دانلود و خرید کتاب صوتی باشگاه مشت زنی فمینیستی
معرفی کتاب صوتی باشگاه مشت زنی فمینیستی
کتاب صوتی باشگاه مشت زنی فمینیستی نوشته جسیکا بنت یک راهنمای بقا در محیطهای جنسیتزده است که با ترجمه فاطمه باغستانی و صدای فرناز مرکباتی میشنوید. او در این کتاب از مشکلات زنان در محیط کار سخن گفته است.
درباره کتاب باشگاه مشت زنی فمینیستی
در باشگاه مشت زنی فمینیستی خبری از جنگ فیزی و و یا کتککاری نیست در این باشگاه، عدهای از زنها هر ماه در خانه یکی از دوستانشان جمع میشوند و روشهای مبارزهشان را تبعیض جنستی در محطی کار با هم به اشتراک میگذارند. آنها تجربههای خود را با هم سهیم میشوند؛ تجربههایی از سرخوردگیهای شغلی، جنسی و تجاری. آنها در این زمینه باهم حرف میزنند و همه کوشش خود را میکنند که با جامعه جنسیتزده خود به بهترین شکل مبارزه کنند. بهترین روشهای مقابله را پیدا کنند و به آن عمل کنند. هدف آنها از این جلسات، دورهمیهای زنانه ساده یا خوردن چای و نوشیدنی عصرانه نیست. آنها واقعا تلاش میکنند تا آگاهیسازی کنند و مشت محکمی بر تبعیضهای جنسیتی بزنند.
جسیکا بنت در این کتاب، داستانهایش را با مشاورههای تحقیقاتی ترکیب کرده است. او سالها است برای احقاق حقوق زنان تلاش میکند و واژههای تازهای را برای مشکلات جنسیتی که زنان هر روز با آن دست به گریبانند ارائه کرده است.
باشگاه مشتزنی فمینیستی کتابی دوبعدی است که بعد مانیفستس که به طور کلی از حقوق برابر برای زنان سخن میگوید و اگاهیبخش است و بعد هدایتگر که یک راهنمای جدی است.
جسیکا در این کتاب به خوبی جنسیتزدگیهای زیرپوستی در دنیای کاری مدرن را تصویر کشیده است و موضوع را به حال خود رها نکرده بلکه راهکارهایی دقیق و جالب هم برای آنها پیشنهاد کرده است.
شنیدن کتاب باشگاه مشت زنی فمینیستی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
تمام زنانی که دوست دارند درباره حقوق خود در جامعه بیشتر بدانند مخاطبان این کتاباند.
بخشی از کتاب باشگاه مشتزنی فمینیستی
خودتخریبی زنانه
این احساس عجیبی است که در کنه وجود خود بدانی که در حوزهای خوب هستی اما درعینحال تردید داشته باشی که آیا اینگونه است یا نه. من هرگز به یاد ندارم که چنین احساسی را در دبیرستان یا دانشکده تجربه کرده باشم، اما شش ماه از اولین شغلم گذشته بود که تردید به جانم رخنه کرد و به صدایی دائمی درونم تبدیل شد. این حس تردید بهتدریج تمام وجودم را در برگرفت.
این حس زمانی شروع شد که دیدم مردان کلاس آموزشی همه بهعنوان کارمندان نویسنده ارتقا پیدا کردهاند، اما من هنوز یک کارآموز پارهوقت بودم که آخر هفتهها از فرزند سردبیر نگهداری میکردم و شبها در یکبار مشغول به کار بودم. اما این احساس حتی بعد از اینکه استخدام شدم و کارم را شروع کردم و بااینکه از برخی مردها جلوتر بودم، دوام داشت. گاهی اوقات سؤالی در سکوت بود: آیا به اندازهٔ کافی خوب هستی؟ اما همین سؤال در جلسات به سراغم میآمد و باعث میشد حرفهایی بزنم که احمق بهنظر برسم یا مرا وامیداشت که خودم پیشنهاد بدهم که قهوه بیاورم یا نتبرداری جلسه را انجام دهم تا با این کارها به خودم بقبولانم که کار مثبتی کردهام.
از یک نظر خوششانس بودم و آن این بود که میدانستم تنها نیستم، چون وقتی دور هم در باشگاه مشتزنی جمع میشدیم، میفهمیدم که دیگران نیز بهنحوی این احساس را دارند. به این نتیجه رسیدیم که باید جلسهای ویژهٔ این موضوع ترتیب دهیم. در این جلسه شاونا، یکی از نویسندگان باقریحهٔ تلویزیون توضیح داد که وقتی اولین نوشتهٔ خود را به یکی از شبکههای تلویزیونی داده بود، به او گفته بودند که خیلی از نوشته خوششان آمده، اما آنها به چیزی کمی «مردانهتر» برای مخاطبان خود نیاز دارند (طبیعی بود که او حس زنانه داشت). شاونا آنقدر تعجب کرده بود که حس رکگویی و حاضرجوابیاش را از دست داده بود. از خودش پرسیده بود که آیا شوخی میکنند، آیا واقعاً به این راحتی کار خوب او را نادیده گرفتهاند. وقتی مشخص شد که آنها جدی هستند، مؤدبانه تشکر کرده بود و از آن شبکه بیرون آمده بود. او تا ماهها از خودش عصبی بود که چرا از نوشتهٔ خود دفاع نکرده است و برای اثبات آن تلاش بیشتری انجام نداده است.
همین مسئله برای افراد دیگر نیز نمودی متفاوت داشت. آماندا، دستیار تحقیقاتی در یک مؤسسهٔ غیرانتفاعی داستان خودش را اینگونه تعریف کرد. او گزارش کاری ارائه داده بود و رئیس از کارش بسیار خوشش آمده بود و گفته بود که بهخاطر این کار حرفهای حقوقش را افزایش میدهد، اما او نگذاشته بود حرف رئیسش تمام شود و گفته بود: «همینکه شما از کارم تعریف کردید، برایم کافی است!» نل، در یکی از استنداپ کمدیها برایمان تعریف کرد که وقتی یکی از دیگر بازیگران کمدی از کار او تعریف کرده است، آنقدر خوشحال شده و برایش باورنکردنی بوده که نتوانسته در آنجا بماند و تظاهر کرده که باید به کسی تلفن بزند. آلیشیا یکی دیگر از زنان فقط به این خاطر که در جلسات هنگام صحبت کردن، عادت داشته با موهایش بازی کند و از این کار خجالت میکشیده، تصمیم گرفته بود موهای بلند و دوست داشتنیاش را مدل پسرانه بزند.
زمان
۶ ساعت و ۲۹ دقیقه
حجم
۵۳۶٫۶ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۶ ساعت و ۲۹ دقیقه
حجم
۵۳۶٫۶ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد