کتاب خوشه های مینیاتوری
معرفی کتاب خوشه های مینیاتوری
در کتاب خوشه های مینیاتوری مجموعهای از شعرهای شاعر معاصر، عالیه مهرابی را میخوانید.
درباره کتاب خوشه های مینیاتوری
شعر جوان اگرچه پدیدهای نامآشناست، در حوزهٔ شعر و نقد فارسی پدیدهای است تازه و رواج آن محصول سالهای پس از انقلاب.
نداشتن ویژگیهای سبکی واحد، بسامد بالای واژگان مذهبی، و صمیمیت در لحن از ویژگیهای مشترک آثار شاعران جوان است.
آفاق و ساحتهای مختلف، نوع مواجههٔ متفاوت با زبان و مضمونها و دستمایههای شعری متنوع، آثار شاعران جوان همروزگار ما را ضمن داشتن ویژگیهای مشترک، از یکدیگر متمایز ساخته است.
از طرفی، بیشترین حجم آفرینشهای شعری در این حوزه صورت میگیرد، در واقع شعر جوان موتور محرکهٔ شعر انقلاب از دیروز تا امروز است.
با این معنا، شعر جوان همچون منشوری است که باید از زاویههای مختلف دیده شود و دستیابی به ارزیابی دقیق و روشن از آن مستلزم بررسی همۀجانبه این پدیده است.
کتاب حاضر از مجموعههای متمایز شعر جوان امروز به شمار میآید و امید است در کنار دیگر آثار از مجموعه کتابهای حلقهٔ اتفاق بتواند مجالی دقیق برای آشنایی و تأمل علاقهمندان، منتقدان و اصحاب شعر و قلم در حوزهٔ شعر جوان امروز باشد. این مجموعه شامل ۳۳ غزل است که موضوعات آیینی، دفاع مقدس و مفاهیمی مثل آزادی دارد.
درباره عالیه مهرابی
عالیه مهرابی در سال ۱۳۵۹ در شهر یزد به دنیا شد. این شاعر یزدی از سال ۱۳۷۴ شعر را با شرکت کردن در محافل ادبی یزد آغاز کرده است. بیشتر فعالیت شعری عالیه مهرابی به حضورش در جلسات شعر حوزه هنری یزد خلاصه میشود که به صورت هفتگی در حوزه هنری برگزار میشود.
مهرابی همراه شاعران شهر و استان یزد در برنامههای «در جرگه عشاق» ویژه شعر و موسیقی استان یزد در تالار اندیشه حوزه هنری شهر تهران شرکت کرده و بخشهایی از شعهایش را خوانده است.
بخشی از اشعار خوشه های مینیاتوری
یک
ماه شاید کبوتری باشد که گرفتار آسمان شده است
فصل پاییزم آن بهاری که مبتلا به تب خزان شده است
گرچه آوار میشوم در خود، باز هم ارگ بم همان ارگ است
که فقط با تب نگاهی سرد، طعمهٔ لرز ناگهان شده است
میپرم تا به هر کجایی که دستهای تو یاد من بدهند
این هم از سرنوشت تیری که عاشق قامت کمان شده است
من به شیرینی تو محتاجم، تو به یک چای گرم و داغی که...
قصهٔ ما دوتا کمی مثل قصهٔ قند و استکان شده است
من تو را مثل ماهی کوچک، تو مرا مثل برکه رقصیدی
روزهای من و تو اینگونه باعث چرخش جهان شده است
گفته بودی چقدر دلسنگم! شاید آن سنگ کوچکی باشم
که در آغوش کوچه همراه بازی شاد کودکان شده است
دو
بلند، مثل صدایی که از گلوی زمین
بلند، مثل همان ماه روبهروی زمین
و ماه شکل زنی شد، ستاره در گیسو
و ماه شکل زنی شد، نشست روی زمین
خدا کشید زنی را به شکل چشمهٔ نور
و قطرهقطره از آن ریخت در سبوی زمین
خدا سرود زنی را قصیدهٔ طوفان
و گردباد وزید از چهارسوی زمین
خدا کشید برای شب سیاهش ماه
و ماه شکل زنی شد، نشست روی زمین
سه
به پیشگاه حضرت معصومه (س)
این جاده بیهمسفر، سر نمیشد!
این قصه یک جور دیگر نمیشد!!
مثل دو تا بال در وقت پرواز
دیگر از این مهربانتر نمیشد
همراه موسی در این جاده انگار
هارونتر از اشک خواهر نمیشد!!
بیکاسه آب دو تا چشمهایت
پشت قدمهای او تر نمیشد
اسپندتر از دعاهای خواهر
رفع بلای برادر نمیشد!
اصلاً بدون گل چادر تو
گلهای قمصر معطر نمیشد
بیبال گلدستههای بلندت
قم اینچنین پر کبوتر نمیشد!
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۸۸ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۸۸ صفحه
نظرات کاربران
کتاب ۳۸۸ از کتابخانه همگانی ، اشعار خوب و دلنشینی بودند.
برخی از شعرهایش واقعا زیباست💐
نسخه فیزیکی کتاب رو دارم اشعار همچون شاعر روان و زیباست