کتاب میلیاردرهای بیت کوین
معرفی کتاب میلیاردرهای بیت کوین
کتاب میلیاردرهای بیت کوین نوشته بن مزریک است. این کتاب یک داستان واقعی از نبوغ و خیانت و رستگاری است. کتاب میلیاردرهای بیت کوین که با ترجمه ثریا نیلدار منتشر شده است روایتی جذاب است از دنیای اقتصاد مدرن.
درباره کتاب میلیاردرهای بیت کوین
بن مزریک نویسنده کتاب پرفروش میلیاردرهای تصادفی که داستان شــکلگیری فیسبوک را در آن روایت کرده بود، بار دیگر دست به نوشتن کتاب دیگری زده است و در آن روایت زندگی دوقلوهایی را روایت کرده که به ثروت خارقالعادهای با بیتکوین رسیدهاند. کتاب میلیاردرهای بیتکوین داستان زندگی اولین میلیاردرهای حوزه بیتکوین است. تایلر و کامرون وینکلواس در سال ۲۰۱۷ این عنوان را از آن خود کردنــد.
آنهایی که در حــوزه رمزارزها حرفهای هســتند، نام این دوقلوها را با صرافی جمینای میشناسند. همان برادران دوقلویی که مدعی مالکیت فیسبوک بودند و با مارک زاکربرگ دعوای حقوقی داشتند. هرچند آنها نتوانستند در دعوای حقوقی بر ســر فیسبوک به موفقیت چشمگیری دست پیدا کنند، اما شانس خود را با پدیده عجیب و غریبی به نام بیتکوین آزمایش کردند. این دو برادر روی ایده ساتوشی ناکاموتو یک قمار بزرگ انجام دادنــد و تمام زندگی خود را وقف بیتکوین کردند و در سال ۲۰۱۷ که قیمت بیتکوین به بالاترین حد خود رسید، به اولین میلیاردرهایی تبدیل شدند که ثروت خود را از راه بیتکوین به دست آورده بودند.
خواندن کتاب میلیاردرهای بیت کوین را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به داستانهای پرهیجان اقتصادی و واقعی پیشنهاد می کنیم
بخشی از کتاب میلیاردرهای بیت کوین
طبقه بیستوسوم یک برج اداری، واقع در حومه منطقه مالی سانفرانسیسکو.
شیشه، فولاد و بتن، آرایشی خاص به فضای مطبوع و دکوراسیون داخلی اتاقهای روشن و مکعبیشکل ساختمان بخشیده بود.
رنگآمیزی پوست تخممرغی دیوار و فرشهای ماشینی بژرنگ، فضای اتاق را پر کرده بود. روشنایی رشتههای لامپ مهتابی از پشت برخی از قسمتهای سقف کاذب به چشم میخورد. آبسردکنهای دوکاره، میزهای کنفرانسی که لبههای براقی داشتند و چندین صندلی چرمی و قابل تنظیم نیز در اتاق دیده میشد. بعدازظهر روز جمعه، ساعت اندکی از ۳: ۰۰ گذشته بود. تایلر وینکلوس در مقابل پنجره بزرگ اتاق ایستاده بود و به روشنایی چراغ نوک برج روبهروی ساختمان که از میان تودههای ابر سوسو میزد، چشم دوخته بود. او با دقت از لیوان کاغذی یکبارمصرف و نازکی که در دست داشت، آب مینوشید و شش دانگ حواسش را جمع کرده بود تا کراواتش را خیلی خیس نکند. بعد از این همه مدت، بعد از تمام این روزها، ماهها و سالهای جهنمی که پشت سر گذاشته بود، دیگر پوشیدن کراوات چندان اهمیتی نداشت. هرچه این مصیبت طولانیتر میشد، احتمال اینکه تایلر در جلسه بیپایان بعدی با ژاکت قایقرانی المپیک حاضر شود، بیشتر بود.
قطرههای آب روی کراوات او جاری نشدند، اما در عوض آستین پیراهنش حسابی خیس شد. تایلر که اعصابش خرد شده بود، هنگامی که مچ دستش را تکان میداد، لیوان کاغذی را میان انگشتان خود مچاله کرد و آن را در سطل زبالهای که زیر پنجره قرار داشت، انداخت. «این هم از یک نوآوری دیگر... لیوانهای کاغذی که شبیه بستنی قیفیاند. معلوم نیست کدام مردمآزاری به سرش زده این لیوانها را درست کند!»
- «احتمالاً همان کسی که این چراغها را درست کرده! از وقتی اتاق ما را به این طبقه منتقل کردهاند، رنگ پوست من دو درجه تیرهتر شده... به نظرم برزخ هم پر از لامپهای مهتابی است، نه گودالهای آتش!»
کامرون، برادر تایلر، در گوشهای از اتاق روی یکی از صندلیهای چرمی لم داده بود و پاهای بلندش را روی میز کنفرانس گذاشته بود. او جلیقه تنش کرده بود، اما کراوات نبسته بود. لنگه کفش چرمی کامرون به صفحهنمایش لپتاپ تایلر چسبیده بود، اما تایلر حوصله جروبحث با او را نداشت؛ به اندازه کافی روز طولانی را پشت سر گذاشته بودند.
حجم
۳۵۱٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۸۴ صفحه
حجم
۳۵۱٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۸۴ صفحه
نظرات کاربران
خوبه
کتابی در خور تحسین و جالبه