دانلود و خرید کتاب صوتی ۵۰ راه برای ساده کردن زندگی
معرفی کتاب صوتی ۵۰ راه برای ساده کردن زندگی
کتاب صوتی ۵۰ راه برای ساده زندگی کردن نوشته ایلین سنت جیمز در زمینه موفقیت است که با ترجمه زهره زاهدی و صدای فرزانه فائزی منتشر شده است.
درباره کتاب ۵۰ راه برای ساده زندگی کردن
نویسنده این کتاب، توضیح میدهد بالاخره زندگیاش به نقطهای رسیده بود که ادامهٔ زندگی پر تب و تاب دیگر در نظرش ارزشمند نبود. دریافته بود که بعد از آن همه ساعات طولانی و کار طاقتفرسا، موفقیت اندکی عایدش شده است. بسیاری از تجملات شیوهٔ زندگی مدرن را داشته، اما نه فرصت و نه انرژی داشته که از آنها لذت ببرد. از آن بدتر، فرصتی برای زندگی زناشویی و حتی خودش نداشته است. قسمت عمدهٔ عدم رضایت از خودش به دلیل آن بود که از کارش هم لذت نمیبرد. به انجام آن کار ادامه داده بود چون نمیدانست چه کار دیگری میتوانست بکند. در آن لحظهٔ خاص فکرش را هم نمیتوانست بکند که کارش را تغییر بدهد یا به برنامهٔ کاریاش دست بزند
ایلین سنت جیمز بعد از سالها تجربه کردن کار سخت در زمینه املاک تصمیم گرفته است زندگی سادهای داشته باشد و دست از داشتن یک زندگی پرتبوتاب بردارد. او که دوازده سال در زمینه املاک بدون هیچ علاقهای کار کرده بود به یکباره تصمیم گرفت کارش را کنار بگذارد، خرجهایش را کمتر کند، خانه کوچکتری بخرد و الگوهای تفریح و زندگیاش را عوض کند.
کتابی که میخوانید حاصل تجربیات او در این دوره است یعنی زمانی که در حال تغییر سبک زندگی خود بوده است. او در این کتاب نشان داده است زندگی ساده در نظر مردم مختلف چه معنایی دارد و راههایی معرفی کرده که زندگی شما را ساده کند.
شنیدن کتاب ۵۰ راه برای ساده زندگی کردن را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر به دنبال آرامش و موفقیت در زندگی هستید این کتاب را از دست ندهید.
بخشی از کتاب ۵۰ راه برای ساده زندگی کردن
وقتی من و گیبز، در تابستان سال ۱۹۹۰، تصمیم گرفتیم زندگیمان را ساده کنیم، خودمان هم نمیدانستیم ساده زندگی کردن از نظر ما چه معنایی دارد. از بسیاری جهات زندگی خوبی داشتیم. فقط وقت و انرژی کافی نداشتیم که از آن لذت ببریم.
میدانستیم که دلمان نمیخواست چیزی را از قلم بیندازیم. ما آماده نبودیم که به کلبهای در میان جنگل نقل مکان کنیم. مایل نبودیم همه چیز را از دست بدهیم. برای بازنشستگی خیلی جوان بودیم و به هر حال از نظر مالی همچنین آمادگیای را نداشتیم.
ما میخواستیم در همان وضعیتی که بودیم، در همان شهری که دوست داشتیم و در میان همان آدمهایی که برایمان اهمیت داشتند، زندگیمان را ساده کنیم.
ساده کردن برای ما به معنای خلاص شدن از شر وسایل تلنبار شدهای بود که دیگر خاصیتی برای زندگیمان نداشت و فقط جای زیادی را در قفسهها و گنجهها اشغال کرده بود. به معنای نقل مکان به خانهای کوچکتر و جمع و جورتر بود.
به معنای کم کردن کارهای روزانهٔ منزل و کارهای آخر هفته بود. کارهایی مثل آشپزی، خرید خواروبار، نظافت، زدن چمنها و بدو بدوهای زائد، تا از وقت آزادشدهمان برای تماشای غروب آفتاب، پرسه زدن در باغ گل سرخ یا وقتگذرانی با فامیل و دوستان استفاده کنیم.
به معنای تغییر الگوهای خریدمان بود، نه فقط برای کم کردن مصرف منابع زمین، بلکه برای به حداقل رساندن وسایلی که باید نگهداری میکردیم، مواظبشان میبودیم و برایشان فضایی را در نظر میگرفتیم.
به معنای نه گفتن به بسیاری از فعالیتهای اجتماعی و شهرنشینی بود که خود را متعهد به انجامشان میدانستیم. به این ترتیب فرصتی مییافتیم برای سکوت یا شروع یکی از طرحهای خلاقانهمان یا یاد گرفتن این که محض تنوع هیچ کار نکنیم.
زمان
۰
حجم
۰
قابلیت انتقال
دارد
زمان
۰
حجم
۰
قابلیت انتقال
دارد
نظرات کاربران
خیلی خوب بود .
اختیاری