد جوان و مدیر انتشارات برگ نیز بود. وی در ادامه مجله نیستان را تاسیس کرد اما این مجله تعطیل شد و شجاعی «انتشارات نیستان» را تاسیس کرد. ازجمله آثار منتشر شده از سید مهدی شجاعی عبارت هستند از: کشتی پهلو گرفته، پدر عشق و پسر، کمی دیرتر...، دموکراسی یا دموقراضه؟ و...

بخشی از کتاب کمی دیرتر

البتّه بعدها حاج اصغر مدّاح ادعا کرد که او این جملهٔ آقا نیا! را حتّی از آن‌ها هم زودتر شنیده و ماجرا دستش آمده و سعی هم کرده که با تجربه و ترفندهای خاصّ خودش، سر و ته کار را هم بیاورد امّا خامی و بی‌تجربگی اطرافیان باعث شده که مجلس به‌هم بخورد و ماجراهای بعدی پیش بیاید. کارهایی مثل تهدید با ایماء و اشاره و چشم و ابرو و چسباندنِ بلندگو به دهن و بالابردن بیش از حدّ صدا و تشدید شور و حال ملّت و ...

و اگر همین دوستان نزدیک و اطرافیان وانمی‌دادند و از سینه‌زدن و دم‌گرفتن و جواب‌دادن دست نمی‌کشیدند، یقیناً حاج اصغر مجلس را با آبرومندی جمع می‌کرده و آب از آب تکان نمی‌خورده. ولی مدّاح بی‌همراه، به فرماندهٔ بی‌سپاه می‌ماند. چاره‌ای ندارد جز این‌که صحنه را خالی کند و میدان را در اختیار رقیب بگذارد. البتّه دوستان و اطرافیان هم مقصّر نبودند. آن‌ها از کجا می‌توانستند بفهمند که حاج اصغر چه فکر و نقشه و برنامه‌ای در سر دارد و اصلاً حفظ مجلس با چه شیوه‌ای عملی‌تر می‌شود.

می‌شود گفت که آن‌ها با شنیدن این شعار نامربوط، اصلاً به هیچ چیز فکر نکردند، ابتدا مبهوت و متحیر شدند و بعد بی‌اختیار یا ناخودآگاه دست از ادامهٔ سینه‌زنی کشیدند یا به تعبیر درست‌تر، رمقشان را برای ادامهٔ دم‌گرفتن و سینه‌زدن از دست دادند و مثل چراغی که در آخرین لحظات پیش از خاموشی پت‌پت می‌کند، جوهره صدایشان ته کشید و به زمین نشستند و با دهان باز به جوانک آقا نیا!‌ خیره ماندند.

با سکوت و سکون سردمداران، طبیعی بود که بقیه هم حلقه به حلقه، دست از دم‌گرفتن و سینه‌زدن بکشند و تک‌خوانی جوان با شعار آقا نیا! کاملاً بر مجلس غلبه پیدا کند.

هرچند که مدّت تک‌خوانی یا پخش شعار آقا نیا! در مجموع به یک‌دقیقه هم نرسید امّا همان مدّت کوتاه، حال مجلس را دگرگون کرد و باعث تعطیلی مجلس شد.

اگر آدم بخواهد مرحله به مرحله و با رعایت تقدّم و تأخّر، اتّفاق را روایت کند، می‌تواند بگوید:

- از میان صدای مدّاح که با بیشترین ولوم از بلندگو پخش می‌شود و صدای حدود صد نفر سینه‌زن که همه یک صدا و هماهنگ با مدّاح، شعارِ آقا بیا! سر داده‌اند، صدای یک جوان که با حس و حالی شبیه بقیه سینه می‌زند و به جای شعارِ آقا بیا! پیوسته شعارِ آقا نیا! را با فریاد تکرار می‌کند، ابتدا به گوش اطرافیانش می‌رسد. یعنی چند نفری که در نزدیکی جوان مشغول دم‌گرفتن و سینه‌زدن هستند، ابتدا یک شعار ناسازگار آقا نیا! به گوششان می‌خورد. با تعجّب و ناباوری سر می‌گردانند تا منشاء صدا را پیدا کنند. متوجّه می‌شوند که گویندهٔ این شعار مخالف،‌ جوانی است ناآشنا، حدوداً بیست و شش– هفت ساله، با چهره‌ای نسبتاً زیبا امّا پریشان و آشفته. از شدّت تعجّب، دچار بهت و در نتیجه سکوت می‌شوند، سکوت این حلقهٔ اوّلیهٔ دور جوان، سبب می‌شود که صدایش روشن‌تر و مفهوم‌تر به حلقهٔ بعدی جمعیت برسد و حلقهٔ بعدی هم دچار عکس‌العمل شبیه حلقهٔ اوّل می‌شود یعنی دست‌هایشان از سینه‌زدن باز می‌ماند و زبان در دهانشان، از حرف‌زدن و دم‌گرفتن و شعاردادن و این ماجرا همین‌طور به حلقه‌های بعدی تسّری پیدا می‌کند تا جایی‌که همه مردان حاضر در مجلس کاملاً ساکت و بی‌حرکت می‌مانند و بر زمین می‌نشینند. در این فاصله، مدّاح هم که از رفتار جوان و سکوت دیگران، حسابی عصبی و کلافه شده، از منبر دو پلّه‌ای که تا به‌حال روی پلّهٔ دوّم آن ایستاده بوده، پایین می‌آید و بلندگوی بی‌سیمش را روی همان پلّهٔ دوّم منبر می‌گذارد و کنار منبر به‌زمین می‌نشیند و مثل بقیه، چشم و گوش به رفتار و گفتار جوان می‌سپارد. حدود یک دقیقه طول می‌کشد تا جوان به خود بیاید و متوجّه موقعیت خود و وضعیت پیرامون خود شود و شعاردادن و سینه‌زدنش را با انفعال و شرمندگی قطع کند و نگاهش را با خجالت به زمین بدوزد و سکوتی سرد و سنگین بر مجلس سایه بیندازد.


نظرات کاربران

novelist
۱۴۰۱/۰۱/۰۸

بسیار داستان خوش لحن و جذابیه‌. داستان پردازی فوق العاده ای داره من موقع خوندش حدود ۵ سال پیش خیلی اوقات خوشی داشتم‌ توصیه میکنم این داستان رو از این زاویه جذاب بخونید و تجربش کنین

sep
۱۴۰۲/۰۶/۱۵

برای اونایی که مهدی فاطمه رو یادشون رفته و ارتباط شون کم شده برای اونایی که دلشون مهدی فاطمه رو میخواد پر ادعاها نخونن چون میزنه و له شون میکنه... بخوام برای اونی که اومده نظرات رو بخونه تا تصمیم بگیره که کتاب

- بیشتر
صهبا
۱۴۰۱/۰۱/۱۸

کتاب حاضر نوشتاری رمان گونه در قالب روایت و رویا از رفتار و کردار منتظران ظهور حضرت بقیه الله روحی له الفداء می باشد...بخصوص با تاکید بر رفتارهای کاملا متناقض با آرمان انتظار... و در نهایت روایت هایی تاریخی و

- بیشتر
هفتصد و چهل و نه
۱۴۰۱/۱۱/۱۹

حیرت ،خوف ، اندوه، تردید ، شناخت و امید ... چیزی که در این کتابه اینه! مسیری روشن که از بهت و تعجب آغاز میشه، با بغض و اندوه ادامه پیدا میکنه، چشم ها رو خیس و قلبها رو فشرده میکنه

- بیشتر
zahra Arbabian
۱۴۰۱/۰۹/۰۲

تا نخونی نمی‌فهمی چی میگم کتاب چاپی داشتم. بعداز یک بار خواندن فقط میخواستم بقیه رو هم از نعمت خواندن این کتاب بهره مند کنم و کتاب رو دادم برای امانت چرخشی.

فروت
۱۴۰۱/۰۸/۲۷

بهترین کتابی که تا الان خوندم. و بارها هم خوندم و هر بار هم بیشتر از دفعه قبل لذت بردم.

abolfazl karimi
۱۴۰۱/۰۸/۲۷

عالی بود، چقدر دلنشین و قشنگ روایت کرده بود

حامی
۱۴۰۱/۰۱/۱۴

کتاب جذاب با موضوعی جنجالی بود.

zoha
۱۴۰۲/۱۲/۱۴

مهدیِ فاطمه، تو امام حی و حاضر و ناظر ما هستی. چه کنیم که به چشم تو بیاییم؟ چه کنیم که گاهی همنشین شوی؟ چه کنیم که زیارتت کنیم و بوی خوش تو را استشمام کنیم؟ پسرِ فاطمه، چه کنیم که قلب

- بیشتر
دارا
۱۴۰۲/۰۹/۲۹

با اینکه معمولا با کتاب های شجاعی زیاد نمیتونم ارتباط بگیرم اما این کتاب در نوع خودش جالب و خاص بود و با سایر آثار شجاعی متفاوت بود نگاهی انتقادی به مردم و جامعه منتظر ظهور ما گویندگی نسبتا خوب بود امتیاز

- بیشتر

زمان

۶ ساعت و ۱۴ دقیقه

حجم

۲۵۷٫۱ مگابایت

قابلیت انتقال

دارد

زمان

۶ ساعت و ۱۴ دقیقه

حجم

۲۵۷٫۱ مگابایت

قابلیت انتقال

دارد

قیمت:
۲۹,۰۰۰
تومان