دانلود و خرید کتاب دست خدا قاسمعلی زارعی
تصویر جلد کتاب دست خدا

کتاب دست خدا

دسته‌بندی:
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب دست خدا

کتاب دست خدا نوشته قاسمعلی زارعی است. این کتاب بخشی از تاریخ معاصر ایران است که سرشار از شجاعت و مقاومت است.

درباره کتاب دست خدا

انقلاب اسلامی ایران یکی از شگرف‌ترین انقلاب‌های مردمی می‌باشد که در تحقق و شکل‌گیری آن، عناصر مختلفی نقش داشته‌اند که می‌توان بارزترین آن را رهبری دینی و عشق و علاقه مردم به اسلام و دفاع از ارزش‌های آن دانست.

پس از پیروزی انقلاب، توطئه‌ها و تهدیدهای بسیاری، چه داخلی و چه خارجی، این حادثهٔ بزرگ را مورد تهاجم قرار داد که می‌توان به غائله کردستان و بلوچستان به طور خاص اشاره کرد که توان بسیاری از علاقه‌مندان به انقلاب و نظام نوپای اسلامی را به خود اختصاص داد.

با شروع جنگ تحمیلی توسط رژیم بعثی عراق، همهٔ اقشار و اقوام ایرانی احساس کردند که تمامیت ارضی کشور و انقلاب اسلامی در معرض تهدید جدی قرار گرفته است و این خود شروع فصل جدیدی از حماسه‌آفرینی ایرانیان غیور بود.

حضور کم‌نظیر کرد و ترک و بلوچ و لر و فارس در کنار هم، تجربهٔ منحصر به فردی بود که تاریخ معاصر ما تجربه کرد.

کتاب دست خدا خاطرات قاسمعلی زارعی است.

خواندن کتاب دست خدا را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به خاطرات دفاع مقدس.

بخشی از کتاب دست خدا

در سرازیری پیچ‌های گردنه اسدآباد به آرامی با حوصله رانندگی می‌کردم، از آن‌طرف، دشت وسیعی که به کوه‌ها منتهی می‌شد، نمایان بود. در پهنه این دشت، آنتن‌های بشقابی دریافت امواج ماهواره‌های مخابراتی، که همانند قارچ چتر خود را گشوده بودند، بیشتر از هر چیزی خودنمایی می‌کردند، آخرین پیچ گردنه را که پشت سر گذاشتم؛ مجسمهٔ سید جمال‌الدین اسدآبادی - که روی پایه‌ای سنگی در میدان ورودی شهر اسدآباد نصب شده بود - با نگاهش به ما خوشامد گفت. وارد شهر می‌شوم. فرزندانم این‌جا بیش از هر جای دیگری احساس شادی می‌کنند. کمیل، عاشق بازی با کبوتران همسایه بر روی پشت بام‌ها و امیر دل در گرو بازی با مرغ و خروس‌های محل است.

مادرم در طی این چند سالی که به تهران مهاجرت کرده‌ام؛ همیشه در ایام نوروز، چشم انتظارِ آمدن ماست. او کارهای آخِر سال را با سرعت تمام به انجام می‌رساند و به قول خودش شست‌وشوی فرش، خانه‌تکانی و خریدهای نوروزی را انجام می‌دهد و لای در حیاط را باز می‌گذارد و به در چشم می‌دوزد تا ما بدون معطلی وارد خانه شویم.

نوروز سال ۷۸ بود که بعد از کارهای فشرده در طول سال و پایان تحصیلات دانشگاهی‌ام، برای گذراندن تعطیلات و عرض ادب، خدمت پدر و مادرم و اقوام به اسدآباد رفتیم، چند روز اول به دید و بازدید از آنان گذشت، سپس همسرم پیشنهاد داد تا چند روزی هم به سیاحت و گشت‌وگذار برویم. پرسیدم: «جای خاصی مدنظر دارید؟» گفت: «نه، هر جایی که خودتان صلاح بدانید.» با خانوادهٔ ۵ نفری‌ام با پیکانی که تازه خریده بودم، به طرف کرمانشاه به راه افتادم و به منظورجلب رضایت آنها برای رفتن به مناطقی که مدنظرم بود، تلاش کردم در طاق بستان سفارشات و درخواست‌هایشان را اجابت کنم.

به همسرم گفتم: «در کرمانشاه کسی را نداریم، دوستانم هم به‌احتمال در تعطیلات نوروزی هر کدام به شهر و دیار خود رفته‌اند. اگر حوصله دارید شما را به مکانی ببرم تا تجدید خاطره‌ای برای خودم و تنوعی برای شما باشد؟»

گفت: «یعنی کجا؟»

گفتم: «خاطر جمع باش، به من بسپار.»

بعد از صرف ناهار، به اتفاق خانواده، به سمت اسلام‌آباد، پادگان الله‌اکبر و گردنهٔ پاتاق حرکت کردیم. 

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۹۱

تعداد صفحه‌ها

۵۰۲ صفحه

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۹۱

تعداد صفحه‌ها

۵۰۲ صفحه

قیمت:
۱۵۰,۰۰۰
۷۵,۰۰۰
۵۰%
تومان