دانلود و خرید کتاب صوتی ذهنتان یارتان
معرفی کتاب صوتی ذهنتان یارتان
کتاب صوتی ذهنتان یارتان نوشته ساکیونگ میفام رینپولاچ است که با ترجمه رضا رضایی و صدای صادق وفایی منتشر شده است. کتاب ذهنتان یارتان، ۹ راه مراقبه برای مدیریت ذهن را به شما یاد میدهد.
درباره کتاب ذهنتان یارتان
هدف نویسنده تحقق و شکوفایی نیکی پایهای است. ساکیونگ میفام راهنماییهای مفصل برای تربیت ذهن دلاورانه از طریق تمرین مراقبه نشسته ارائه میدهد، یعنی او کل روند را به رام کردن اسب سرکش تشبیه میکند. موانعی را که ممکن است در این کار پیش بیاید توضیح میدهد، و نمونههایی نیز از نصایح و توصیههای مراقبهکنندگان در اختیار ما میگذارد.
ساکیونگ میفام خواننده را با مراقبه تأملآمیز یا مراقبه متفکرانه نیز آشنا میکند که بصیرت ما را تیزتر و حکمت و عقل ما را قویتر میسازد. این نوع تأمل و تفکر شرایط کسب رضایت را گسترش میدهد، زیرا ما به ماهیت واقعیت پی میبریم. ساکیونگ میفام بر بودیچیتا ــ دل بیدار شده ــ تأکید بسیار میکند، زیرا این نوعی روشنایی یافتن است که از طریق آن شروع میکنیم به تجربهکردن روحیه بزرگ دلاورانه خود. این کتاب سعی دارد زندگی شما را روشن کند.
شنیدن کتاب ذهنتان یارتان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به یک زندگی شاد و در آرامش پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب ذهنتان یارتان
بسیاری از ما برده ذهنمان هستیم. ذهن ما بدترین دشمن ماست. سعی میکنیم تمرکز کنیم، اما ذهن ما سرگردان میشود. سعی میکنیم بر استرس غلبه کنیم، اما اضطراب نمیگذارد شبها بخوابیم. سعی میکنیم به کسانی که دوستشان داریم خوبی کنیم، اما بعد یادمان میرود و فقط به خودمان فکر میکنیم. هنگامی هم که میخواهیم زندگی خود را عوض کنیم، غرق در تمرینهای فکری و معنوی میشویم و انتظار داریم سریع نتیجه بگیریم، اما بعد از اتمام یک دوره خوش و کوتاه باز هم تمرکز خود را از دست میدهیم. به حالت پریشانی و حیرت برمیگردیم و باز هم ما میمانیم و احساس نومیدی و بیپناهی.
به نظر میرسد که همه قبول داریم که پرورش جسم به کمک ورزش و رژیم غذایی و استراحت کار درستی است. اما چرا به فکر پرورش و تربیت ذهن خود نمیافتیم؟ اگر به ذهن و حالتهای عاطفی و هیجانی خود رسیدگی کنیم، در فعالیتهای خود بهتر عمل خواهیم کرد ـ چه ورزش و تجارت و تحصیل باشد و چه فعالیت مذهبی. مثلاً من بیشتر عمرم را اسب سواری کردهام و اسبها را خیلی دوست دارم. وقتی سوار اسب میشوید باید هوشیار باشید و در هر لحظه بدانید که دارید چه میکنید. اسب موجود زنده است و به ارتباط نیاز دارد و شما باید در مورد حالات او حساسیت نشان دهید. در غیر این صورت، خطر شما را تهدید خواهد کرد.
یک بار که نزد یکی از دوستانم در کولورادو بودم، یکی از اسبهای مورد علاقهام را که راکی نام داشت برای آزمایش سواری به یک منطقه پرت بردم. قبلاً با راکی سواری کرده بودم، اما بیشتر در میدان اسب سواری بود. راکی اسب باهوشی بود اما نمیدانست در یک کوره راه چه گونه راه برود. این موقعیت برای او جدید بود. من پیشاپیش یک گروه در حرکت بودم و همین مسئله هم راکی را کمی عصبی میکرد. من او را از بعضی از سنگهای سر راه عبور میدادم و بدنم را به طرفی خم میکردم تا او بفهمد که از کجا باید عبور کند، اما راکی مدام سکندری میخورد.
در این راه باریک به جای تنگی رسیدیم. یک طرف ما صخره شیبدار بود و طرف دیگر ما پرتگاه کوچکی بود که پایین آن یک رودخانه جریان داشت. راکی ایستاد و منتظر فرمان من ماند. هر دو میدانستیم که یک حرکت غلط هر دوی ما را به رودخانه میاندازد. من راکی را به سمت گذرگاه تنگ هدایت کردم و وزن بدنم را به طرف دیواره صخره متمایل کردم. فکر میکردم که اگر راکی بلغزد میتوانم بپرم و خودم را نجات بدهم.
زمان
۵ ساعت و ۵۳ دقیقه
حجم
۳۲۳٫۸ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۵ ساعت و ۵۳ دقیقه
حجم
۳۲۳٫۸ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد