دانلود و خرید کتاب صوتی نفرین ابدی بر خواننده این برگ‌ها
معرفی کتاب صوتی نفرین ابدی بر خواننده این برگ‌ها
کتاب صوتی نفرین ابدی بر خواننده این برگ‌ها نوشته مانوئل پونگ است که با ترجمه احمد گلشیری و صدای محسن هرآیینی و احسان چریکی برای علاقه‌مندان به ادبیات داستانی منتشر شده است.
درباره کتاب نفرین ابدی بر خواننده این برگ‌ها
این کتاب داستان گفت‌وگوی آقای رامیرز پیرمرد هفتاد و چهار ساله اهل آرژانتین است که در آسایشگاهی در نیویورک زندگی می‌کند با مرد جوان سی وشش ساله‌ای به نام کامل لارنس جان است که دکترای تاریخ دارد و پرستار آقای رامیرز است.
این کتاب کامل به شکل گفت‌وگو نوشته شده است، ما نیویورک و اتفاقات و گذشته و حال را در جملات و صحبت‌های این دو نفر می‌شنویم. فضاسازی و شخصیت پردازی از زبان این دو شخصیت است و همین موضوع این کتاب صوتی را جذاب‌تر می‌کند. این اثر جذاب با دو گفت و گو میان دو نفر است که با اجرایی بسیار جذاب صوتی شده است.
شنیدن کتاب نفرین ابدی بر خواننده این برگ‌ها را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم
این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به ادبیات داستانی پیشنهاد می‌کنیم.
بخشی از کتاب نفرین ابدی بر خواننده این برگ‌ها
ـــ پس بگو ببینم چه چیزی مهمه؟
ـــ من پول می گیرم صندلیِ چرخ دارِ شمارو راه ببرم، نه این که عقیده مو نسبت به زندگی براتون شرح بدم.
ـــ آژانسْ تورو استخدام کرده، همین طوره؟
ـــ بله، و دراومدن به من گفتن شمارو با صندلی چرخ دار این طرف و اون طرف ببرم، همین و بس. پولی که می‌گیرم به جایی نمی‌خوره. حالا اگه قرار باشه درس انگلیسی هم به تون بدم، خرج جداگونه ای داره. شما که خبر دارین هزینه زندگی توی نیویورک شرم آوره.
ـــ... لَری. من انگلیسی می‌دونم. لغات این زبونو می‌دونم. لغات زبون فرانسوی و ایتالیایی رو می‌دونم. تک تک واژه‌های اسپانیایی، زبون مادری مو می‌دونم، اما....
ـــ....
ـــ راستش، من توی کشورم حال خوشی نداشتم. یه سر و یه کله افتاده بودم. اما حواسم سر جاش بود، هنوز هم سر جاشه. تموم واژه‌ها یادم هس. اسم چیزهایی که آدم می‌بینه، می‌شنوه، بو می‌کنه، می‌چشه، لمس می‌کنه. اما چیزهای دیگه‌ای که....
ـــ تو ذهن آدمه....
ـــ نه، نه... اگه یه خرده صبر کنی منظور منو می‌فهمی.
ـــ....
ـــ تموم واژه‌هارو می‌دونم.
ـــ جدی؟
ـــ بله... واشنگتن، لَری، میدون، لَریِ جوون، رامیرِزِ پیر، خیلی پیر، هفتاد و چهار ساله، و همین طور درخت، نیمکت، علف، سیمان، اما واژه هایی مثل ضعف اعصاب، افسردگی، شعف، ساختگی... معنی این واژه هارو نمی دونم. دکترها یه ریز این هارو به زبون می آرن.
ـــ یعنی می‌گین حرف هاشونو روشن نمی‌زنن؟
ـــ....
ـــ بهتر بود می‌پرسیدین.
ـــ من می‌دونم که این واژه‌ها دلالت به چه چیزی دارن. تعریف اون هارو تو فرهنگ لغت خوندم. اما شاید تازگی‌ها اون هارو تجربه نکرده باشم، بنابرین معنی اون هارو تا حدودی می‌فهم....
ـــ شما واقعا تموم این زبون هارو می‌فهمین؟
ـــ آره... چه روز زشتی یه!
ـــ برای شما خیلی سرده؟
ـــ نه. منو ببر وسط میدون... دیشب، تو خواب، یه درختی دیدیم شبیه اون جاست. نزدیک اون درخت وسطی یه.
ـــ ما؟
ـــ آره. من و تو و دیگرون. خیلی واضح می‌دیدیم.
زمان
۰
حجم
۰
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۰
حجم
۰
قابلیت انتقال
ندارد