کتاب هیچ ایرادی در تو نیست
معرفی کتاب هیچ ایرادی در تو نیست
کتاب هیچ ایرادی در تو نیست نوشته سوزان مونیخ هنکلس به شما میآموزد که به دور از قضاوتها و القائات منفی دیگران به سوی موفقیت گام بردارید.
درباره کتاب هیچ ایرادی در تو نیست
سوزان مونیخ هنکلس در این کتاب به شما آموزش میدهد که وقایع اطراف خودرا قضاوت نکنید، به ویژه تلقینات منفی دیگران درباره خود را باور نکنید و طرز فکر مستقل خود را برای رسیده به اهدافتان داشته باشید. او در این اثر به شما یادآوری میکند که اگر موفق نمیشوید ایراد از شما نیست. این درک از خود باعث تغییرات بسیار مثبتی در شما خواهد شد. و روابطتان را با دیگران نیز بهبود خواهد بخشید. این باور که شما ایرادی ندارید کمک خواهد کرد به سوی آرزوها و خواستههای پنهان خود گام بردارید و این موضوع هیچ ربطی هم به این که شما در چه سن و سالی قرار دارید ندارید.
سوزان در این کتاب به شما میآموزد که چگونه باورهای اولیهای را که باعث محدود شدنمان شدهاند، دور بریزیم و با خواستن و تمرین کردن همه عادتها و محدودیتها را از بین ببریم.
این کتاب به شما کمک خواهد خواهد کرد که با قضاوتها و تصمیماتی که در گذشته گرفتهاید و احوالات امروزتان، بر اساس آنها شکل گرفته است کنار بیایید و به تدریج آنها را در جهتی مثبت تغییر دهید.
خواندن کتاب هیچ ایرادی در تو نیست را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به کتابهای موفقیت و رشد فردی مخاطبان این کتاباند.
بخشی از کتاب هیچ ایرادی در تو نیست
زندگی ما، همان انتخابهای ماست، اینطور نیست؟ وقتی متوجه شویم که اساس زندگیمان را حول محور ایرادهایی که در خود و دیگران یا موقعیتها دیدهایم پایهریزی کردهایم، قطعاً انسانی از ما متولد میشود که ذهنی قضاوتگر دارد و در تمام باورها، افکار، تصمیمات، جستجوگریهایش این باور زنده است. میتواند جالب ولی تا حدودی غمانگیز باشد وقتی پی میبریم تمام قضاوتهایی که تا بهحال در مورد خویشتن داشتیم و انتخابهایی که تا بهحال در زندگی کردهایم، همه بر اساس این باور شکل گرفته که ایراد داریم. انتخاب ما زمانی واقعی رخ میدهد که از قضاوت دور شویم و در عوض نسبت به عملکردمان آگاهی پیدا کنیم.
با یک نگاه عمیق و تحلیلگرانه قادر خواهید بود اعمال خود را بارها و بارها بسنجید و همین توانایی به شما این فرصت را میدهد که بتوانید راه متفاوتی برای زندگی و انتخابهای آیندهتان پیش بگیرید. ممکن است دلتان بخواهد چیزی را تغییر ندهید، اما این بار میدانید که حق انتخابهای دیگری هم دارید که در گذشته از آنها آگاه نبودید. حالا متوجه میشوید در زندگی ممکن است اتفاقات آنطور که خوشایندتان هست پیش نرود؛ اما جا نمیخورید و فکر نمیکنید چرا دنیا همیشه برای شما بدبیاری به دنبال داشته، بلکه اتفاقات را آنطور که رخ دادهاند و بدون قضاوت میپذیرید.
و در نهایت، اگر واقعاً از ته قلبتان به این باور رسیده باشید که ایرادی ندارید، حق انتخابتان در زندگی فراتر از محدودههایی که در گذشته تصور میکردید میشود. حال میتوانید هر کدام، یا همه یا هیچکدام از فرصتهای جدیدی که برایتان فراهم شده است را انتخاب نکنید، اما حداقل حالا حق انتخاب دارید. دیگر خبری از محدودیتهای سازمانیافته و شیوههای رایجی که به خودتان تحمیل میکردید وجود ندارد.
اولین ازدواج من در بیستودو سالگی بر اساس این باور شکل گرفت که تصور میکردم زمان ازدواجم فرا رسیده است. من بعد از پایان تحصیلات کالج هیچ برنامهای برای آیندهام نداشتم و با خودم فکر میکردم شاید دیگر کسی از من بعدها تقاضای ازدواج نکند. البته صادقانه بگویم، همسر اول من هیچ شباهتی به پدرم که نمیتوانستم تحملشم کنم نداشت. الان که نتیجه روابطمان را میبینم برایم واضح است که هیچکدام از ما انتخاب آگاهانهای نکرده بودیم و فقط اسیر عادتها شده و تصور می کردیم تنها راهحل کنار هم بودنمان ازدواج است.
همسر سابقم ریچارد الان حدوداً ۳۰ سال است که با راجر ازدواج کرده و بسیار از بودن در کنار هم خشنود هستند. من و همسرم اریک هم الان حدود ۴۱ سال است که در روابطی عاشقانه و مملو از تفاهم کنار هم احساس خوشبختی میکنیم. ریچارد و من هر دو بعد از جدایی و تجربیاتی که از رابطه خودمان به دست آوردیم سعی کردیم با اطلاعات و آگاهی بالا تن به ازدواج مجدد دهیم و شانس خود را دوباره امتحان کنیم. خبر خوب آن که هر دوی ما در حال حاضر دو پسر و همسرانی دلسوز و فوقالعاده داریم و همچنین دو نوهٔ دوستداشتنی نصیبمان شده است.
حجم
۲۱۰٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۸۲ صفحه
حجم
۲۱۰٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۸۲ صفحه
نظرات کاربران
این کتاب بسیار کوتاه و مختصر نوشته شده است، اما در عین کوتاهی رسالت خودش را ایفا میکند. در مجموع ۸ فصل دارد که در انتهای هر فصل یک تمرین شخصی آورده شده که توصیه میکنم که حتماً قلم و