کتاب اگر عشق را یارای تفکر بود
معرفی کتاب اگر عشق را یارای تفکر بود
کتاب اگر عشق را یارای تفکر بود اثری از آلون گراچ با ترجمه عنبر صدیقی است. این کتاب به ما نحوه استفاده از قدرت ذهن جهت راهنمایی قلب را یاد میدهد و کمکمان میکند تا بر الگوهای عشقی که منجر به شکست در رابطه و دوستی های عاشقانه میشود، غلبه کنیم.
درباره کتاب اگر عشق را یارای تفکر بود
عشق یکی از زیباترین احساساتی است که هرفردی در زندگی خود تجربه میکند. اما یک رابطه عاشقانه پر شور و حرارت ممکن است که به سرعت یا حتی بعد از گذشت چندسال سرد شود و به سوی خاموشی برود. هرچند دو نفری که در یک رابطه هستند هردو دوران آشنایی را میگذرانند اما عشق پر حرارت سبب میشود تا از دیدن مشکلات احتمالی غافل شوند و این مشکلات چند سال بعد خودشان را نمایان میکنند.
آلون گراچ در کتاب اگر عشق را یارای تفکر بود، به همین موضوع پرداخته است. او نگاهش را به همین مسائلی معطوف کرده است که از چشم افرادی که در رابطه هستند، پنهان میماند، به این ترتیب میتوان راهی برای جلوگیری از بروز مشکلات پیدا کرد یا در صورتی که مشکلی در رابطه به وجود آمد، آن را با آرامش حل کرد.
کتاب اگر عشق را یارای تفکر بود را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
کتاب اگر عشق را یارای تفکر بود اثری تاثیرگذار است که میتواند آینده رابطه عاطفی شما را دگرگون کند. خواندن این اثر را به تمام افرادی که دغدغه حفظ و سلامت رابطه عاطفی خود را دارند و همچنین افرادی که در زمینه زوج درمانی فعالیت میکنند، پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب اگر عشق را یارای تفکر بود
در الگوی رابطه نوع دوم، یا عشق مجازی، ما در یک رابطه نوع دوم، یا عشق مجازی، ما در یک رابطه بر اساس فاصله جغرافیایی مانند ارتباط از راه دور، دورهای و یا اینترنتی درگیر میشویم. در این نوع رابطه ما از بودن با یکدیگر و یا شخصی دیگر بر اساس فرآیندی منظم منع میشویم و فارغ از واقعیتهای موجود در زندگی روزمره و در بهترین حالت، یک نوع حس کمال و بدون نقص بودن شخص مقابل را در ما تقویت میکند. اما بهمحض اینکه سعی میکنیم این عشق «مجازی» را وارد دنیای فیزیکی و واقعی بکنیم، این ساختار ذهنی فوقالعاده، از هم گسیخته شده و ما را با درد و رنجهای طولانی و احساس بیاعتمادی در توانایی ما برای عشق ورزیدن مواجه میکند.
در الگوی سوم، یعنی عشق یکطرفه، هرچقدر که طرف مقابل بیشتر از ما دوری کند، ما بیشتر مشتاق و شیفته او میشویم. هنگامیکه ما عاشق کسی هستیم که پاسخ مناسب را به عشقمان نمیدهد، خود را فریب داده و میگوییم چنانچه او به عشق روی آورد، با یکدیگر خوشحال بوده و نیازهای احساسیمان کاملاً برطرف میشود. اما واقعیت این است که در اغلب موارد وقتی این نوع از عشق بعد از تلاشهای زیاد به سرانجام میرسد، ما علاقه خود را از دست میدهیم. علاوه براین و همانطور که بعداً مشاهده خواهیم کرد، نتیجه متقابل تعقیب و ردگیری شخصی که از ما دوری میکند، درست مانند این است که خودمان از دسترس آن شخص خارج بوده و لذا هر دوی اینها از یک الگو تبعیت کرده و فرقی بین آنها نیست.
در عشق ممنوع، در واقع ما به طرف حسی پر از خطر کشیده میشویم که موانع زیادی سر راه این نوع از روابط قرار دارد. یک معلم دبیرستان و شاگرد او بهشدت عاشق یکدیگر میشوند. یک خانم مطلقه عاشق همکلاسی دانشگاه پسر خود میشود. یک خانم متأهل عاشق معلم تنیس و یا پزشک معالج خود میشود. ما بر این باور هستیم در این نوع موقعیتها چنانچه بتوانیم موانع موجود بر سر راه این عشقهای ممنوعه را برداریم میتوانیم به عشق حالتی واقعی و سالم بدهیم. در بسیاری از موارد، اتفاقاً ممنوع بودن عشق است که بیشتر به آن دامن میزند. لذا هنگامیکه تمام موانع برداشته شد، عشق میمیرد و عشاق علاقه خود را ازدست داده و ذهن متوجه یک عشق ممنوع دیگر میشود.
پنجمین الگو از عشقهای شکستخورده، عشق بر اساس روابط جنسی میباشد. این نوع روابط را عشقی تعریف میکنند که دارای عنصری جنسی میباشد و این در حالی است که میتوان گفت این یک رابطه جنسی بوده که از عشق تهی و رابطهای بر اساس تمایلات جنسی است نه چیز دیگر. این نوع رابطه میتواند به صورتی آگاهانه به وجود بیاید، زیرا هنگامیکه دو نفر بدون هیچگونه وابستگی درگیر کاوشهای بدنی در یکدیگر میشوند، ناخودآگاه خود را فریب داده و فکر میکنند که عاشق یکدیگر میباشند، همه اینها در موقعیتهایی اتفاق میافتد که طرفین فقط به فکر شهوترانی میباشند و نه چیز دیگری. در هرکدام از این موقعیتها، هنگامیکه یکی و یا هر دو طرف ناگهان به خاطر بیاورند که آنها فقط «بدن» نیستند و اینکه ذهن و جان آنها دارای یک واقعیت بوده و نیازهای روحی، بسیار بیشتر از نیازهای آلات تناسلی میباشد، این نوع رابطه دچار اختلال شده و حتی پایان میپذیرد.
در الگوی عشق مثلثی، ما یک شخص دیگر را که ممکن است واقعی و یا تصوری باشد وارد رابطه خود میکنیم. بهعنوان مثال ما همسر خود را بهعنوان زن یا مادر دوست داریم ولی معشوقه خود را فقط برای روابط جنسی دوست داریم. یا اینکه ما با یک مرد مراوده عاشقانه داریم ولی در نهان عاشق برادر او هستیم. یا ما عاشق شوهر خود هستیم ولی ترجیح میدهیم که آخر هفتهها را با مادر خود بگذرانیم. این نفر سوم لزوماً همیشه یک شخص نبوده و گاهی نیز ممکن است یک فعالیت باشد. ما ممکن است نسبت به نامزد خود متعهد باشیم ولی تمام آخر هفته را به اسکی کردن و نوشیدن با دوستان مرد خود بگذرانیم. یا اینکه ممکن است عاشق نامزد خود باشیم ولی تماموقت خود را صرف امور تجارت اینترنتی کنیم. در بسیاری از این موارد، هنگامیکه تحتفشار قرار میگیریم، این شخص سوم رابطه است که برای حفظ رابطه اصلی نابود میشود.
حجم
۵۰۸٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۷۶ صفحه
حجم
۵۰۸٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۷۶ صفحه