کتاب بمبئی رقص الوان است
معرفی کتاب بمبئی رقص الوان است
کتاب بمبئی رقص الوان است یکی از کتابهای مجموعه تماشای شهر است که نشر اطراف به همت علیاکبر شیروانی گردآوری کرده است. این کتاب داستان سفر مسافران دوران قاجار به بمبئی است.
درباره مجموعه تماشای شهر
شهرها خودِ فردی و خودِ جمعی ما هستند که گاهی دچار خستگی و گاهی شادی. ما بهانههای زیادی میتراشیم برای غم و شادی و همواره کسی یا چیزی را باعث این موضوع میدانیم اما به نظر میرسد منشأ بیآرامی و آرامش، بیش از جهان بیرون در درون ماست. شهرها خودشان را در ما، در رفتارهای جمعی ما، در کردار اجتماعی ما و در حیات روزانه ما نشان میدهند و ما خودمان را به شکلهای گوناگون پیدا میکنیم. از ایام کهن تاکنون از راههای شایع خودشناسی دوری از محل سکونت بوده است و اهمیت سفر نیز در پیوندی است که میان مسافر و مبدأ و مقصد سفر حاصل میشود.
ما عزم سفر میکنیم و اولین چیزی که به دوش میکشیم خودمانیم و به شهر و سرزمینی دیگر میرویم که خودمان را به آن عرضه کنیم و در معرضش قرار گیریم تا تراش بخورد این خودِ یکجانشسته. مسافر در بازگشت به شهرش خودِ دیگری سوغات میآورد و این از هرآنچه به سوغات میگیرد مهمتر است. مجموعه «تماشای شهر» کارنامه خودجوئی تنی چند از گذشتگان نه چندان دور و نه چندان نزدیک است.
خواندن کتاب بمبئی رقص الوان است را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به سفرنامه پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب بمبئی رقص الوان است
صبح از خواب برخاستیم، بعد از صرف چایی الی ظهر منزل ماندم، بعد از ظهر رفتیم بیرون قدری گردش نمودم. اولاً این شهر ـ از قرارِ تقریرِ یکی از اهل هندوستان ـ سه فرسخ طول این شهر است و یک فرسخ عرض این شهر است و از قرار تقریر یک نفر دیگر هم دوازده فرسنگ دور این شهر است. باری بسیار بزرگ است و اولْ بندر است در هندوستان ولی بزرگتر از این شهر و آبادتر شهر دیگر هست مثل کلکته و غیره و همه طور ملت و مذهب در این شهر
هستــ از مسلمان شیعه و سنی و آبپرست و آفتابپرست و آتشپرست و گاو و گوساله پرست و غیره و غیره و اغلب بل اکثر اهالی به واسطه بدی آب و هوا سیاهچهره و سبزچهره و کوچک و بدترکیب
هستند ـ از زنانه و مردانه ـ و بدبو میباشند. یک بوی عفونتی از اغلب اهالی که در وقتی که عرق مینمایند به مشام میرسد و خود شهر هم بدبو و متعفن است یا به واسطه کثرت کارخانجات و یا اصلاً طبیعی هوا میباشد و در این چند روز توقف ما در بمبئی سرم متصل دَوران دارد گویا به واسطه بوی متعفن این شهر است و شاید به واسطه علت بد دیگر هم باشد.
متمول در این شهر زیاد است ولی تمام مایه تجارت است و یا از کمپانی امتیازات و غیره و مستغلات ولی ملک زراعت و ملک خود شهر که زمین باشد راجع به دولت است و در شهر هر کس هر مقدار زمین لازم داشته باشد از دولت باید اجاره نماید بعد بناء نماید به طور دلخواه و همه ساله مالالاجاره زمین را به دولت بپردازد و در این شهر خانه به مثل ایران دارای محوطه و باغچه و اتاق نیست بلکه منزلخانه و خانههای این شهر همان دکاکین و مغازههایی است که در خیابانها و در کوچهها بنا نمودهاندــ فوق آنها را از سه مرتبه الی پنج مرتبه اغلب بناها و الی هفت مرتبه بعض بناها ساخته و منزل و خانههاشان میباشد که در تحت، مغازه و فوقانی تمام منزل سکنا است و بعض از هندوها منزل ندارند و شبها در میان کوچهها و کنار خیابانها زندگی مینمایند و آنهایی هم که منزل دارند از ادنا مراتبِ ناس به واسطه گرمی، شب را در کنار خیابانها و کوچهها میخوابند ولی خیلی وحشیانه زن و مرد نزد یکدیگر وصل هم میخوابندــ نمیدانم علت چه چیز است که دولت انگلیس در صدد تربیت این جماعت برنمیآید و تأسیس مدارس بزرگ نمیکنند، گویا میترسد که متمدن شوند استقلال بخواهند و آن منفعت کثیری که از این جماعت مینماید سکته وارد بیاید و در این شهر فقط دو مدرسه میباشد آن هم متعلق به ایرانیان است که به لسان اهل هند مغول میگویند به عجمها و شاید مدارس هم داشته باشند ولی بنده ندیدم و نفهمیدمــ اگر باشد مدرسهای نیست که ترتیب تمدن را تعلیم نمایند.
در این شهر شانزده هزار ایرانی هست ولی سنی از شیعه بیشتر است و شیعههای این شهر دو مسجد دارند و دو حمام ولی سنیها بیشتر دارند و بتخانههای زیادی در اغلبِ کنار خیابانها میباشد که مجسمههایی از انسان و گاو ساختهاند و صبح که میشود بتپرستها عبادت مینمایند و خادم، یک نشانه قرمزی که گویا جوهر است به پیشانی این جماعت میزند که معلوم است، بعد جزئی وجهی به آن خادم بتخانه میدهند و اغلب عمارات و مغازههای این شهر از سه مرتبه است الی پنج و شش مرتبه، قلیلی هم هفت مرتبه دارد و در خیابانهای بزرگ، تمام دو خط واگن استــ یکی به جهت آینده و یکی رونده و از قرار تقریر خودِ اهالی ده هزار اتومبیل کرایهای میان شهر دارد ولی درشکه کرایه متجاوز از ده هزار است و تعداد واگنها را نفهمیدم، گویا متجاوز از هزار باشد و به قوه راه میرود که توسط سیمی است که در بالا کشیده شده و یک آهن بلندی در بالای واگن متصل است به سیم که آن سیم به قوه میکشد و هر واگنی دو اتاق متصل به یکدیگر است و گویا متجاوز از یکصد نفر هر واگنی حرکت میدهد و از کثرت جمعیت در این شهرِ بمبئی در خیابانهایی که خط واگن است عابرینِ سبیل به زحمت عبور مینمایند و بازار مخصوص مثل ترتیب بازارهای ایران و عربستان ندارد بلکه در طرفین تمام خیابانها مغازه و دکاکین است و گندمکار و برنجکار در اطراف این شهر است و معلوم است که برسات دریا به واسطه برنجکاری است که در تابستان در اطراف دریاها میشود به خصوص دریای هند و خداوند قادر متعال باران را در تابستان میفرستد که محصول برنج هم عمل آمده، این است که در باد و باران، دریا تلاطم و انقلاب دارد.
حجم
۹۴٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۶۴ صفحه
حجم
۹۴٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۶۴ صفحه
نظرات کاربران
هنوز لندن رو نخوندم، ولی این کتاب رو از باقی مجموعه بیشتر دوست داشتم چند تا دلیل در موردش فکر میکنم، یکی اینکه بمبئی جنسش بیشتر شبیه ماست تا مثلا پاریس یا سن پترزبورگ دلیل دیگه هم این میتونه باشه که راویانی
توصیه به علاقهمندان به سفرنامه داستان های کوتاه و خواندنی
همه ادیان کنار هم در صلح وصفا در بمبئی زندگی می کنند.فرقه های مسلمانان هم در بمبئی هستند و مرتب یکدیگر را تکفیر می کنند... حالا که دریانوردی اینقدر پیشرفت کرده چرا کشتی مسافری بین بنادر ایران و هندوستان نیست؟ حیف