کتاب روزگار سیاه
معرفی کتاب روزگار سیاه
کتاب روزگار سیاه نوشته عباس خلیلی است. پس از تهران مخوف یک سلسله رمانهای اجتماعی، که صفحات خود را به خصوص به تشریح وضع ناگوار زنان ایرانی وقف کرده بودند، پدید آمد که مهمترین آنها آثار قلمی خلیلی به نام روزگار سیاه (مهر ۱۳۰۳)، انتقام (مرداد ۱۳۰۴)، انسان (۱۳۰۴) و اسرار شب (فروردین ۱۳۰۵) است.
موضوع رمان مسئله بیچارگی و بدبختی زنان مسلمان است که از مدتها پیش در مطبوعات اسلامی مورد بحث بوده و اکنون برای نخستین بار به صورت ادبی در مطبوعات ایران طرح میشد.
روزگار سیاه شباهت زیادی به رمان تهران مخوف دارد، جز اینکه دامنهٔ حوادث در این رمان کمتر گسترش یافته است.
خواندن کتاب روزگار سیاه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به رمانهای کلاسیک ایران پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب روزگار سیاه
در آخر شهر کرمانشاهان محلهٔ است. موسومه بفیض آباد. در آخر آن محله هم خانهٔ حقیری است، در آن منزل خراب، مردی نورعلی نام سکنی دارد، آن مرد دارای مرکب عادی برای کرایه است مرا عادت این بود که به وسیلهٔ آن مرکب به طرف کوه و صحرا میرفتم، در یکی از مغازهها و درههای کوه عزلت برگزیده پس از مدتی تفکر و انزوا باز آن مرکب بر کشته و مرا به قبرستان حقیقه، به مدفن شرف و وجدان عودت میداد، امروز هم به طرف منزل نورعلی رفته حلقهٔ در را گرفته کوبیدم، زنی آمد و در را باز کرد چه میخواهی گفت و پاسخ دادم، نورعلی را با مرکب خود خواستم نورعلی حاضر نبود، پرسیدم: کجا رفته؟ جواب داد: «پی طبیب» در همان اثنا نورعلی با یک کرد سالخورده پریشان که طبیب باشد پدید آمد – پس از سلام و کلام در سخن را با دست معذرت از تأخیر بست و گفت: «گرفتار یک مرتبهٔ آواره و بیچاره هستم، آن مریضه طهرانیه و از چندی پیش در جوار ما بوده و هست، او به مرض سل دچار است، سابقهٔ خوشی ندارد، نیک طلعت و زشت نام است، سیه نامه و سپید رو، پاک صورت و آلوده سیرت، من برای خدا طبیبی بهر او حاضر کردهام، اینک بفرمایید به طرف مقصد که طاق بستان کردم بیش از این تکلیف ندارم آن هم برای یک زن فاحشه»!
حجم
۱۶۱٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه
حجم
۱۶۱٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه